تنبیه مرگبــار نامادری

دختر ۸ ساله در تحقیقات پلیسی راز تنبیه مرگبار برادر کوچکش به دست نامادری را فاش کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ۱۵ اسفند گزارش مرگ پسری ۶ ساله به بازپرس محمد وهابی اعلام شد. باتوجه به حساس بودن ماجرا، بازپرس جنایی دستور تحقیقات دقیق در این زمینه را صادر کرد. نخست پدر کودک مدعی شد که وقتی صبح به سراغ پسرش رفته متوجه شده که نفس نمی‌کشد و او را به بیمارستان منتقل کرده است. این در حالی بود که روی دهان و صورت پسر بچه آثار کبودی و زخم به چشم می‌خورد. همین مسأله احتمال کودک‌آزاری را مطرح کرد و بار دیگر به بازجویی از پدر کودک پرداختند که این بار وی گفت: به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم چند ماه قبل از او جدا شدم. دختر ۸ ساله و پسر ۶ ساله‌ام نزد همسرم بودند اما دادگاه حضانت آنها را به من داد و بعد از مدتی بچه‌ها نزد من آمدند. بعد از طلاق با زن جوانی که دانشجوی یکی از رشته‌های پزشکی است و از همسر اولش هم فرزندی ۱۱ ساله دارد عقد موقت کردم. راستش را بخواهید من دروغ گفتم چون پسرم هنگام بازی از راه‌پله‌ها به زمین افتاد.
اظهارات متفاوت مرد جوان، باعث شد تا بازپرس جنایی دستور بازداشت او را صادر کند. این بار مأموران به سراغ نامادری پسربچه رفتند اما او مدعی شد پسر ۶ ساله هنگام تاب‌بازی زمین خورده و صورتش زخمی شده است.
در حالی که پدر و نامادری هرکدام ادعای متفاوتی داشتند این بار تنها شاهد ماجرا که خواهر ۸ ساله پسرک بود تحت تحقیق قرار گرفت که او سرانجام راز کتک خوردن برادرش به دست نامادری را فاش کرد و گفت: برادرم داشت بازی و سر و صدا می‌کرد که نامادری‌ام عصبانی شد و او را دعوا کرد و بعد هم خیلی محکم با دست به صورت او کوبید. ساعتی که به دست داشت به گیجگاه برادرم خورد و باعث خونریزی و کبود شدن او شد. همان موقع گفتم برادرم را نزد دکتر ببریم اما نامادری‌ام مخالفت کرد. شب که پدرم آمد و ماجرا را فهمید با نامادری‌ام دعوا کرد اما بازهم برادرم را دکتر نبرد. برادرم با همان حال بدش خوابید و صبح دیگر بیدار نشد.
با توجه به اظهارات دخترک و شواهد مبنی بر کودک‌آزاری مرگبار و اظهارات ضد و نقیض نامادری و پدر، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، آنها بازداشت شدند.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و پنجاه
 - شماره هشت هزار و صد و پنجاه - ۲۴ اسفند ۱۴۰۱