گزارش تحلیلی «ایران» از 13 سال سیاست عربستان سعودی در خاورمیانه
بازگشت به آغوش منطقه
عماد هلالات
رژیمهای حاکم در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در تقسیم بندی سیاسی نوع حکومت، جزو بازیگران سنتی محافظهکار قرار میگیرند. این کشورها توسط یک خاندان یا یک قبیله اداره میشوند و با فوت حاکم، فرزند یا یکی از بستگان درجه یک وی بر تخت حکومت مینشیند. نامگذاری این کشورها به نامهایی چون پادشاهی،امارت و سلطانی گواه این امر است که این کشورها دارای یک نظام سیاسی بستهاند. در رأس این کشورها پادشاهی عربستان سعودی قرار میگیرد که به عنوان رهبر اصلی شورای همکاری خلیج فارس و حتی در سالهای اخیر با افول بازیگران سنتی جهان عرب، خود را به عنوان رهبر جهان عرب معرفی کرده است.
دولت سعودی در سه دوره تأسیس خود همواره سیاست محافظه کارانه را در پیش گرفت و با تکیه بر اقتصاد نفتی، به عنوان بازیگری مهم برای تأمین انرژی در بازارهای جهانی مطرح بود. عربستان سعودی از زمان تشکیل پادشاهی توسط عبدالعزیز بن سعود، خود را از تنشهای منطقهای و جنگهای معاصر بخصوص جنگهای اعراب و اسرائیل دور کرد. هرچند عربستان سعودی اسرائیل را در زمان تشکیل آن به رسمیت نشناخت، اما وارد نزاع و جنگ با این رژیم نشد. عربستان سعودی در برهههایی از نبرد اعراب با اسرائیل از دو ابزار خود به عنوان اهرم فشار استفاده کرد: یکی کمک مالی به سوریه و اردن و دیگری کاهش تولید نفت.
عربستان با استفاده از این دو ابزار، به دنبال ایفای نقش بود اما نمیخواست که بازیگران اصلی آن دوره جهان عرب با توجه به نزاعها و رقابتهایی که بین جریان پان عربیسم و جریان سنتی وجود داشت، تفوق کامل را بدست بیاورند. این سیاست عربستان حتی در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه داشت. عربستان در طول جنگ ابتدا با ترس از انقلاب ایران سیاست محافظه کاری را ادامه داد و شورای همکاری خلیج فارس را به همراه سایر شیخ نشینهای این منطقه ایجاد کرد و پس از آزادسازی خرمشهر حمایتهای مالی خود را از عراق بیش از گذشته کرد.
با پایان جنگ، عربستان روال گذشته خود را ادامه داد اما وقوع تحولات بهار عربی یک تغییر پارادایمی در سیاست خارجی این کشور ایجاد کرد.
بهار عربی و سیاست تهاجمی عربستان
بهار عربی از رویدادهای مهم تاریخ منطقه خاورمیانه محسوب میشود که عربستان نقش مهمی در آن ایفا کرد. علل تهاجمی شدن دولت سعودی در بهار عربی را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
- گسترش اسلام سیاسی و رسیدن انقلابهای عربی به شبه جزیره عرب (بحرین و یمن)
- افزایش موجهای دموکراسی خواهانه در منطقه خاورمیانه و محکومیت حکومتهای پادشاهی و اقتدار گرایانه
- حمایت ایران از انقلابها در مصر، تونس، یمن، بحرین و ...
- همراهی برخی از کشورهای شورای همکاری با موج انقلابها (برای نمونه قطر)
این موارد و موارد دیگر باعث شد که عربستان سعودی سیاست محافظه کاری را در طول سالهای 2011 تا 2020 به طور کامل کنار بگذارد و با اتخاذ سیاست تهاجمی و تقابلی به مقابله با این خیزشها بپردازد.
واکنشهای عربستان به موج بهار عربی
موج بهار عربی باعث شد که عربستان با دید تهدیدی به این تحولات بنگرد و سیاست تهاجمی در قبال تحولات اتخاذ کند؛ در ادامه، این موضوع توضیح داده میشود.
مداخله نظامی – امنیتی در بحرین: با تشدید قیام مردم بحرین علیه خاندان آل خلیفه و گسترش اعتراضاتی که این رژیم را در آستانه سقوط قرار میداد، عربستان سعودی در قالب عملیات نظامی- امنیتی وارد بحرین شد و در مسائل جاری مداخله فعال کرد. عربستان در 14 مارس 2011 در قالب سپر جزیره با همکاری امارات، 1500 نیروی نظامی به جزیره کوچک بحرین اعزام کرد. پس از آن با درخواست عربستان، اردن هم نیروی نظامی به عربستان اعزام کرد که در نهایت با دستگیری، کشتار و تبعید موج اولیه خیزش انقلاب فوریه مردم بحرین کنترل شد.
حمایت از معترضین و گروههای رادیکال در سوریه: عربستان در چرخش 180 درجهای از معترضین در سوریه حمایت کرد و به دنبال ساقط کردن حکومت بشار اسد بود. عربستان اسد را در راستای محور مقاومت تعریف میکرد و سقوط وی را به عنوان چالشی بزرگ و در نهایت تضعیف ایران ارزیابی کرده بود. در نتیجه با حمایت از اسلام گرایان تندرو و سایر گروههای تروریستی به دنبال ساقط کردن بشار اسد بود. این سیاست عربستان تا فتح حلب و شکست گروه تروریستی جیش السلام در غوطه شرقی دمشق ادامه داشت. در نهایت عربستان که خود را بازنده در این جنگ میدید از سال 2018 سیاست خود را در قبال دولت سوریه تغییر داد.
مداخله نظامی در یمن: یمن به عنوان عمق استراتژیک عربستان سعودی تعریف میشود و همواره عربستان به این کشور به عنوان برادر بزرگتر مینگریست. رسیدن موج انقلابی به یمن و متزلزل شدن متحد عربستان در یمن یعنی علی عبدالله صالح معدوم، باعث شد که این کشور به سرعت به دنبال فروکش کردن خیزش مردم یمن باشد. سرانجام براساس معاهده ریاض، معاون عبدالله صالح را بدون برگزاری انتخابات به عنوان رئیس جمهور معرفی کرد. ناکارآمدی وی و آغاز مجدد خیزش انقلابی در یمن و قدرت گرفتن انصارالله در این کشور باعث شد که عربستان این تحولات را به عنوان تهدید بزرگ برای خود تعریف کند و در 25 مارس سال 2015 برابر با 6 فروردین سال 1394 عربستان سعودی با تشکیل ائتلاف رهبری و بر عهده گرفتن این ائتلاف به یمن حمله کرد و به دنبال آزادسازی صنعا بود. با وارد شدن به سال نهم جنگ و ناکامی عربستان، اکنون این کشور به دنبال صلح و پذیرش انصارالله به عنوان یک قدرت اصلی در یمن است.
حمایت از کودتای السیسی در مصر: در مصر، عربستان سعودی از کودتای السیسی حمایت کرد و اخوان المسلمین را در لیست گروههای تروریستی قرار داد. این امر باعث شد که بسیاری گروههای اسلامگرا با دید شک و تردید به عربستان سعودی نگاه کنند.
تحریم و محاصره قطر: عربستان سعودی و قطر به عنوان دو رقیب اصلی در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به شمار میآمدند. با وجود همکاری این دو کشور در برخی از پروندههای بینالمللی، اما در برخی پروندهها در رقابت و تضاد با یکدیگر قرار گرفتند. عربستان بعد از سقوط قذافی از ارتش ملی به رهبری خلیفه حفتر حمایت میکرد در حالی که قطر از دولت اخوانی الوفاق حمایت کرد. در مصر قطر از دولت اخوانی محمد مرسی حمایت کرد و عربستان از کودتای السیسی حمایت کرد. در بحرین قطر سیاست بیطرفی توأم با حمایت از اعتراضات در پیش گرفت درحالی که عربستان به سرکوب اعتراضات همت گماشت. سرانجام عربستان قطر را متهم به حمایت از جریانهای اسلامگرا در درون کشورهای شورای همکاری و همکاری با ایران جهت ضربه زدن به منافع این کشورها معرفی کرد و در 5 ژوئن سال 2017 عربستان به همراه سه کشور(امارات، بحرین و مصر) قطر را محاصره و تحریم کرد. حمایت ایران و ترکیه باعث شکست این محاصره و تحریم شد و از سال 2019 بار دیگر روابط عربستان با قطر عادیسازی شد.
قطع روابط با ایران و ماجرای سفارت: عربستان سعودی در سال 1394 در یک اقدام غیرمنطقی به بهانه اعتراض جلوی سفارت این کشور در تهران در پی واکنش به اعدام آیتالله نمر، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد. این امر موجی از اقدامات رسانهای و سیاسی علیه ایران توسط دولت سعودی و همپیمانان خود را در پی داشت. سرانجام بعد از سالها خصومت با ایران با وساطت عراق و سرانجام طرح امنیتی چین، عربستان روابط خود را با ایران عادی کرد.
دلارهای نفتی تأمین امنیت نمی کند
عربستان سعودی بعد از تحمل شکستهای مختلف در طول بهار عربی و ناکارآمدی در ساقط کردن دولت اسد در سوریه، شکست در جنگ یمن و تبدیل شدن جنگ یمن به باتلاق برای این کشور، تثبیت وضعیت دولت شیعی در عراق، خروج امریکا از افغانستان و در نهایت تحولات جاری در نظام بینالملل و قدرت گرفتن چین، به دنبال کاهش تنش در منطقه خاورمیانه و بازگشت به سیاستهای پیش از 2011 است.
عربستان در یک اقدام اشتباه و بدون پشتوانه و صرفاً با تکیه بر تواناییهای مالی و نادیده گرفتن سایر ارکان اصلی قدرت، وارد کارزار بهار عربی شد که در نهایت شکستهایی را برای این رژیم در پی داشت. به این منظور از سال 2020 عربستان در پی بازگشت به دوران قبل از سال 2011 و تحولات بهار عربی و حمایت از تروریستها برآمد. بدین منظور روابط خود را با دولت شیعی عراق گسترش داد و قراردادهای تجاری با این کشور منعقد کرد و عراق را به عنوان میانجی بین ایران و عربستان پذیرفت. روابط خود را با قطر عادی کرد و پس از 12 سال خصومت با دولت اسد، حال به دنبال احیای روابط با این کشور است.
همچنین عربستان به دنبال دعوت از بشار اسد جهت حضور در نشست اتحادیه عرب در ریاض است. در یمن، عربستان در نهایت چارهای جز صلح و پذیرش انصارالله به عنوان یک قدرت مهم در یمن ندارد و مذاکرات مختلفی را با این کشور در پیش گرفته است. عربستان که از زمان بن سلمان به دنبال کشاندن جنگ به داخل ایران بود، سرانجام این را پذیرفت که نمیتواند ایران را از بین ببرد و بعد از چند دور مذاکرات، سرانجام با وساطت چین روابط خود را عادیسازی کرد و با دعوت از رئیس جمهوری اسلامی ایران به دنبال عادیسازی روابط با ایران است. از سویی دیگر عربستان با درک تغییرات جاری در نظام بینالملل به دنبال تعادل در روابط خارجی خود بین شرق و غرب است. سرانجام عربستان با عبور از 12 سال تنش آفرینی در منطقه به این درک رسیده است که دلارهای نفتی تأمین امنیت نمیکند و امنیت در منطقه از طریق گفتوگو و درک متقابل حاصل میشود.