یک بررسی روانشناختی؛ نگاهی عمیقتر به آنچه «مسمومیتهای دستهجمعی دانشآموزان دختر ایرانی» نامیده میشود
ماجرای یک هیستری جمعی!
رابرت بارتولومیو، مدرس ارشد افتخاری در گروه پزشکی روانشناسی در دانشگاه آکلند در نیوزیلند است که به تازگی مقالهای را در سایت psychologytoday درباره مسمومیتهای دانشآموزان منتشر کرده است. نوع پژوهش وی و مستنداتی که ذکر میکند، بسیار بدیع است و کمتر کسی تاکنون از این زاویه بدان توجه داشته است. ترجمه این مقاله را در مطلب حاضر میخوانید.
بدون شواهدی از یک عامل سمی، بدون مرگ و تقریباً همه قربانیان به سرعت بهبود مییابند. گزارشهای «مسمومیت» باید با احتیاط مورد بررسی قرار گیرند. در دهههای اخیر مطالعات چندین گزارش مشابه از مسمومیتهای دستهجمعی در نهایت با منشأ روانشناختی شناسایی شد. «مسمومیتهای ایرانی» با بویی ناآشنا مصادف شده است؛ عامل شماره یک بیماری «بدحالی روانزاد جمعی» در قرن گذشته.
در یک مدرسه کاملاً دخترانه، یک دختر جوان نفس نفس میزند، سپس بیهوش میشود. به سرعت چند نفر دیگر دچار همین مشکل میشوند. دهها دختر به یک بیمارستان محلی منتقل میشوند که به نظر میرسد مسمومیت عمدی ناشی از گازی مضر است. علائم شامل سردرد، حالت تهوع، سرگیجه و از دست دادن هوشیاری است. آیا این توصیفی از مسمومیتهای دستهجمعی اخیر گزارش شده در ایران ۲۰۲۳ است؟ نه، این گزارش مربوط به افغانستان در سال ۲۰۰۹ است.
دانشآموزان در یکی دیگر از مدارس اسلامی زنان دچار سردرد، حالت تهوع، درد شکم و تاری دید میشوند، برخی غش میکنند و برخی هم به بیمارستان منتقل میشوند. آیا این ماجرا مربوط به اتفاقات اخیر در ایران است؟ خیر، در سال ۱۹۸۳ در کرانه باختری رخ داد؛ تشابهات بین حوادث ایران، افغانستان و کرانه باختری شگفتانگیز است. از سال گذشته اعتراضات زنان به حجاب باعث نگرانی طولانیمدت در جامعه ایران شده است. سپس در نوامبر ۲۰۲۲ موجی از گزارشها از مسمومیتهای دختران مدرسهای آغاز شد که شامل نزدیک به دوازده حادثه جداگانه بود. گزارشهای رسانهای از این «حملات»، آنها را با کلماتی مانند «مرموز» و «غیرقابل توضیح» توصیف میکنند. مقامات ایران بهرغم معاینات متعدد بیمارستانی که شامل آزمایش خون هم بودهاند، فردی را دستگیر نکردهاند و نتوانستهاند یک عامل شیمیایی را شناسایی کنند.
هراس مسمومیت در افغانستان
بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ دهها مکتب در حداقل هفت ولایت در سراسر افغانستان تحتتأثیر حوادثی قرار گرفتند که در آن زمان به طور گسترده بهعنوان مسمومیتهای دستهجمعی گزارش شده بود. در سال ۲۰۱۶ مشاور یکی از اعضای دولت افغانستان در مورد شیوع بیماری در ولایت هرات بودم. نتیجهگیری ما این بود که دختران از بیماری روانی تودهای (mass psychogenic illness) رنج میبردند. در افغانستان دختران به مدارس میرفتند و به دلیل مدرسه رفتن از انتقام ترس داشتند، اما سخنگویان طالبان همواره دست داشتن خود را در این مسمومیتها رد کردهاند. بهرغم ابتلای هزاران دختر به این شیوع، هیچکدام فوت نکردند؛ تقریباً همه به سرعت بهبود یافتند و هیچ سمی در هوا، آب یا غذایشان شناسایی نشد. تاکنون هیچ سمی در ایران با نزدیک به هزار قربانی شناسایی نشده است. این ما تنها نبودیم که به این نتیجه رسیدیم که دختران در هرات از بیماری روانزا رنج میبرند. یک مطالعه جداگانه هم توسط سازمان بهداشت جهانی که شیوعهای مشابه را در ۲۲ مدرسه در سراسر کشور بررسی کرده بود، پس از تجزیه و تحلیل خون، ادرار و آب به همین نتیجه رسید. در سال ۲۰۱۳ فاش شد که تحقیقات منتشر نشدهای به طور جداگانه توسط سازمان ملل و نیروی بینالمللی کمک به امنیت انجام شده است و هر دو به یک نتیجه رسیده بودند.
مسمومیت دختران دانشآموز در فلسطین
در ماه مارس تا آوریل ۱۹۸۳ نزدیک به هزار دانشآموز دختر فلسطینی در کرانه باختری دچار سردرد، سرگیجه، تاری دید، درد معده و ضعف شدند. بسیاری، هوشیاری خود را از دست دادند. این اپیزود در سرتاسر جهان خبرساز و به اتهامات نگرانکننده در مورد مسمومیتهای دستهجمعی منجر شد. این ترس شایعاتی را برانگیخت که عوامل اسرائیلی یا افراطگرایان غیرنظامی این دختران را مسموم کردهاند.
حادثه اولیه که باعث شیوع این بیماری شد در یک مدرسه رخ داد و بعداً با بویی که از یک سرویس بهداشتی میآمد ردیابی شد. با این حال در دو تحقیق جداگانه منتشر شده در The Lancet به این نتیجه رسیدند که این بیماری بعد روانی دارد. تحقیقات دیگری که در مجله امریکایی روانپزشکی منتشر شد نشان داد گزارشی از یک روزنامه اسرائیلی که در آن یک روزنامهنگار به اشتباه نوشت برخی از قربانیان نابینا شدهاند، به طور قابلتوجهی در شیوع این بیماری نقش داشته است.
در تاریخ اخیر، چندین مورد مستند وجود داشته که در آن حوادثی که تروریسم دولتی خوانده میشد در اصل منشأ روانی داشته است. ترس دیگری که مربوط به مسمومیت گزارش شده دختران دانشآموز اسلامی بود، در سال ۱۹۹۳ در مصر رخ داد که حدود ۱۵۰۰ دانشآموز بین سنین ۹ تا ۱۶ سال دچار حالت تهوع، سردرد و غش شدند و در نتیجه ۳۲ مدرسه تعطیل شد. این اتفاق با شایعاتی همراه بود مبنی بر اینکه این دختران توسط مأموران اسرائیلی هدف قرار گرفتهاند تا عقیم شوند. در تمام این موارد، دختران جوان در پسزمینهای از آشفتگیهای سیاسی و پس از جلب توجه کسی به بوی غیرعادی، از یک وضعیت مرموز که معمولاً به گاز سمی نسبت داده میشد، بیمار شدند. چه چیزی محتملتر است؟ اینکه دانشآموزان پس از سه ماونیم هدف حملات شیمیایی بودهاند که هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد یا اینکه آنها از علائم روانزایی ناشی از استرس رنج میبرند؛ وضعیتی که صدها سال سابقه دارد؛ همچنین این سؤال مطرح است که با چه هدفی دختران جوان تحت استرس شدید و طولانیمدت قرار میگیرند؟