صعود با چشمان تو

همنوردی کوهنوردان در صعود نابینایان به قله‌های ایران

یوسف حیدری
گزارش‌نویس

صدای خنده‌شان فضای کوه را پر می‌کند. هر کوهنوردی از کنارشان رد می‌شود با دیدنشان لبخند می‌زند و آنها را تشویق می‌کند. هر کدام‌شان با یک همنورد قدم برمی‌دارند. بندهای کوله پشتی همنوردان را در دست گرفته‌اند تا مسیر را گم نکنند. هر چند دقیقه یک بار یکی از همنوردان با صدای بلند مسیر و زیبایی‌های کوه را برایشان تعریف می‌کند. «سمت چپ تان دره عمیق و زیبایی است که با درختچه‌ها و گل‌های وحشی پوشیده شده است. اگه خوب گوش کنید صدای رودخانه را هم می‌شنوید. حالا یک نفس عمیق بکشید. الان در ارتفاع 2 هزار متری هستیم. اکسیژن خالص را وارد ریه هاتون کنید. «کوهنوردان نابینا با هر تعریف سرگروه همنوردان لبخندی می‌زنند و گام بلندتری برمی‌دارند. چند ساعت بعد قله 2800 متری عرقچین در منطقه دارآباد توسط کوهنوردان نابینا فتح می‌شود. خوشحالی آنها در کنار همنوردانی که راهنما و همراه آنها برای فتح این قله بوده‌اند توسط چند عکاس ثبت می‌شود. یکی از همنوردان دور از چشم بقیه پشت تخته سنگی اشک می‌ریزد. می‌گوید همه قله‌های ایران و چند قله مرتفع دنیا را فتح کرده اما هیچ وقت به اندازه این لحظه که چشمانی برای کوهنوردان نابینا شده لذت نبرده است.
امیر سرمدی یکی از کوهنوردان نابینا ست. تابلوی فلزی را محکم در دست گرفته که روی آن نوشته شده است«قله نابینایان»؛ او از همه می‌خواهد دورش جمع شوند. می‌گوید خاطرات فتح قله دماوند برایش زنده شده است: «مرداد 98 همراه با 10 نفر از کوهنوردان نابینا و کم بینا بام ایران را فتح کردیم. تا آن روزهیچ فرد نابینا و یا کم بینا موفق به این کار نشده بود. سرمای برف را در دستانمان حس می‌کردیم و هر قدمی که برمی داشتیم احساس می‌کردیم به خدا نزدیک‌تر می‌شویم. سال‌های 97 تا 99 زیر نظر هیأت ورزش نابینایان استان تهران و با لیدری استاد رفیع کوهنوردی می‌کردیم. یک گروه 30 نفره بودیم که 13 نفر ما نابینا بودند. هدف این بود که نابینایان کوهنوردی را به شکل حرفه‌ای ادامه بدهند. با بچه‌های گروه به قله‌های کهار، کلون بستک، هفت خوان در سلسله جبال البرز و قلعه دختر صعود کردیم. هر بار بر فراز قله‌ای می‌ایستادیم همنوردان از قله دماوند برای ما می‌گفتند. همه دوست داشتیم یک روز بام ایران را فتح کنیم. بالاخره این آرزو محقق شد و مرداد سال 98 با 10 کوهنورد نابینا و کم بینا همراه با 21 کوهنورد همنورد از دامنه جنوبی به قله صعود کردیم.»
توصیف قله دماوند از زبان کوهنورد نابینا متفاوت است. بسیاری از ما از نزدیک و یا در عکس‌ها و فیلم‌ها، با چشمان خود قله دماوند را دیده‌ایم. اما تصور دماوند وقتی که چشم هرگز آن را ندیده است شنیدنی است؛ امیر می‌گوید: «تا قبل از صعود به قله دماوند تصور می‌کردیم قله جایی نوک تیز است و فقط یک نفر می‌تواند روی آن بایستد اما وقتی به قله رسیدیم متوجه شدیم اطراف قله هموار است و شباهت زیادی به کاسه دارد. همه این چیزها را باید لمس می‌کردیم. لحظه خیلی جالبی بود. در مرداد ماهی که دمای تهران 41 درجه بالای صفر بود ما یک اختلاف دمای 42 درجه‌ای (منفی یک) را تجربه می‌کردیم. وقتی بر فراز قله ایستادم فریاد زدم بالاخره این رؤیا هم محقق شد! همنوردها می‌گفتند روی قله مه است و من با همه وجودم مه را حس می‌کردم. در این صعود و صعودهای قبلی دکتر لاله عرب‌زاده یکی از نابینایان موفق کشورمان که دکترای حقوق داشتند هم بودند. متأسفانه مدتی بعد ایشان را از دست دادیم ولی همیشه خوشحال بود به آرزویش که صعود به دماوند بود رسیده است. بعد از این صعود برنامه‌های زیادی برای کوهپیمایی و طبیعت گردی نابینایان داشتیم اما متأسفانه با شیوع کرونا همه این برنامه‌ها تعطیل شد. بعد از فروکش کردن این بیماری انجمن نابینایان ایران که من هم عضو هیأت مدیره آن هستم تصمیم گرفتیم دوباره شروع کنیم. 23 مهرماه امسال و همزمان با روز جهانی عصای سفید همایش کوهپیمایی با حضور 100 نابینا و کم بینا از ابتدای جاده سلامت تا ایستگاه دوم توچال را برگزار کردیم. بعد از آشنایی با محمد عزیزی یکی از کوهنوردان قدیمی ایران و علاقه ایشان به همراهی نابینایان در کوهنوردی تصمیم گرفتیم هر سه هفته یک بار برنامه کوهپیمایی و طبیعت گردی برای نابینایان برگزار کنیم. اولین صعود هم 17 آذرماه رقم خورد و 18 نفر از نابینایان در کنار 17 همنورد به ارتفاع 2300 متری عرقچین در دارآباد صعود کردیم و تابلوی قله نابینایان را بر فراز این قله زمین زدیم. همنوردان که کوهنوردهای حرفه‌ای هستند از ابتدای مسیر ما را همراهی می‌کردند و در طول مسیر هم جاده و طبیعت را برای مان توضیح می‌دادند. اگر آنها نباشند کوهنوردی برای ما تقریباً غیر ممکن است و همه آنها بیشتر از ما مشتاق هستند در کوهنوردی کنار ما باشند. با تابلویی که به شکل نمادین بر قله عرقچین نصب کردیم می‌خواهیم کوهنوردان ببینند که ما نابینایان هم می‌توانیم کوهنوردی کنیم. ما در شروع راه هستیم و می‌خواهیم برای بهار و تابستان سال آینده به سایر قله‌های مرتفع ایران صعود کنیم. البته تنها چالشی که داریم در بحث تجهیزات است؛ متأسفانه نابینایان تجهیزات مناسب کوهنوردی ندارند و قیمت آن هم خیلی بالا است.»
«حسین حیدری» چند هفته‌ای است از هیمالیا برگشته و قله‌های آیلندپیک و کالاپاتار را فتح کرده است. برای فتح اورست سخت تلاش می‌کند و می‌گوید سال آینده بعداز فتح قله 8 هزار و 100 متری ماناسلو برای فتح اورست به این قله حمله خواهد کرد. اما برای او بالاتر از فتح هیمالیا گرفتن دست کوهنوردان نابینا و همقدم شدن با آنها در کوهپیمایی است. او از خاطره همنوردی با نابینایان در صعود به قله عرقچین این‌گونه می‌گوید: «از هیمالیا برگشته بودم که دوستم محمد عزیزی تماس گرفت و پیشنهاد داد تا گروهی از کوهنوردان نابینا را در صعود به ارتفاعات دارآباد همراهی کنم. خیلی خوشحال شدم و باعث افتخارم بود که در این صعود حضور داشتم. من آخرین نفر گروه بودم که تابلو فتح قله نابینایان و همچنین مواد غذایی را حمل می‌کردم و مراقب بودم کسی از گروه جا نماند. حس و حالی که در این صعود داشتم در صعود به قلل مرتفع هیمالیا پیدا نکردم. آنها با وجود اینکه بینایی نداشتند اما سرشار از شور بودند. بهترین صعودی بود که داشتم و می‌دیدم که بعضی از کوهنوردان با دیدن این بچه‌ها بغض می‌کردند و از خوشحالی اشک می‌ریختند. لحظه‌ای که اورست را فتح کنم، نام کوهنوردان نابینا را بر فراز بام زمین فریاد خواهم زد.»
«30 سالی می‌شود به قله‌های ایران صعود می‌کنم و هیچ وقت بچه‌های نابینا را در کوهستان نمی‌دیدم. همین موضوع باعث شد به انجمن نابینایان بروم و پیشنهاد صعود در کنار همنوردها را مطرح کنم.» این را محمد عزیزی یکی از کوهنوردان قدیمی می‌گوید. او این روزها پای ثابت همنوردی در کنار کوهنوردان نابیناست. «می‌گوید لذت کوهنوردی کنار نابینایان را در هیچ صعودی تجربه نکرده است.» یک روز به دفتر انجمن نابینایان رفتم و گفتم در این سه دهه که مرتب به کوه می‌روم کوهنورد نابینا نمی‌بینم. پیشنهاد دادم کنار آنها باشم. یک گروه کوهنوردی تشکیل دادیم و موضوع را با دوستان کوهنورد مطرح کردم. همه استقبال کردند و گفتند برای همنوردی کنار نابینایان می‌آیند. در طول مسیر علاوه بر مراقبت از آنها سعی می‌کردیم طبیعت زیبای کوه را برایشان تشریح کنیم. این صعود برای همه ما تازگی داشت. به ما می‌گفتند بعضی از این نابینایان به دلیل اینکه در خانه می‌مانند به انواع بیماری و افسردگی مبتلا می‌شوند و برنامه‌هایی مثل کوهنوردی می‌تواند زندگی جدیدی به آنها بدهد. می‌خواهیم برنامه کوهنوردی را با نظم بیشتر ادامه دهیم و مثل همیشه از همراهی آنها انرژی بگیریم.

 

بــــرش

حسین حیدری؛ هیمالیا نورد
با وجود اینکه  بینایی ندارند  اما سرشار از شور بودند . کوهنوردان همنوردی که کنارشان بودند می‌گفتند لذت همنوردی با نابینایان را در هیچ صعودی تجربه نکرده‌ بودیم.
لحظه‌ای که اورست را فتح کنم، نام کوهنوردان نابینا را بر‌فراز بام زمین فریاد خواهم زد

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و سی و نه
 - شماره هشت هزار و صد و سی و نه - ۰۹ اسفند ۱۴۰۱