صفحات
شماره هشت هزار و صد و شصت و هشت - ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و شصت و هشت - ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ - صفحه ۱۲

باید خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد

چگونه با «انقلاب دیجیتالی» و «حکمرانی پلتفرمی» مواجه شویم؟

دکتر آرش وکیلیان
دکترای سیاستگذاری فرهنگی و مدیرکل فرهنگی و اجتماعی مرکز ملی فضای مجازی

آن زمان که شهید آوینی مقاله «انفجار اطلاعات» را می‌نوشت، آرا و نظراتش نابهنگام به نظر می‌رسید اما امروز ایده او امری به غایت بهنگام است تا آنجا که اگر هر جای این مقاله که به نوعی در بردارنده دغدغه‌های وی در خصوص «ماهواره» است، به جای «ماهواره» کلمه «سکو» (پلتفرم/بن‌سازه) را بگذاریم، دقیقاً با اکنون و امروز ما تطابق پیدا می‌کند. پرسشی که ناظر بر مقاله «انفجار اطلاعات» آوینی می‌توان طرح کرد این است که چگونه باید با «جامعه اطلاعاتی»، «انقلاب دیجیتالی» و «حکمرانی پلتفرمی» مواجه شد؟ او در مقاله «انفجار اطلاعات» مانیفست‌وار نکاتی را در خصوص این مواجهه طرح کرده ‌است اما برای اینکه درک دقیق‌تری از نگاه او داشته باشیم باید به منظومه فکری او بنگریم از جمله مقاله «‌ولایت تکنیک»، کتاب «شرق بهشت»، مقاله «‌ویدیو» در کتاب «رستاخیز جان» و...
آوینی، در مقاله «انفجار اطلاعات» که موضوع این نوشتار است، مواضع خود را در برابر رسانه‌های جدید به شکلی فشرده بیان کرده که در این یادداشت به 10 فراز از این مقاله و تفسیر آن اشاره خواهیم کرد؛

 آوینی در فرازهایی از مقاله «انفجار اطلاعات» چنین می‌نویسد: «گریختن مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می‌اندیشند.»
سیاستی که در مواجهه با رسانه‌های جدید، مد نظر شهید آوینی است، یک «سیاست تهاجمی» است و چند و چون این مواجهه را در مقاله «تکرار مکررات» به شکل مبسوط‌‌ ‌‌تری به تحلیل می‌نشیند و معتقد است که امکان گریز از محصولات فناوری غربی وجود ندارد و از این امکان‌ناپذیری هم به خوبی یاد می‌کند؛ چراکه معتقد است این ناگزیری باعث می‌شود تا ما «مواجهه مجاهدانه‌ای» را با تمدن غرب کلید بزنیم.
 «من به ولایت مطلق تکنیک معتقد نیستم. ولایت تکنیک یک حقیقت است؛ اما مقید نه مطلق»
شهید آوینی تمدن غرب را یک «تمدن تکنولوژیک» می‌داند اما معتقد است که قدرت سیطره تکنولوژی تام و مطلق نیست. می‌توان با درک ماهیت آن و اتخاذ «موضعی تهاجمی» از سیطره آن فراتر رفت و آن را حتی به استخدام درآورد. او توضیح می‌دهد که با ولایت‌الله و تقوا، انسان مختار می‌تواند از هر ولایت دیگری اجتناب کند.

 «دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم و این حقیقت حتی برای سردمداران غرب اضطراب‌آور است.»
همانطور که به درستی شهید آوینی سی سال‌ پیش دریافته‌ بود، نظم نوینی که به واسطه این تکنولوژی‌های ارتباطی و اطلاعاتی شکل گرفته‌، گاه خود سردمداران غربی را دچار اضطراب می‌کند. واقعیت این است که عملاً با حکمرانی پلتفرمی به سمت فضایی رفته‌ایم که تکنولوژی و اراده‌ای که در پس آن قرار دارد بیش از همه تاریخ، ظهور کرده و انسان را بیش از پیش مسخر خود کرده است.
شاهد این مدعا در زمانه ما، جلسه‌ای است که چندی پیش برای محاکمه تیک‌تاک در کنگره امریکا برگزار شد و البته این امر مسبوق به سابقه است و پیش‌تر در مورد اینستاگرام نیز چنین دغدغه‌ای طرح‌ شد و خانم فرانسیس هاوگن که قبلاً در اینستاگرام کار می‌کرد، توضیح داد که چطور اینستاگرام انشقاق اجتماعی تولید می‌کند و از این طریق، دموکراسی را به چالش می‌کشد.

«دهکده جهانی برای آن که سر پا بماند به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد.»
شهروندان مطیع رسانه‌های اجتماعی، تابع منطق پلتفرم‌ها و تبلیغ چهره‌ها هستند و رسانه‌های اجتماعی بر اساس «منطق استفاده و رضایتمندی» آنچه را که بر اساس هوش تجاری از تحلیل رفتار کاربر دریافت کرده‌اند، به آنان تحویل می‌دهند. در نتیجه افراد همان اطلاعاتی را دریافت می‌کنند که دوست دارند؛ و با این کار عملاً شهروند مطیع خود را تولید می‌کنند.

«این همان دهکده‌ای است که بر سر ساکنانش آنتن‌هایی روییده که یکصد و پنجاه کانال ماهواره‌ها را مستقیماً دریافت می‌کنند.»
امروز ما با ماتریکس رسانه‌های اجتماعی مواجه هستیم، بدین معنا که اگر چیزی در این ماتریکس رسانه‌‌ای بازنمایی شود، وجود دارد و اگر بازنمایی نشود، گویا وجود ندارد. مثلاً حوادث و اغتشاشاتی که در ایران رخ داد به شدت هر چه تمام‌‌تر در این ماتریکس بازنمایی ‌شد اما در مقابل در خصوص حوادث یمن سکوت ‌شد و تو گویی اساساً در این سرزمین اتفاقی رخ نداده ‌است! واقعیت این است که عملاً این دهکده جهانی توسط کشورهایی که در بستر این سکوها(پلتفرم‌ها) فعالیت می‌کنند، شکل گرفته‌ است و آنان هستند که پیوسته Hyper reality را خلق و باز تولید می‌کنند.

 «عنصر غیــرعقلی محض (قدرتی صرفاً در پی خواست خویشتن) است که بر صحنه جهان تسلط خواهد یافت، زیرا دیگر هیچ نظامی از ارزش‌های مقبول همگان وجود ندارد که بتواند مانع پیشروی آن شود.»
همان‌طور که شهید آوینی عنوان‌ می‌کند با گسترش رسانه‌های نوین عملاً امکان شکل‌گیری یک «نظام فراگیر ارزش‌ها» و یک «کلان روایت عمومی» وجود ندارد و در این فضا، رسانه‌های اجتماعی برخلاف رسانه‌های جمعی جوامع را تکه تکه می‌کنند و ارزش‌ها به شدت محلی و گروهی می‌شود. اما در گذشته رسانه‌های جمعی اجازه می‌دادند تا یک کلان روایتی شکل گیرد.

«چه آنان که از حاکمیت ماهواره‌ها به وحشت افتاده‌اند و چه آنان که مشتاقانه چنین روزی را انتظار می‌برند، هر دو، حاکمیت ماهواره‌ها را با حاکمیت جهانی غرب یکسان گرفته‌اند؛ و هر دو اشتباه می‌کنند.»
امروز ماجرا از ماهواره فراتر رفته‌ است و ‌جایی در جهان نیست که دهکده جهانی آن را با فناوری ارتباطات و اطلاعات تسخیر نکرده باشد. شهید آوینی در خود همین ماجرا، یک بحران می‌بیند. شاید به نوعی همان اتفاقی که در دوره امپریالیسم رقم‌ خورد، مجدداً در حال کلید خوردن است؛ آن زمان، وقتی استعمار سنتی همه جغرافیای سرزمین‌ها را تصرف کرد و سرزمینی باقی نماند که به استعمار درآورند، جنگیدن با هم را کلید زدند و جنگ جهانی اول و دوم رقم خورد. شاید به نوعی ورای بسط این استعمار نوین، یک چنین احتمالی از ستیز شدید وجود داشته ‌باشد و نظیر این را شهید آوینی درک کرده بود و به همین دلیل احتمال داده بود که این تمدن از درون خودش سقوط خواهد کرد.

 «حصارهای اطلاعاتی قابل اعتماد نیستند. انقلاب اسلامی در میان مرزهای کنترل شده سپهر اطلاعاتی غرب روی داده‌ است و مگر جایی در کره زمین هست که بیرون از این مرزها باشد؟»
رویکرد شهید آوینی این است که ما باید همزیستی با این فضا را یاد بگیریم تا بتوانیم در این وضعیت، «تهاجمی» عمل‌ کنیم. در سی سال گذشته ما سعی کرده‌ایم با ایجاد «مانع» در برابر شدت و سرعت این پلتفرم‌ها بایستیم و من شخصاً از این مواجهه دفاع می‌کنم؛ این سکوها(پلتفرم‌ها) جایی برای غیر از خودشان نگذاشته‌اند و سهمی برای روایت‌هایی که نمی‌پذیرند، قائل نیستند.

«وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم بنیان‌هایی بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت. قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و آگاهی‌های جمعی که انقلاب‌زا هستند به یکباره روی می‌آورند؛ همچون انفجار نور.»
چقدر امکان انقلاب در جهان امروز ما وجود دارد؟ عملاً در سپهر سکوها(پلتفرم‌ها)، رسانه‌های اجتماعی و سیاست‌های ناشی از آن، امکان طرح فراگیر وجود ندارد و مردم نمی‌توانند با آن مثل یک واقعیت مواجه شوند. این آگاهی که یک واقعیت کشنده‌ای به سمت ما می‌آید، در این فضای رسانه‌ای، قابل طرح به‌صورت فراگیر نیست. مگر اینکه یک بشارت غیبی خارج از چهارچوب این سیستم ظهور کرده و اراده این سیستم را مغلوب خود کند.

«حصارها تا هنگامی مفید فایده‌ هستند که دزدان شب‌رو، بر زمین می‌زیند، اما آنگاه که دزدان از آسمان فرود می‌آیند، چگونه می‌توان به حصارها اطمینان کرد؟ پس باید از این اندیشه که حصارهایی بتوانند ما را از شرّ ماهواره‌ها محفوظ دارند، بیرون شد و خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد.»
توصیه‌ شهید آوینی به ما، اتخاذ «موضع تهاجمی» در مواجهه با رسانه‌های نوین است. او معتقد است که موضع تهاجمی تحت یک ولایت الهی قابل تحقق است و «روش‌های انسدادی» در برابر فناوری، کاربرد محدودی دارند و نمی‌توانند پناهگاهی مستحکم برای ما فراهم سازند.
این در حالی است که ما در 30 سال گذشته مواجهه دفاعی را در دستور کار قرار داده‌ایم و من هم از این موضع جمهوری اسلامی دفاع می‌کنم. اما اینکه چطور می‌توان در این عالم، «موضع تهاجمی نسبت به رسانه‌های نوین با این حد از نفوذ» اتخاذ کرد؟ جای تأمل دارد و همچنان یک سؤال باز است.
 
*مکتوب‌های حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی‌های دکتر کچویان و دکتر وکیلیان است که در جلسه هم‌اندیشی «در دامنه آتشفشان» در محل پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ارائه‌ شد.

 

برش

«مواجهه مجاهدانه»
با تمدن غرب

سیاستی که در مواجهه با رسانه‌های جدید، مدنظر شهید آوینی است یک «سیاست تهاجمی» است. او معتقد است که امکان گریز از محصولات فناوری غربی وجود ندارد و از این امکان‌ناپذیری هم به خوبی یاد می‌کند؛ چراکه معتقد است این ناگزیری باعث می‌شود تا ما «مواجهه مجاهدانه‌ای» را با تمدن غرب کلید بزنیم.

جستجو
آرشیو تاریخی