در حافظه موقت ذخیره شد...
نگاهی به اشعار خوانده شده در شب شعر رهبری با موضوع وطن
خدا کند که بمیرم وطن فروش نباشم!
در میان تمام شعرهایی که شب دیدار رهبر انقلاب با شاعران خوانده شد و از تنوع مضمونی بالایی هم برخوردار بودند، یک مضمون بیش از سایر مضامین شنیده میشد؛ مضمونی که هم بسامد استفادهاش در شعرها و هم شیوه پرداخت به آن نشان از یک پشتوانه و پشت پرده اندیشگانی اجتماعی داشت: وطن!
ابراز وطن دوستی و غرور و هویت ملی درونمایه چند غزل مستقل در شعرهای این دیدار بود و زاویه ورودهای متفاوت از زنانه و مادرانه گرفته تا حماسی و حتی برادرانه و دوستانه خبر از این میداد که شاعران به روشنی دریافتهاند در روزگار اخیر و در تلاطم امواجی که در ماههای اخیر دریای وطن را متلاطم کرده است، چقدر بازخوانی و مرور و اعلام عشق و علاقه و غیرت نسبت به میهن و خاک ایران ضروری است. به ویژه آنکه در زمانهای زیست میکنیم که شعر همچنان یکی از رسانههای مهم و مؤثر است و ما باید به مثابه حضور در یک میدان جنگ نظامی، جایگاه دشمن و شیوه نبرد و هدفش را شناسایی کنیم و هدفمند و هوشمند آتش توپخانهمان را تنظیم و تجهیز کنیم. آنچه بیش از همه این روزها زیر آتش مستقیم دشمن است، تمامیت ارضی ایران است و اتحاد و یکپارچگی ملت ایران و هویت زن ایرانی. مضامین و زاویه نگاههایی که هر سه در شعرهای وطن دوستانه این محفل حضور قدرتمندی داشتند.
استاد قادر طهماسبی (فرید) غزلی با این حسن آغاز خواندند:
ایران سرفراز ایران سربلند
ایران پاکباز ایران هوشمند
هرچند داغداری و هرچند خستهدل
هرچند سوگواری و هرچند دردمند
تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد
با دوستان سوتهدل خود بگو بخند
و شاهبیت این غزل که این بیت بود:
ما گردی از تو را به صبا هم نمیدهیم
هستیم همچو کوه بر این گفته پایبند
فائزه زرافشان در شعر زنانهای چنین سروده بود:
زنم که آیِینِگی حُسن انتخاب من
است
زبان مادریام شعر بینقاب من است
حسین خزائی شاعر جوان کرمانشاهی در شعر اعتراضیای که رسا و مطنطن آن را خواند، تمام نگاهش حول محور اهمیت حفظ میهن از دست بیگانگان بود. شعری با مطلع «من از تو معترضتر هستم اما اعتراض این نیست» که ابیات وطندوستانه آن بسیار خوش در دل غزل نشسته بودند. ابیات دلسوزانه و دغدغه مندی که تأیید و تحسین رهبر و سایر حاضران را به همراه داشت:
به دِه زَد دزد! در آن شب که ما درگیر هم بودیم
میآید هرکس و ناکس به آن باغی که پرچین نیست
حسین زرنقی که غزلی در رثای حاج قاسم خواند در بیتی از این شعر با اشاره به اهمیت وطن و نگاه انسانی و دغدغهمند ایرانی به همه آدمها این چنین آورد:
وطن برای تو دلهای دردمندان بود
قسم به عشق که مرزی نداشت میهن تو
محمد خادم، شاعر جوان اصفهانی نیز شعری تقدیم به شهدای مسیرپیشرفت ایران، به ویژه شهید فخریزاده خواند.
دکتر بلرام شکلا، رایزن فرهنگی هند در ایران غزلی تقدیم به ایران خواند که کام حضار را شیرین کرد:
ایران من عزیزتر از جان من سلام
تهران من سلام و خراسان من سلام
همریشهای سلام بر آب و به خاک تو
همشیرهای برادر همخوان من سلام
بیتردید وطن دوستانهترین و پرغرورترین شعر زنان را دکتر لیلا حسیننیا خواند:
وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!
خدا کند که بمیرم وطنفروش نباشم!
خدا کند که بیفتد سرم به دامن میهن
ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم
مگر نه ریشه ما میرسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟!
چو مرگ میبرد آخر به هر طریق تنم را
چرا چرا چو شهیدان لالهپوش نباشم؟
منیم جانیم سنه قوربان ده آی گوزل ایران!
به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟!
زهرا سپهکار نیز در خلال بیتهای زنانه غزلش به هویت ایرانی خود اشارهای داشت و چنین گفت:
من یک زنم آزادیام را دوست دارم
ایرانیام، آبادیام را دوست دارم
حسن خسروی وقار در بیتی از غزل خود این چنین آرمان خود را نوشته بود:
چون نسیم آزادم و هرجا که باشم باز هم
اهتزاز پرچم دشمن نمیآید به من