جوان‌ترین خانم معلم تهران فرشته نجات پسرک دانش‌آموز

زهرا علی‌هاشمی 
اولین روزهای شروع به کارکم سن‌ترین معلم تهران بود که آن حادثه رخ داد. یکی از دانش‌آموزان مدرسه، هنگام بازی فوتبال دچار صدمه شد و بی حال برزمین افتاد، هرلحظه حالش وخیم‌تر می‌شد که معلمی که دوره پرستاری گذرانده بود وارد عمل شد و قبل از رسیدن اورژانس، اقدامات امداد ونجات را آغاز کرد که نجاتگر بود.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ماجرا از روزی شروع می‌شود که محمدطه، در زنگ ورزش، آن هم زمانی که چیزی نمانده بود تا زنگ آخر مدرسه به صدا درآید و همگی به خانه بروند، پایش به پای یکی از همکلاسی‌هایش گره می‌خورد و با صورت به زمین برخورد می‌کند. بچه‌ها دور او جمع می‌شوند. معلم به سمتش می‌دود و او را از روی زمین بلند می‌کند. وقتی صورتش را می‌بینند، معلم و همکلاسی‌های محمد طه سعی می‌کنند به او دلداری دهند که هیچ اتفاقی نیفتاده است و نگران چیزی نباشد اما حال محمدطه هر لحظه وخیم‌تر می‌شد.
از خوبِ حادثه، معلم مدرسه، همان کم‌سن‌ترین معلم مدرسه، دوره‌های پرستاری هم دیده بود و سعی در آرام کردن فضا می‌کند.
معلم‌های دیگر که بالای سر محمدطه بودند، زمزمه کنان گفتند:«اگر چیزی شود، والدینش دق می‌کنند. بعد از 15 سال فرزنددار شده‌اند.» معلم جوان دهه هشتادی که این زمزمه‌ها را شنید، در دل آرزو کرد که بتواند کمک کند. هر چه در توان داشت و از امداد می‌دانست به کار برد و توانست شرایط محمدطه را به وضعیت مناسب برساند تا نیروهای اورژانس رسیدند و امداد تخصصی‌تر انجام گرفت و شرایط محمدطه به موقعیت مناسب برگشت.
وقتی والدین محمدطه به مدرسه رسیدند، نیروهای اورژانس رفته بودند. معلم جوان، لباس‌های ورزشی محمدطه را با لباس فرم مدرسه‌اش تعویض کرده، صورتش را شسته بود و کودک را چنان سرحال و منظم و تمیز کرده بود به شکلی که انگار هیچ اتفاقی برایش نیفتاده است. وقتی پدر و مادرش از راه رسیدند، فکر کردند که تماس مدرسه در حد یک شوخی است و همه دلنگرانی‌هایشان از بین رفت. آن روز مدرسه تصمیم گرفت که محمدطه چند روز در خانه استراحت کند.
روز بازگشت، همراه مادر و پدرش بود، دسته گلی در دست داشتند و مادر محمدطه ، منیره صادقی را در آغوش گرفت و گفت:« تو فرشته زندگی من هستی.»
و اما منیره صادقی، دانشجوی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان که از کم‌سن‌ترین معلمان فعال در مدارس تهران است، معتقد است: معلم، باید آنچنان به روز باشد که در برابر نسل جدید هر روز حرف و ایده تازه‌ای برای ارائه داشته باشد.
اینها را یک معلم کم تجربه، اما عاشق معلمی آنچنان با آب و تاب تعریف می‌کند که اگر ندانید چند سالش است، فکر می‌کنید با یک آموزگار خبره و سرد و گرم روزگار چشیده صحبت می‌کنید.
منیره صادقی، متولد 15 شهریور 1380 است و به قول معروف، دهه هشتادی! او همزمان دانشجو-معلم دانشگاه فرهنگیان است و جزو معلم‌های کم سن و سال کشوربه حساب می‌آید که از مهرماه سال گذشته، در مدرسه پسرانه، مشغول تدریس در پایه سوم ابتدایی شده است.
اما سابقه معلمی او، گویا از خیلی قبل‌تر شروع می‌شود، در واقع از زمانی که دانش‌آموز کلاس چهارم ابتدایی بوده و به همکلاسی‌اش کمک می‌کند تا درس ریاضی را بهتر متوجه شود و آنجا مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند. منیره که دوست داشت پزشک شود، بعد از آن تصمیم می‌گیرد که به معلمی بدل شود که زندگی‌اش را وقف دانش‌آموزانش می‌کند.
او می‌گوید:«من دانشجوی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان و همزمان، آموزگار پایه سوم ابتدایی منطقه 16 تهران هستم. پدرم تراشکار و مادرم خانه‌دار است. بعد از شرکت در کنکور، موفق شدم که در دانشگاه شهید بهشتی در رشته ادبیات عرب تحصیل کنم؛ ولی درس خواندن در آن دانشگاه، بیشتر از یک ترم به طول نینجامید؛ چراکه من عاشق این بودم که برای بچه‌های مقطع ابتدایی تدریس کنم و اگر در رشته ادبیات عرب فارغ‌التحصیل می‌شدم، درنهایت می‌توانستم معلم پایه‌های مختلف دبیرستان برای درس عربی شوم. این شد که تصمیم گرفتم انتقالی بگیرم و در دانشگاه فرهنگیان درس بخوانم. من دوست داشتم معلم مقطع ابتدایی باشم و برایش ریسک کردم.»
برای دانش‌آموزان خیالی، تدریس می‌کردم!
منیره صادقی، آنچنان به حرفه معلمی علاقه‌مند بوده که در دانشگاه شهید بهشتی و در فاصله بین دو کلاس، به کلاس‌های خالی دانشگاه می‌رفته و تصور می‌کرده که معلم آن کلاس است و به دانش‌آموزان خیالی‌اش درس می‌داده. او در این باره می‌گوید:«زمان خالی بین کلاس‌ها را تا وقتی که استاد سر کلاس بیاید، به یک کلاس خالی می‌رفتم و به دانش‌آموزان خیالی‌ام، ریاضی و ادبیات درس می‌دادم.
حتی آنقدر به این دانش‌آموزان خیالی تعلق خاطر داشتم که وقتی مجبور می‌شدم خودم سر کلاس دانشگاهم بروم، به آنها قول می‌دادم که زود به کلاسشان بازگردم.»
او تأکید می‌کند:«من بشدت پشتکار دارم و تلاش می‌کنم. عقیده دارم یک دختر که از قضا قرار است معلم نیز باشد باید هر روز تلاش کند تا چیزهای تازه‌ای بیاموزد و هنرهای زیادی داشته باشد تا بتواند با خلاقیت در کلاس درس حاضر شود. برای همین دوره‌های پرستاری و هلال احمر را گذراندم تا در این حوزه نیز تجربه‌ای کسب کنم. این کسب تجربه سبب شد در دوران کرونا در درمانگاه کوچک محله خودمان استفاده و حدود چند هفته‌ای را به کادر درمان کمک کنم.»
او همچنین سعی می‌کند استعداد دانش‌آموزانش را کشف و در مسیر مناسب به آنها کمک کند. برای مثال دانش‌آموزی دارد که به عکاسی علاقه‌مند است برای همین وقتی همه می‌خواهند در کلاس عکس دسته‌جمعی بگیرند، از او می‌خواهند که عکاسی کند. همچنین دو دانش‌آموز نویسنده، یک فعال محیط‌ زیست، یک شاعر، چند فوتبالیست، یک فعال در حوزه کشاورزی، یک ورزشکار و مدال‌آور در رشته کشتی و نخبه ریاضی هم در کلاسش دارد.
او می‌گوید: همه دانش‌آموزان من می‌توانند آینده این کشور را بسازند و من در این مسیر سعی می‌کنم به آنها کمک کنم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و پنجاه و پنج
 - شماره هشت هزار و صد و پنجاه و پنج - ۱۶ فروردین ۱۴۰۲