پدر وحید مرادی در گفت‌و‌گو با «ایران»: قاتل پسرم را نمی‌بخشم!

وصیت نـــامه عجیب قاتل وحید مرادی قبل از اعدام

فاطمه شیخ علیزاده/ پدر وحید مرادی در دادسرای جنایی تهران اعلام کرد که از قصاص قاتل فرزندش گذشت نخواهد کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، راهروی دادسرای جنایی تهران ناگهان از صدای گریه و التماس دو زن پر می‌شود. حالا همه نگاه‌ها به سمت آنهاست که دنبال عاقله مردی با موها و ریش‌های سفید راه افتاده‌اند و پشت سر هم حرف‌هایی می‌زنند: «باور کنید فقط یک اتفاق بود... همه چیز می‌توانست برعکس باشد... شاید الان سعید به قتل رسیده بود... شما جوانمردی کنید و جان سعید را به ما ببخشید...»
مرد جوابی نمی‌دهد و فقط می‌گوید که نمی‌تواند قاتل فرزندش را ببخشد، اما در یک لحظه گویی همه خاطرات پسرش در ذهنش دور می‌زند و با صدای بلند به همه کسانی که او را نگاه می‌کنند، می‌گوید: «من پدر وحید هستم! وحید مرادی! او یک ناموس‌پرست بود. تنها بچه‌ام را در زندان بی‌رحمانه کشتند!»
بعد آستین کتش را کمی بالا می‌کشد و با اشاره به نامی که روی مچ دستش خالکوبی شده، می‌گوید: «به خاطر نوه‌ام نمی‌توانم از قصاص وحید بگذرم!»
روی مچ دستش کلمه «طوفان» خالکوبی شده است. طوفان نام پسر وحید است که موقع مرگ پدرش تنها 4 سال داشت.
حالا در یک سمت راهرو، پدری ایستاده که 5 سالی می‌شود داغدار پسر جوانش شده است، در سمت دیگر هم مادری ایستاده که تصور به دار آویخته شدن فرزندش برایش جانکاه است، به حدی سخت که حالش بد شده و از هوش می‌رود و اورژانس را خبر می‌کنند.
قتل وحید مرادی در زندان
وحید مرادی نام گنده‌لاتی بود که در فضای مجازی شهرت زیادی پیدا کرده بود. او 14 بار با اتهام شرارت و درگیری، به زندان افتاده بود و آخرین بار وقتی از زندان آزاد شد، یکی از دوستانش به نام حسین برای او در خانه‌اش واقع در ولنجک تهران جشن آزادی گرفت. آن روز وحید در جریان میهمانی با حسین دعوایش شد و با ضربه چاقو او را به قتل رساند سپس در حالی که قصد خروج از کشور را داشت دستگیر شد و به اتهام قتل به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شد، اما تیرماه سال 97 وحید مرادی در نزاع دسته‌جمعی که در زندان رخ داد به دست جوانی به نام سعید به قتل رسید.
سعید قبل از آن به اتهام قتل به زندان افتاده بود. او در جریان نزاع دسته‌جمعی در محل زندگی‌شان واقع در شرق تهران پسری را با چاقو از پای در آورده بود اما مدتی بعد توانست با پرداخت دیه از قصاص رهایی پیدا کند.
متهم در جلسه محاکمه در دفاع از خود گفت: «درگیری ما با وحید مرادی از زمان هواخوری در زندان آغاز شد. آن روز بعد از مدتی که برای تحقیقات مجدد در بازداشتگاه آگاهی روزهایم را گذرانده بودم، اولین روزی بود که مجدداً به زندان برمی‌گشتم. وحید می‌گفت شما باید تحت فرمان من باشید. می‌گفت من عقابم و شما جوجه کلاغ! بعد از هواخوری وحید و دوستانش وارد بند ما شدند و روی ما آبجوش و روغن داغ پاشیدند، نمی‌دانم در جریان درگیری چه کسی به وحید ضربه زد، من ضربه‌ای به او نزدم.»
با اینکه سعید قتل وحید مرادی را به گردن نگرفت اما همه مسیرهای تحقیقاتی و بررسی اظهارات شاهدان کافی بود تا او به قصاص محکوم شود. حکم صادر شده بعد از تأیید در دیوان‌عالی کشور به مرحله استیذان رسید و سرانجام به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارجاع شد، به این ترتیب شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص قاتل وحید مرادی آغاز شد.
روز گذشته واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران جلسه‌ای بین خانواده محکوم به قصاص و ولی‌دم برگزار کردند اما در این جلسه پدر وحید مرادی فقط یک کلام گفت: «قصاص قاتل فرزندم را می‌خواهم.»

گفت‌و‌گو با پدر وحید مرادی
همه کسانی که وحید را از نزدیک می‌شناختند می‌گفتند که او لوطی‌مرام و جوانمرد بود. سراغ پدرش می‌روم و همین را به او می‌گویم. از او می‌خواهم به حرمت نام مادر، سعید را به رسم جوانمردی به مادرش ببخشد. پدر وحید دقایقی با ما گفت‌و‌گو می‌کند که در ادامه بخوانید.
فکر می‌کنید اگر وحید زنده بود بخشش را انتخاب می‌کرد یا قصاص را؟
او پسر من بود و روی بدنش خالکوبی کرده و نوشته بود تشنه انتقام هستم!
یعنی هیچ راهی وجود ندارد که شما از قصاص گذشت کنید؟
اگر می‌تواند وحید را زنده کند تا من از قصاص گذشت کنم! وحید تنها فرزند من بود.دختر جوانی داشتم که چند سال قبل از مرگ وحید تصادف کرد و به همراه دامادم فوت کردند. دخترم چند ماه در بیمارستان بود اما دوام نیاورد. در آن مدت همه خرج درمانش را دادم و بعد از آن حتی برای گرفتن دیه یا خسارت اقدامی نکردم. مقصر این حادثه را بخشیدم.
پس چرا سعید را نمی‌بخشید؟
این دو مسئله با هم فرق دارد. مرگ دخترم قتل عمد نبود. همه چیز را نمی‌شود با هم مقایسه کرد. جوجه با مرغ فرق دارد!
اما وحید مرام لوطی‌گری داشت و بخشیدن در این مرام است!
من به خاطر فرزند وحید باید انتقامش را بگیرم.5 سال است که یتیم‌داری می‌کنم. من سال‌ها در قطعه شهدا خدمت می‌کردم. می‌دانم بخشش چه ارزشی دارد و ایثار چه مفهومی دارد اما باید تصمیمی بگیرم که نوه‌ام در آینده راضی باشد.
آخرین حرف...
بنویسید پدر وحید رضایت نداد! خیلی‌ها شایعه کرده‌اند و می‌گویند پدر وحید می‌خواهد پول بگیرد قاتل فرزندش را ببخشد. بنویسید که من اهل این حرف‌ها نیستم و اگر دنیا را به پایم بریزند هم از خون بچه‌ام نمی‌گذرم.

وصیت‌نامه قاتل وحید مرادی
آخرین بار که خبرنگار «ایران» سعید را در زندان دید از او شنید که می‌گفت از مرگ نمی‌ترسد و فقط نگران مادرش است. می‌گفت می‌دانم اولیای‌دم رضایت نمی‌دهند، فقط می‌خواهم حلالم کنند. او می‌گفت از اینکه پدر طوفان را از او گرفته عذاب وجدان دارد.
او در ادامه متنی را به عنوان وصیت نامه اش در دفترچه یادداشتم نوشت و تقاضای حضور برخی مسئولان زندان را کرد که در سالهای حبس با آنها ارتباط خوبی پیدا کرده است.
سعید در ادامه متنی را به عنوان وصیت‌نامه‌اش در دفترچه یادداشت خبرنگار «ایران» می‌نویسد: «در لحظه اجرای حکمی که به من داده‌اند دلم می‌خواهد آقای قبادی و آقای صحرایی حضور داشته باشند و آقای خان‌آبادی و رئیس همان اندرزگاهی که قتل وحید مرادی در آن رخ داد، که او همه چیز را می‌داند از قبل و بعد از دعوا و قتل (آقای کرد).»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هفتاد
 - شماره هشت هزار و صد و هفتاد - ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲