ردپای منافقین در ماجرای مسمومیت دانشآموزان
اصلاحطلبان همگام با جریان ضدامنیتی خارج از کشور و در سایه تعلل در اطلاعرسانی نهاییپیرامون علت مسمومیتهای دانشآموزان، موجسواری میکنند
مسمومیتهای دانشآموزان در چند شهر کشور از جمله قم و بروجرد، به یکی از اخبار قابل توجه چند هفته اخیر بدل شده است. اتفاقی که با سلامت دانشآموزان ارتباط دارد و افکار عمومی را نسبت به این مسأله حساس کرده، از روز نهم آذرماه در هنرستان دخترانهای در قم آغاز شد و بعداً اخباری مشابه در دیگر مدارس این شهر و شهرهای اردبیل، ساری و بروجرد مخابره شد. این اتفاق تلخ زمانی توجهها را بیشتر به خود جلب کرد که قریب به اتفاق مدارسی که با این مسأله مواجه شدهاند مدارس دخترانه را شامل میشود. همزمان شدن این موضوع با فروکش کردن ناآرامیهایی که به بهانه فوت مهسا امینی رخ داد و موج سواری دوباره عناصر ضدایرانی خارج از کشور و ماهیگیری برخی جریانهای سیاسی داخلی از آب گلآلود نشان میدهد که بعید نیست مسمومیت دانشآموزان دختر اقدامی خرابکارانه در جهت ایجاد ناامنی روانی و رسیدن به مقاصدی همچون مقاصد آشوبهای پاییز گذشته باشد. در کنار همه اینها عدم اطلاعرسانی بموقع و شفاف درباره این ماجرای مشکوک که در ماجرای مهسا امینی نیز مردم شاهد آن بودند، منجر به سناریوسازیهای مختلف از سوی جریان رسانهای ضدانقلاب شده است. سناریوهایی که طی ماههای گذشته همواره باعث آزار روان و افکار مردم بود.
ورود مریم رجوی و علی کریمی
واکنش برنامه ریزی شده مریم رجوی سرکرده گروهک منافقین به عنوان یکی از جنایتکارترین افراد اپوزیسیون ضدایرانی به مسمومیت دانشآموزان از جمله دلایلی بود که بسیاری از کاربران فضای مجازی را متقاعد کرد تا با استناد به آن از ضرورت ورود دستگاههای امنیتی در این ماجرا سخن بگویند. چه آنکه عدم توجیه منطقی حادثه، سناریوهای خرابکاریهای ضدامنیتی را بیش از پیش محتمل میساخت.
رجوی چندی قبل در توئیتی مسمومیت دانشآموزان را «جنایت سیستماتیک و ناشی از اراده حاکمیت» معرفی کرد و در اتهامی آشکار آن را به عنوان «زنستیزی» در کشور عنوان کرد و با همین فرمان غیرمستقیم، رسانههای همسو با خود را که بویژه در فضای مجازی به صورت اکانتهای ناشناس فعال هستند سرخط کرد. عوامل دیگر مؤثر در اغتشاشات نیز با همین خط تحلیلی تلاش کردند تا از آن برای زمینهای جدید در جهت التهابآفرینی استفاده نمایند و مشابه دروغپراکنیهای زمان اغتشاشات دست به هجمه بزنند. به عنوان نمونه زمانی که خبر فوت یک دختر یازده ساله قمی به نام فاطمه رضایی رسانهای شد ادعا شد که درگذشت وی به ماجرای مسمومیتها مرتبط است. علی کریمی که ماهها است در خارج از کشور به سر میبرد و با اجاره دادن حسابهای شخصی خود به سازمانهای جاسوسی و ضدانقلاب اخبار کذب منتشر میکند پس از اعلام خبر فوت مرحومه رضایی نوشت: «نام مهسای بعدی فاطمه رضایی است» همین ادعاها باعث شده تا اعضای خانواده مرحومه رضایی به این مسأله ورود کرده و به تکذیب ادعای کریمی بپردازند.
پیگیریها تا رسیدن به نتایج
بر اساس آنچه تاکنون مسئولان اعلام کردهاند مسمومیتی که برای دانشآموزان ایجاد شد بسیار خفیف بود و عارضهای برای کسی ایجاد نکرد و تنها چند ساعت دچار علائم بیحالی و ضعف شده بودند. با این حال وزیر بهداشت اعلام کرده کمیته ویژهای از بهترین اساتید سمشناسی کشور مأمور شده و مشخص شده که نوعی سم خفیف باعث ایجاد مسمومیت شده است. در پی همین خبرها روز گذشته نیز دو کمیسیون بهداشت و درمان و آموزش و تحقیقات جلسه مشترکی با حضور نمایندگان وزارت اطلاعات و وزارت آموزش و پرورش تشکیل دادند. پیش از این نیز دادستان کل کشور با بسیج دادستانیهای شهرهای محل حادثه، اقدامات قضایی لازم را زمینهسازی کرد.
فتنهگری اصلاحطلبان
با این حال برخی رسانههای یک جریان سیاسی در داخل کشور با شیطنت خبرسازیها در این حوزه را دامن میزنند. به عنوان نمونه رسانه اینترنتی روزنامه شرق این اتفاقات را از قول یک استاد دانشگاه اصلاحطلب به جریانی افراطی به نام «هزاره گرا» منتسب کرد. پس از این خبر اما حجتالاسلام فاضل میبدی که این خبر به نقل از وی منتشر شد در گفتوگو با ایرنا این ادعای روزنامه شرق را رد کرد و گفت: «نمیدانم که شبکه شرق چرا این مطلب را از قول بنده زده، من گفتم یکی از دوستانم بیان کرده و باید از وی بپرسید. این خانم از قول بنده نباید این کار را میکرد.»
اما محمد علی ابطحی دیگر چهره مطرح جریان اصلاحات نیز درباره این مسمومیتها از ادبیات «بوکوحرام» استفاده کرده و در واکنشی اثبات نشده، این مسمومیتها را عمدی و از ناحیه «افراطگرایان دینی» دانست؛ موضعی شبیه به خبرسازی روزنامه شرق که سعی دارد همچون ماجرای فوت مهسا امینی و پیش از مشخص شدن ابعاد حادثه، متهمان خودش را جایگزین هر متهم احتمالی کند و به اهداف سیاسی خود دست یابد.
معصومه ابتکار معاون باسابقه رئیس جمهور در چهار دولت اسبق نیز مظنونان خود را «افرادی شبیه به اسیدپاشهای اصفهان» که به زعم او همان متحجران مذهبی ضد زن هستند، معرفی کرد. مواضعی که یادآور حمله سنتی اصلاحطلبان به کلیت جریان متدین کشور و انتقام از جامعه مذهبی ایران با انتساب برچسب «افراطیگری» است. جریان رسانهای و هنری اصلاحطلب پیش از این نیز چنین سابقهای را در خصوص موارد مشابه داشته و بارها و بارها «جامعه مذهبی» را با ادبیات و محصولات رسانهای مختلف «تندرو» خوانده و حالا نیز بدون روشن شدن ابعاد ماجرا، بر موج نگرانی مردم سوار شده تا مقاصد جناحی خود را دنبال کنند.
مسألهای که به وضوح نشان میدهد جریان داخلی حامی آشوب که در رسانههای رسمی عمدتاً اصلاحطلب فعال بود، با ادبیاتسازی یا تمدید سناریوآفرینی خارجی، به التهاب افکار عمومی دامن میزند. چه آنکه تعطیلی مدارس و دانشگاهها از جمله مهمترین اهدافی بود که این جریانها در دل حوادث پاییز 1401 دنبال میکردند و حالا نیز فرصت را مناسب دانسته و پیش از آنکه نهادهای ذیربط گزارش نهایی خود را در این زمینه آماده کنند، به شایعات دامن میزنند.
جریان خارجنشین تمام سعی خود را کرد تا ترم تحصیلی گذشته در دانشگاهها را به تعطیلی بکشاند و حالا سعی میکند با خرابکاری احتمالی و تمرکز بر عملیات روانی علیه والدین دانشآموزان، این هدف را با سناریوی جدیدی پیگیری کند.
در نهایت به نظر میرسد همچنان عدم اطلاعرسانی نهایی و ارائه گزارش تفصیلی از علل و عوامل مسمومیت دانشآموزان، به انتشار اخبار جعلی در داخل و دروغ پراکنی از خارج دامن میزند که این موضوع باید هرچه سریعتر به نتیجه نهایی برسد.