داستان جنایی

قاتل گل نرگس

علی چاهه /   یک روز پاییزی بود، پنجمین زوج جوان نیز در تالار عروسی، هنگامی که مشغول پایکوبی و رقص بودند مانند 4 زوج قبلی با روشی مشابه به قتل رسیدند. پلیس طی اطلاعیه‌ای اعلام کرده است که بزودی به این قاتل سریالی دست پیدا خواهد کرد. این درحالی است که طبق پیگیری‌های صورت گرفته، هنوز علت دقیق مرگ این افراد مشخص نشده است.این قاتل سریالی با وجود رشد تکنولوژی در سیستم‌های نظارت شهری، توانسته 5 زوج را در شب عروسی به شکل زجرآوری به قتل برساند و هنوز با گذشت بیش از 2 ماه، هویت او مشخص نشده است، بنابراین بدون شک می‌توان او را مهم‌ترین قاتل سریالی در جهان مدرن دانست؛ قاتلی که به‌دلیل انداختن گل نرگس در ماشین عروس و داماد، معروف به قاتل گل نرگس شده است.
دستنوشته 75
«دوباره باید نوشت. مثل هر روز که می‌نویسم. می‌ترسم آخرسر این نوشته‌ها کار دستم بدهد و آن چیزی که نباید بشود و اتفاق بیفتد. اما چاره‌ای نیست چرا که اگر ننویسم، بدون شک از این منجلابی که در آن گیر کرده و هیچ راه دیگری پیش پایم نمی‌بینم، خلاص نخواهم شد. راستش هیچ وقت فکر نمی‌کردم که بتوانم دست به چنین کارهای ترسناکی بزنم و خون تعداد زیادی انسان را بریزم اما حالا تبدیل به یک قاتل زنجیره‌ای بالفطره شده‌ام. تقصیری هم ندارم، چرا که آدمکشی در ژن من از گذشته به یادگار مانده است. دقیقاً از همان روزی که پدر، پدربزرگ، پدربزرگ پدربزرگم به خاطر یک زن، برادرش را به قتل رساند و او را زیر خروارها خاک دفن کرد تا کسی متوجه عمل کریه او نشود اما در نهایت همه چیز آشکار شده و او با زرنگی تمام مهاجرت کرد تا شاید به این وسیله قتلی را که انجام داده بود، فراموش کند. نمی‌دانم در آخر عمر به پایان دادن جان یک انسان فکر می‌کرد یا نه اما این را می‌دانم که آن قتل را نسل به نسل برای ما باقی گذاشت تا شاید با قاتل شدن ما، روح او از تنهایی و عذاب وجدان رهایی پیدا کند.»
پلیس: در یک‌قدمی قاتل گل نرگس هستیم
فرماندهی پلیس طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که با اشراف اطلاعاتی در پایتخت، دیگر اجازه جولان و ارتکاب قتلی دیگر را به قاتل گل نرگس نخواهد داد، ما در یک‌قدمی رسیدن به این قاتل هستیم و بدون شک بعد از مشخص شدن نظر پزشکی قانونی درباره علت دقیق مرگ این افراد، این جانی دستگیر خواهد شد.
قاتل گل نرگس از سم کشاورزی استفاده می‌کند
طی انجام یکسری از آزمایشات در داخل و خارج کشور این مسأله صادق است که این 5 زوج بعد از استشمام یک سم مهلک کشاورزی که در میان دسته گل نرگس جاساز بوده است، به قتل رسیده‌اند؛ سمی که در ساعت‌های نخست هیچ علامتی از خود نشان نمی‌دهد، اما بعد از گذشت 2.5 تا 3 ساعت بعد از استشمام، ابتدا سیستم عصبی را مورد حمله قرار داده و سپس شخص دچار فلج شدن و خفگی می‌شود.
دستنوشته 76
«باید زودتر وسایلم را جمع کنم و مثل جد نیامرزیده‌ام، از این دیار بروم. شاید با رفتن، چهره آن کشته‌شده‌ها از ذهنم پاک شوند و بتوانم حتی اگر شده ساعتی بدون کابوس، خوابی عمیق داشته باشم. البته مهم نیست، باید جان این افراد را می‌گرفتم تا شاید عده‌ای از ترس این موضوع یا نه حتی به بهانه این موضوع فکر ازدواج را از سر خارج کنند. چرا ما باید عاشق کسی شویم که یک روزی، یک ماهی یا یک سالی به ما خیانت خواهد کرد؟ مگر ما برای خودمان کافی نیستیم که حتماً باید در فرد دیگری خود را بیابیم. اصلاً برای همین در ماشین عروس و دامادها، نرگس آغشته به سم یادگار می‌گذارم تا بعد از بو کردن آن و وارد شدن سموم به درون ریه‌هایشان، حتی شده برای یک لحظه یاد چگونه درآمدن گل نرگس بعد از مرگ نارسیس کنار رودخانه بیفتند؛ مرگی که نه از روی عشق به دیگری بلکه از سر عشق به خود بود.
آری وقتی ما دیگری را دوست می‌داریم و عاشق می‌شویم، خودمان را فراموش می‌کنیم. آن چیزهایی که بودیم را کنار گذاشته و آدم دیگری می‌شویم. همان‌طور که یک زمانی من خودم را فراموش کردم و میلیاردها نفر در طول چندین میلیارد زندگی بشری نیز این کار را با خود کردند. پس برای پایان دادن به این چرخه باید کاری کرد. باید ایستاد و به قتل رساند هر که را که دم از عشق و عاشقی می‌زنند.»
قاتل گل نرگس شناسایی شد
همان‌طور که وعده داده شده بود قاتل گل نرگس طی یکسری اقدامات اطلاعاتی، شناسایی و پلیس در حال اعزام به مخفیگاه این جنایتکار است. آیا او باز از مهلکه جان سالم به در خواهد برد؟
دستنوشته 77
«این آخرین دستنوشته من است. راستش دیگر علاقه‌ای به ادامه دادن ندارم. البته این به معنای پایان زندگی من نیست. من زنده خواهم ماند و نامم تا قرن‌ها ورد زبان مردم خواهد بود. حقیقت این است که من باید حرف‌هایی را از خودم در جهان باقی می‌گذاشتم اما کسی علاقه‌ای به شنیدن آنها نداشت بنابراین با اعمالم آنها را بیان کردم. بدون شک دیگر هیچ عاشقی را نخواهید دید که به معشوقه‌اش گل نرگس بدهد بلکه بشر از جهالت خود خارج شده و عاشق خودش می‌شود چراکه انسان برای خودش کافی است و این قتل‌ها اثری از من بود که باید در تاریخ هم چون جدم به جای می‌گذاشتم با این تفاوت که او برای زنی دیگر دست به چنین کاری زد، اما من برای خودم این کار را کردم. حال که این نامه را می‌خوانید نیز شلیک گلوله کل اتاق را به خون کشیده و روی لبان من خنده‌ای از سر شور و شوق است. اما شما بیچاره‌ها، حال خوبی ندارید چراکه حسرت می‌خورید که چرا قبل از این مرگ خودخواسته مرا دستگیر نکرده‌اید. مرا که در تمام این روزها کنار شما بودم و از اقدامات‌تان می‌نوشتم.»
قاتل کیست؟!
پلیس در خانه را شکسته و وارد خانه می‌شود اما آن چیزی که برجای مانده، یک جنازه و دستنوشته‌هایی است که خبر از وجود یک بیمار روانی می‌دهد؛ بیماری که در آخر به خواست خود رسیده و حتی به قیمت منفور بودن، جاودانه شد.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و شصت و دو
 - شماره هشت هزار و صد و شصت و دو - ۲۷ فروردین ۱۴۰۲