صفحات
شماره هشت هزار و صد و شصت و دو - ۲۷ فروردین ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و شصت و دو - ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ - صفحه ۱۵

راز پایداری و استواری یک درخت باستانی در شاهوار

در سایه‌سار اورس ۲۸۰۰ ساله

امیرحسین ولیان
 دبیــر جمعیــت دیــده بــان طبیعــت شــاهرود


این سفر برای یک فعال زیست محیطی و دوستدار حیات و زندگی مثل زیارت است. هیچ می‌دانستید که روستای ابرسج واقع در شهرستان شاهرود نام درستش که همچنان در میان اهالی دشت بسطام بر زبان جاری است «اورسی » است؟ اورسی بدان جهت که مردمان این خطه و حتی مردمانی از دیگر نقاط ایران برای دیدار درخت اورس تناور و باستانی وارد منطقه شده و پس از عبور از روستا، خود را به درختی که برایشان قداست و حرمت داشته و دارد می‌رسانند. به همین دلیل نیز این روستا که در مسیر آن اورس قرار دارد ، اورسی نام گرفته است.  آری نیاکان ما خوب حرمت حیات و استواری و تاب‌آوری را به جا می‌آوردند و این درخت که  پیش از ظهور مسیح و تمدن روم و بیزانس و پیش از بسیاری دیگر حرف‌ها و جنگ‌ها و صلح‌ها و... به دنیا آمده و زندگی را آغاز کرده ، با چشمه زلالی از برف‌های سپید شاهوار هم آغوش گشته و میلیون‌ها روز و شب را به سلامت از سر گذرانده است.
اُرس مخفف او (آب) و رس (رسیدن) است؛ بدین معنا که این درخت ریشه‌هایش را پیش برده و دنبال آب می گردد. این راز پایداری و استواری اورس است. درختی که ریشه هایش را در دل سخت ترین سنگ ها گسترانیده و با رسیدن به آب، رشد کرده و می بالد. درختی مقاوم در برابر خشکی، گرما و سرمای طاقت‌فرسای زمستان که سال‌هاست برای مردم ابرسج مقدس و محترم است؛ مردم این روستا معتقدند «اورس» میلیون‌ها زیستمند را طی هزاران سال در سایه سار خود پناه داده و نفس رسانده، بی‌شمار انسان با باورها و دینها و ارزش‌های ذهنی و مجازی متعدد را پذیرا گشته... و هنوز پایدار و استوار ، همچون کوه شاهوار، ایستاده است؛ پابرجا و سرسبز. کاش این درخت زبان گشوده و از دیده‌ها و شنیده‌هایش سخن می‌گفت. او که پیروان بسیاری از ادیان و صاحبان بسیاری عقاید را پذیرا گشته، رازها و نیازهایشان را شنیده  و در یک کلام محرم راز آنها شده است. شاید اگر این نماد استواری و مقاومت زبان می‌گشود و در یک جمله برایمان سخن می‌گفت، این بیت گهر بار حافظ را به یادمان می آورد:

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه   
 چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

بهتر است با خود عهدی بسته و دست کم  هر سال به دیدار این زیستمند گرانقدر (که همسالانش در کره زمین به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی رسد) برویم. نزدیکش نشسته و پس از ادای احترام به وجود ارزشمند و استوارش، ساعاتی را در سکوت اهورایی شاهوار، به تفکر و اندیشیدن بگذرانیم.  
 

 

بــــرش

شاید اگر این نماد استواری و مقاومت زبان می‌گشود و در یک جمله برایمان سخن می‌گفت، این بیت گهر بار حافظ را به یادمان می آورد:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه   
 چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
بهتر است با خود عهدی بسته و دست کم  هر سال به دیدار این زیستمند گرانقدر (که همسالانش در کره زمین به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی رسد) برویم

جستجو
آرشیو تاریخی