دغدغه والدین کودکان با نیازهای ویژه
دغدغه والدین کودکان
با نیازهای ویژه
لاله میگفت: «شاغل بودم و شغل خوبی داشتم خیالم راحت بود که وقتی فرزندم به دنیا آمد و مدتی گذشت او را به مهدکودک میبرم و میتوانم کارم را دوباره شروع کنم چند سالی فرزندم پیش مادرم ماند و به سن مهدکودک که رسید او را در یک مهدکودک ثبت نام کردم چند روز بیشتر نرفته بود که تماس گرفتند و گفتند نمیتوانند کودکم را بپذیرند و باید حتماً به روانشناس مراجعه کنم روانشناس به من گفت که کودکم دارای بیش فعالی است و از همان روز مشکلاتم شروع شد. از این مهدکودک به آن مهدکودک سرگردان بودم و هر کدام بعد از چند روز صدایشان در میآمد که نمیتوانند کودکم را بپذیرند یا باید او را از آن مرکز ببرم یا باید هزینه بیشتری پرداخت کنم تا بتوانند مربی جداگانهای برای او در نظر بگیرند. کودک من تحت نظر روانپزشک است و دارو مصرف میکند چرا نباید بتوانم با خیال راحت به کارهایم برسم و همواره باید دغدغه کودکم را داشته باشم.» روایتهایی از این دست هم روایت سرگردانی والدینی است که کودکان دارای نیازهای ویژهای دارند کودکانی که گاه در این سرگردانیها سن طلایی آموزش را از دست میدهند و با حداقل مهارتها وارد سیستم آموزشی مدارس میشوند.
مینو کرمپور، دکترای روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی در گفتوگو با «ایران» در خصوصعدم پذیرش کودکان دارای اختلال یا معلولیت در کودکستانهای عادی با اشاره به اینکه جداسازی کودکان اصلاً پسندیده نیست، میگوید: در دنیای کودکان نباید جداسازی مطرح باشد و هدف فقط سازگاری است. افراد مختلفی در یک جامعه با هم زندگی میکنند و همه باید بتوانند با هم سازگار باشند. کودکان عادی هم باید بدانند چنین کودکانی در جامعه وجود دارند و باید رعایت حال آنها را بکنند اما چون در سنین مهدکودک سن کودک پایین است و بچه به آن درک نرسیده بهتر است یک مربی باشد که حواسش به بچهها باشد چون به هر حال کودک هستند و شاید نتوانند رعایت کنند. نمیتوانیم به زور آنها را با هم سازگار کنیم باید کسی باشد تا نظارت داشته باشد.
همتی فر، رئیس سازمان تعلیم و تربیت کودک با اشاره به اینکه در اساسنامه سازمان تعلیم و تربیت آمده که خدمات نگهداری از کودکان نیاز ویژه یا دارای معلولیت یا کودکان بد سرپرست یا بیسرپرست باید توسط نهادهای ذیربط مثل سازمان آموزش و پرورش استثنایی یا سازمان بهزیستی ارائه شود میگوید: ما تأکید داریم که بچهها در دوره پیش دبستانی تشخیصگذاری شوند و امسال برای همین کار سنجش نوآموزان بدو ورود به مدرسه زودتر آغاز شده است تا کودکانی که دچار اختلالی هستند زودتر شناسایی شوند و زودتر بتوانیم به آنها خدمات ویژهای ارائه دهیم.سازمان بهزیستی موظف است به این کودکان خدمات مراقبتی و نگهداری ارائه کند اما اینکه در کودکستانهای عادی این خدمات به چه صورت باید ارائه شود هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است.
این کودکان نیاز به مربی آموزش دیده دارند و متأسفانه مربی با این سطح از صلاحیت و توانمندی کمتر داریم و بنابراین کودکستانها به دلیل حساسیتهایی که مراقبت و کار کردن با این کودکان دارد عملاً این کودکان را پذیرش نمیکنند و طبیعتاً وقتی کودک دارای اختلال را پذیرش کنند باید برای او مربی اختصاصی آموزش دیده بگیرند و هزینه آن هم احتمالاً قابل توجه خواهد بود و خانواده باید پرداخت کند. متأسفانه سازمان تعلیم و تربیت کودک ردیف ویژهای برای این موضوع ندارد. حتی متأسفانه برای بقیه کودکان از جمله کودکان عشایری، روستایی و حاشیه شهرها هم با اینکه جزو مواردی است که ما مکلف هستیم و باید پیش دبستانی را حمایت کنیم و بخشی از اعتبارات دولتی را به آن سمت سوق دهیم ولی توجه لازم نشده است. به همین ترتیب برای خدمات تربیتی و کودکان این چنینی هم نمیتوانیم برنامهریزی خاصی داشته باشیم البته اگر شدت اختلال کم باشد در نظر داریم دورههای توانمندسازی برای مربیان بگنجانیم که معلولیتها و اختلاف های خفیف را در کنار سایر کودکان مورد پذیرش قرار دهیم.
همتی فر گفت: البته همکاری ما با سازمانهایی مثل بهزیستی و آموزش و پرورش استثنایی هم جزو دغدغههای ماست تا بتوانیم از ظرفیت آنها استفاده کرده و بتوانیم همکاریهای بلند مدتی داشته باشیم.