روانشناسی رفتار مجرمانه
دکتر مریم سامانی
روانشناس بالینی و استاد دانشگاه
روانشناسی جنایی شاخهای از روانشناسی است. روانشناسی جنایی یک حوزه خاص است که به درک و مطالعه افکار، دیدگاهها، انگیزهها، کنشها و واکنشهای افرادی که مرتکب جرم میشوند، میپردازد. هدف یک روانشناس جنایی، این است که بفهمد و کشف کند که چه چیزی باعث میشود فردی مرتکب جرم شود و همچنین چگونه میتوان به طور مؤثر مجرمان را بازپروری کرد.
دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد نرخ جرم و جنایت در طول زمان بالا و پایین میرود. افزایش جرم و جنایت در یک منطقه میتواند ناشی از عوامل زیادی باشد. این عوامل معمولاً شامل افزایش مواردی مانند: فقر، بیکاری، مراقبتهای بهداشتی ناکافی، سیستمهای مدرسه ضعیف، بیماری روانی، خانوادههای با والدین مجرد، مسائل مربوط به مواد مخدر و موارد دیگر است.
وقتی این شرایط ناگوار حاکم باشد، به طور طبیعی میزان جرم و جنایت افزایش مییابد.
کاهش نرخ جرم و جنایت باعث ایجاد محیطی سالمتر و شادتر میشود. اگر بخواهیم محلههای امنتری داشته باشیم، این عوامل منفی باید در اولویت قرار گیرد تا نرخ جرم و جنایت کاهش یابد. همچنین توجه به مواردی مانند افزایش حضور پلیس، افزایش نرخ زندانی شدن، ایجاد اشتغال، مسکن و مراقبتهای بهداشتی برای نیازمندان در کاهش نرخ جرم و جنایت مؤثر است.
عواملی وجود دارد که بر رفتار مجرمانه تأثیر میگذارد
وقتی فردی درگیر رفتار مجرمانه است، انگیزهاش عوامل درونی خاصی است. در حالی که هیچ ژنی وجود ندارد که کسی را مجرم بسازد، ترکیب این عوامل ممکن است برخی از افراد را بیشتر به ارتکاب جنایت برساند. عوامل بیولوژیکی، جامعه شناختی و روانی بر ارتکاب جرم و جنایت در افراد تأثیر میگذارد. این امر روشن میکند که تمام جنبههای رفتار مجرمانه ریشه در روانشناسی دارد.
افراد ممکن است بهدلیل زیستشناسی مرتکب جنایت شوند
قشر جلوی مغز، آمیگدال و قشر سینگولیت قدامی بخشهایی از مغز انسان هستند. قشر جلوی مغز مسئول استدلال و کنترل خود است. آمیگدال مسئول چگونگی احساس ترس، پرخاشگری و نحوه تعامل اجتماعی در افراد است. قشر سینگولیت قدامی تکانههای ما را کنترل و رفتارهای ما را تنظیم میکند. آسیب به هر یک از این بخشهای مغز ممکن است باعث شود که برخی افراد در طول زندگی خود مرتکب جنایت شوند. این بخشهای مغز تا اواسط 20 سالگی به طور کامل رشد نکرده است که این باعث میشود جرایم در بین کودکان و بخصوص نوجوانان بیشتر دیده شود. عوامل بیولوژیکی مانند سطح تستوسترون، دوپامین و سروتونین نیز نقش مهمی در بروز رفتار مجرمانه دارند.
افراد ممکن است بهدلیل عوامل جامعه شناختی مرتکب جرم شوند
عوامل جامعهشناختی را یکی از بزرگترین عوامل در گرایش افراد به سمت رفتار مجرمانه دانستهاند. بر این اساس، جنایت در محلات رشد میکند و برای گروهی ایجاد انگیزه میکند. بهعنوان مثال معایب اجتماعی-اقتصادی، مسکن نامناسب، مراقبتهای بهداشتی ضعیف در دسترس و غیره. استانداردهای فرهنگی و اجتماعی و تربیت، فشارهایی را ایجاد میکند که افراد را به سمت جرم سوق میدهد. بسیاری از عوامل جامعهشناختی دیگر وجود دارد که کارشناسان معتقدند جرم و جنایت را افزایش میدهد.
افراد ممکن است بهدلیل روانشناسی درونی مرتکب جرم شوند
کارشناسان همچنین معتقدند ساختار روانی افراد ممکن است احتمال ارتکاب جرم را افزایش دهد. برخی از ویژگیهای شخصیتی با رفتار مجرمانه و نامناسب گره خورده است. این ویژگیها شامل جسارت، عدم پشیمانی، مسائل مربوط به سوء مصرف مواد، خود کنترلی ضعیف، ناتوانی در حل مشکل، راحت دروغ گفتن و موارد دیگر.
شیوه بزرگ شدن باعث میشود کسی بیشتر مرتکب جرم شود
متأسفانه افراد نمیتوانند انتخاب کنند چه کسی آنها را تربیت کند. کودکانی که در موقعیتهای بد بزرگ میشوند، ممکن است بیشتر درگیر رفتار مجرمانه در زندگیشان باشند. وقتی کودکی در شرایط بسیار بدی بزرگ میشود، هنگام نوجوانی و بزرگسالی به احتمال بیشتر مرتکب جرم و جنایت خواهد شد زیرا سرپرست مناسبی نداشته و از طرفی تحت آزار عاطفی، فیزیکی یا جنسی قرار گرفته است. از سوی دیگر رفتارهای مناسب به او آموزش داده نشده و گاه آنها ناچار هستند برای تأمین هزینههای زندگی کار کنند.
کودکی که در خانهای پراسترس بزرگ میشود، نسبت به کودکی که در محیطی امن و مسئولیتپذیر بزرگ شده است، در معرض خطر بیشتری است.
جرایم علیه شخص و جرایم اموال مالی
فقط به این دلیل که کسی مجرم است به این معنی نیست که همه جنایات احتمالی روی میز برای او قرار دارد. انواع جنایاتی که افراد مرتکب میشوند، متفاوت است بنابراین موضوعات روانی آنان نیز با هم متفاوت است. آدمکشی و قتل، آدمربایی، تجاوز جنسی و غیره در جرایم شخصی و آتش زدن، سرقت، شرارت جنایی هم از دسته جرایم مالی محسوب میشود.
همه این رفتارهای مجرمانه پیامدهایی دارند. با این حال، کسی که قادر به دزدی یا تجاوز است، ممکن است قادر به قتل یا آدمربایی نباشد. درست است که هر دو مجرم هستند ولی هیچ کس مثل دیگری نیست چون مغز آنها با هم متفاوت است.
رفتار مجرمانه نوجوانان و بزرگسالان متفاوت است
وقتی صحبت از رفتار مجرمانه میشود، شرایط خاصی برای سن وجود دارد. هنگامی که یک نوجوان بهدلیل جرمی محاکمه میشود، مجازات آنها ملایمتر است. این امید وجود دارد که نوجوانان یا کودکان بازپروری شوند و رفتار مجرمانه را ترک کنند. آنها هنوز در حال رشد هستند، میتوانند از گذشته درس بگیرند اما وقتی یک بزرگسال در حال ارتکاب جرم دستگیر میشود، مجازات میشود.