«نقش دین در جامعه» از دیدگاه الوین پلانتینگا، مدیر مرکز فلسفه دین دانشگاه نوتردام
منتقد سرسخت سکولاریسم
مهدی گلشنی: پلانتینگا مهمترین فیلسوف دین خداباور زمانه ما است
الوین پلانتینگا فیلسوف دین خداباور و از منتقدان برجسته سکولاریسم است. او حتی نزد منتقدانش هم بهعنوان یکی از بهترین اپیستمولوژیستهای (معرفتشناسهای) پنجاه سال اخیر و از بهترین فلاسفه دین معاصر شناخته میشود. پلانتینگا دانشآموخته دانشگاه ییل و هماکنون مدیر مرکز فلسفه دین دانشگاه نوتردام است. از نظریات مهم فلسفی او میتوان به دفاع از باور به وجود خدا بهعنوان اعتقادی پایه، بسط نظریه معرفتشناسی اصلاح شده، نقد گسترده مسأله شر و دفاع از موضع خداباورانه در این باب اشاره کرد. البته او در ایران هم به واسطه ترجمه فارسی کتابهایش چهرهای شناخته شده است که از جمله این کتابها «ماهیت خدا»، «آیا علم و دین سازگارند؟» و «فلسفه دین؛ خدا، اختیار و شر» است. با دکتر مهدی گلشنی، استاد بازنشسته فلسفه علم دانشگاه صنعتیشریف که خود از دغدغهمندان نسبت علم و دین و از منتقدان سکولاریزه شدن فلسفه است به گفتوگو نشستیم تا در مورد «موضع پلانتینگا نسبت به سکولاریسم» و «نقش دین در جامعه از نگاه پلانتینگا» بپرسیم.
رضا اکبرنژاد
جناب دکتر گلشنی، الوین پلانتینگا بهعنوان یکی از منتقدان برجسته جریان سکولاریسم شناخته میشود. او سکولاریسم را از چه زاویهای به نقد و چالش میکشد؟
در عصر حاضر پلانتینگا مشهورترین فیلسوف خداباور است و به خاطر آثار ارزندهای که در زمینه خداباوری و «علم خداباور» منتشر کرده است در سال ۱۹۸۰ میلادی مجله معروف «تایم» در ضمن بحث از فلسفه دین، از پلانتینگا بهعنوان «برجستهترین فیلسوف دین» یاد کرد. او سال 2017 جایزه بزرگ علم و دین بنیاد تمپلتون را هم دریافت کرد.
سکولاریسم در پی آن است که دین را از امور جاری و علمی جدا کند و نقش آن را به حداقل برساند. سکولاریسم فلسفهها و جهانبینیهای فارغ از دین را دربردارد و اصل طبیعتگرایی معرفتشناختی را بر علم حاکم میکند که در پی آن است وجود هر واقعیت معنوی یا فوقطبیعی را نفی کند، لذا پلانتینگا یک ناسازگاری واقعی بین «دین» و «طبیعتگرایی» میبیند. او برای علم تجربی احترام قائل است اما اعتقاد دارد آن، کل دانش انسانی را دربرنمیگیرد. از نظر او بسیاری از نتایج علوم انسانی متأثر از طبیعتگرایی متافیزیکی است.
در دوران تمدن اسلامی، در قرون وسطی و در شروع علم جدید، دانشمندان کار علمی را کشف آثار صنع الهی میدانستند، اما پس از حاکمیت پوزیتیویسم در قرن نوزدهم، اصولی بر علم حاکم شد که جایی برای دین نمیگذاشت، اما پلانتینگا در پی آن برآمد تا نقش دین را در جامعه انسانی روشن کند، لذا با نوشتن کتب متعدد به ترویج خداباوری پرداخت.
تمایز او از دیگر منتقدان سکولاریسم چیست؟
غالب «فلاسفه خداباور» در پی اثبات فلسفی وجود خدا بودند، اما الوین پلانتینگا معتقد بود غالب آنچه به نام نظریههای علمی طرح میشود، مملو از مفروضات الحادی است و اگر این پیشفرضها را کنار بگذاریم، آنها دیگر اعتبار ندارند. او معتقد است علم امروز بر خلاف ادعایی که میشود، از لحاظ دینی خنثی نیست، پس اگر استفاده از مفروضات الحادی به علمی بودن یک نظریه ضرری نمیزند، چرا عالمان دیندار پیشفرضهای دینی خود را بر کار علمیشان حاکم نکنند؟ اگر داوکینز در زیستشناسی تکاملی از مفروضات فلسفی الحادی استفاده میکند چرا ما از «آموزههای وحی» استفاده نکنیم؟
او معتقد است «اندیشههای دینی» بر فلسفه، علوم تجربی و جامعه تأثیرگذار است. بنابراین در پی تأسیس فلسفه مسیحی برآمد و علم دینی آگوستینی را مطرح و همچنین انجمن فیلسوفان مسیحی را تأسیس کرد که از اعضای هیأت علمی دانشگاهها عضو میپذیرد.
پلانتینگا چون در مقابله با ملحدان، دلایل اثبات خدا یا نفی خدا را قانعکننده نیافت، روشی تازه اتخاذ و ادعا کرد اعتقاد به خداباوری پایه است، بدون اتکا به براهین عقلی. در واقع در «معرفتشناسی اصلاح شده پلانتینگا» اعتقاد به خدا همراه بعضی دیگر از اعتقادات اساسی دینی بهعنوان «باورهای پایه» (اصول متافیزیکی حاکم) پذیرفته میشوند.
از ادعاهای اندیشمندان سکولار این است که «بیایید در یک زمین بیطرف در مورد مسائل اجتماعی حرف بزنیم در حالی که هر کس عقایدش را بیرون زمین جا گذاشته است»! پلانتینگا چنین ایدههایی را چگونه به چالش میکشد و «نسبت دین و امر اجتماعی» را چگونه تبیین میکند؟
پلانتینگا میدید که عملاً «علم سکولار فارغ از دین» تسلط بالایی بر جوامع انسانی پیدا کرده و بعضی آثار نامطلوب هم به بار آورده است (نابودی میلیونها انسان و تخریب محیطزیست)، لذا توصیه پلانتینگا به جامعه مسیحی این بود که اولاً توجه کنند چگونه علوم رایج متأثر از طبیعتگرایی متافیزیکی (فارغ از خدا) هستند و ثانیاً در مورد علوم گوناگون موضع خداباورانه اتخاذ کرده، یعنی از جهانبینی دینی تبعیت کنند، زیرا آثار تخریبی علم رایج ناشی از جهانبینی حاکم بر آن است.
از نگاه پلانتینگا چرا انسان امروز به دین نیاز دارد؟
از نظر پلانتینگا «دین» علاوه بر معنابخشی به فعالیتهای افراد، دارای کارکردهای متنوع و متعدد معرفتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی است و میتواند نقش مؤثری در جوامع انسانی ایفا کند که از جمله آداب و تشریفات مذهبی و همبستگی اجتماعی را تحکیم میبخشد و درک فعالیتهای علمی را معنادارتر و عمیقتر میکند.
بــــرش
ردپای دین در علم
الوین پلانتینگا معتقد است غالب آنچه به نام «نظریههای علمی» طرح میشود، مملو از مفروضات الحادی است و اگر این پیشفرضها را کنار بگذاریم، آنها دیگر اعتبار ندارند. او معتقد است علم امروز بر خلاف ادعایی که میشود، از لحاظ دینی خنثی نیست، پس اگر استفاده از مفروضات الحادی به علمی بودن یک نظریه ضرری نمیزند، چرا عالمان دیندار پیشفرضهای دینی خود را بر کار علمیشان حاکم نکنند؟ اگر داوکینز در زیستشناسی تکاملی از مفروضات فلسفی الحادی استفاده میکند چرا ما از «آموزههای وحی» استفاده نکنیم؟