عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با «ایران»:
اگر با چین میبستیم امریکا از برجام خارج نمیشد!
تعامل گسترده با چین، پروژه ایرانهراسی غرب را با شکست مواجه کرد اگر قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین عملیاتی شود، سیل عظیم سرمایهگذاران از کشورهای مختلف به ایران خواهند آمد
اگرچه طی بیش از یک سال و نیم گذشته، دستاوردهایی در مواردی نظیر جهش درآمدهای نفتی و صادرات غیرنفتی را شاهد بودیم اما در این روند بخشی از توان دولت سیزدهم برای ساماندهی چالشهایی باقی مانده از دولت قبل صرف شد که نمیتوان از تأثیرگذاری این میراث بیتدبیری در ایجاد بحرانهای کنونی اقتصاد کشورمان غافل ماند.آنچه مشهود است، تمرکز بیش از حد دولت گذشته بر نتایج برجام باعث شد تقریباً مدیریت امور کشور به این موضوع وابسته شود و در واقع تلاش برای رشد اقتصادی در حاشیه قرار گیرد.این مسأله در حالی مطرح است که بسیاری از منتقدان وضع موجود اقتصاد کشورمان، تنها عامل بحران شرایط حاضر را اجرای سیاستهای دولت سیزدهم میدانند. برای بررسی علل مشکلات کنونی ساختار اقتصادی، فرصتی پیش آمد تا در گفتوگویی تحلیلی با دکتر مرتضی عزتی عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، به واکاوی چالشها و بیان راهبردهای برونرفت از مشکلات کنونی اقتصادی بپردازیم که در ادامه میخوانید.
دلایل روند افزایش و نوسانات غیرمتعارف ارزی در شرایط کنونی را چه مواردی میدانید؟
باید پذیرفت شرایط فعلی برجام و خروج امریکا از برجام تا کنون اثرات خود را بر اقتصاد ایران گذاشته که یکی از نتایج این موضوع افزایش نرخ ارزهای خارجی است. اگرچه افزایش نرخ ارز بر شاخص تورم و قیمت تأثیرمی گذارد، اما دولت گذشته حدود 4 سال تلاش کرد با اجرای سیاستهای انقباضی قیمتها را کنترل کند. باید در نظر داشت زمانی که همراه سیاستهای انقباضی رشد اقتصادی وجود نداشته باشد ساختار موجود همانند فنر به حالت قبل بازگشته و موجب تضعیف نرخ ریال میشود. درجهش قیمت ارز که شاهد هستیم سیاستهای مذکور دولت قبل و خروج شوکوار امریکا از برجام تأثیرگذار بود. همچنین عدم افزایش قیمت به شرطی رخ میدهد که سیاستهای معقولی اعمال کنیم. از سوی دیگر بازار ارز، کشش افزایش نرخ بیش از این را ندارد. سقف قیمتی ارز همین مبلغی است که در حال حاضر داد و ستد میشود و بیش از این بازار کشش ندارد. حتی اگر برجام هم به نتیجه نرسد نرخ ارز خیلی تغییر نخواهد کرد.
درخصوص پیشبینی قیمتهای نامتعارف مبنی برتداوم جهش قیمت ارز چه نظری دارید؟
با توجه به وضعیت حاکم بر اقتصاد ایران ظرفیت نرخ ارز همین قیمت بوده و بیشتر از این امکانپذیر نیست مگر اینکه شوکهای غیرمتعارفی همچون تحریک غیرمتعارف انتظارات، اعمال تحریمهای جدید، جنگ و غیره محقق شود. در غیر این صورت، نرخ ارز با این توان اقتصادی محدود به صورت عرفی حداکثر تا 10 درصد افزایش و کاهش پیدا میکند. همچنین این روند افزایشی و کاهشی نرخ ارز، هر چند ماه و یا سالی یکبار رخ میدهد. البته علت این عدم تغییر را نیز میتوان نبود تقاضا برای واردات، نداشتن تقاضا برای ذخیره ارز و در نهایت کمبود نقدینگی میان مردم دانست.
روند کنونی مذاکرات برجام، موضعگیری کشورهای برجامی و افزایش تحریمهای ناجوانمردانه علیه کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
امریکا و اروپا، ایران را دشمن خود میدانند و هیچ دشمنی تمایل ندارد دشمن او وضعیت بهتری پیدا کند. بنابراین با هر شرایطی و در هر موقعیتی تمام تمایل آنها این است که به ما آسیب برسانند، مگر در شرایطی که بخواهند منفعتی کسب کنند و در برابر آن منفعت نیز امتیازهایی به ما خواهند داد تا ما هم منتفع شویم. یکی از منفعتهایی که امریکاییها تصور کردند میتوانند کسب کنند آن بود که روند تکمیل چرخه غنیسازی اورانیوم در ایران را متوقف کنند. غربیها برای اینکه چنین منفعتی را کسب کنند ابتدا ایران را تحریم کردند، بعد اعلام کردند اگر میخواهید تحریمها را برداریم و از رفع تحریم منفعت به شما برسد باید حرکت مذکور را در بحث هستهای انجام دهید. اگرچه بعد از محاسبه منافع طرفین برجام، یک منفعت دوطرفه ایجاد و توافق شکل گرفت اما غربیها بر عهد خود پایبند نماندند.
با توجه به عهدشکنی غربیها، برای برونرفت از چالش برجام چه تدابیری باید اتخاذ شود؟
در حال حاضر هم اگر غربیها تمایل به همکاری در برجام دارند میتوانند برای توافق مجدد اقدام کنند اما نباید فراموش کنیم که قصد آنها کمک به ما نیست بلکه آنها تنها به دنبال بهدست آوردن منافع خود هستند. بنابراین تا زمانی که تأمین منافع آنها محقق نشود غرب با ما توافق جدی نخواهد کرد و تنها عرصه دشمنی خود را ادامه خواهد داد. با توجه به این شرایط، ایران باید موقعیتهایی را پیدا کند که به واسطه آن به حداکثر منافع خود دست یابد. با توجه به اینکه غرب دشمن ایران است نمیتوانیم به آنها اعتماد کنیم و باید منافع خود را در تمام مذاکرات با بیشترین قابلیت به حداکثر برسانیم. از سوی دیگر ممکن است بعد از توافق احتمالی، امریکا مجدد اعلام کند میخواهیم از برجام خارج شویم، زیرا به هر حال این کشور تأمین منافع سیاسی و اقتصادی خود را در نظر میگیرد. بنابراین ایران نباید برنامههای خود را بر این اساس تنظیم کند که اگر برجام بازگشت و توافق صورت گرفت دیگر باطل نخواهد شد. باید به نحوی برنامهریزی کنیم که در هر شرایطی تأمین حداکثر منافع ایران مد نظر قرار گیرد. همچنین صورت گرفتن یا نگرفتن توافق برجام اهمیت چندانی برای ما نداشته باشد. اگرچه تحقق سریع برجام مبادلات تجاری، فروش نفت وغیره را برای ایران رونق خواهد داد، اما باید بررسی کنیم که چطور میتوانیم ابعاد این منفعت را افزایش دهیم که زیان تأخیرهای گذشته تا حد قابل قبولی جبران شود. فراموش نکنیم که یک قدرت زورگو نظیر امریکا هرگاه بتواند به سایرین زور میگوید. این امر قاعده انسانها و سیاست است. چنین افراد و گروههایی تنها در شرایطی زورگویی نخواهند کرد که وضعیت اقتصاد، سیاست، گفتمان بینالمللی وغیره ما طوری تغییر کند که قدرت زورگو در آن گفتمان منافعی برای خود احساس کند. در چنین شرایطی سیاستهای خود را نسبت به ما تغییر میدهد.
مدیریت امور کشور و به گونهای روند توسعه اقتصادی ایران توسط دولت گذشته، به نتایج برجام گره زده شده بود، این سیاست را چگونه تحلیل میکنید؟
سیاستگذار اقتصادی باید برنامههای خود را بر اساس وضع حاضر کشور تدوین کند، همچنین برای سناریوسازی قدرت انعطاف در نظر بگیرد. یعنی با فرض نبود برجام، برنامههایی را در نظر بگیرد که بر اساس آن حداکثر رشد اقتصادی و رفاه برای مردم فراهم شود. علاوه بر آن باید به نحوی برنامهریزی انجام دهد که اگر بلافاصله تحریمی برطرف شد یا مجدد برجام اجرایی شد کشور منفعت حداکثری از آن ببرد. در واقع چنین قاعدهای در سیاستگذاری عاقلانه است. اینکه فقط امروز را ببینیم و ندانیم فردا چه اتفاقی خواهد رخ داد، امری منطقی نیست .
سیاستگذاری که بخواهد برنامه خود را این گونه تنظیم کند که حتماً شش ماه دیگر با افزایش فروش نفت مواجه هستیم، بنابراین در بودجه به جای اینکه در آمد نفت را براساس شرایط کشور مد نظر قرار دهد چندین برابر بیشتر پیشبینی کند، این سیاستگذار به دشمنی که در مقابل ما قرار دارد اعلام میکند تشنه این هستیم که بیاییم با تو توافق کنیم. اتخاذ چنین بی تدبیری توسط دولت قبل از ابتدا سیاستی غلط بود. با چنین حرکتی به دشمن اعلام میکنیم که نیازمند توافق با تو هستیم. زمانی که یک صلح موقتی و توافق اولیه در برجام صورت گرفت باید قبل از آن طوری برنامهریزی داشته که نقاط حساس سیاستگذاریهای خود را به دشمن نمایان نکنیم. به عنوان نمونه درخصوص قیمت نفت با در نظر گرفتن مبلغ آن در بودجه در واقع اعلام میکنیم که فروش نفت اضافه میشود. در نتیجه قیمت آن افزایش یافته و درآمد ارزی بیشترخواهد شد. این شکل از سیاستگذاری حرکت بسیار نادرستی بوده که دولت قبل حداکثر توان خود را برای اجرای این بی تدبیری مد نظر قرار داد .
متمرکز نساختن مدیریت امور کشور به سرنوشت برجام و حداکثر استفاده از ظرفیت اقتصادی کشورهای منطقه و همسایه برخی از سیاستهای راهبردی دولت سیزدهم به شمار میآیند، این روند را چگونه ارزیابی کرده و برای تسریع در اجرای این تدابیر چه باید کرد؟
در حال حاضر با وضع موجود اقتصادی کشورمان، میخواهیم منفعتی از همکاری با کشورهای برجسته نظیر چین و روسیه داشته باشیم. درگام اول باید توافقنامه خود با چین را به خوبی اجرا کنیم. با این توافقنامه اگر قرار است در 25 سال، حدود 500 میلیارد دلار چین در ایران سرمایهگذاری کند، سالانه حدود 20 میلیارد دلار بر آورد میشود. اگر سالیانه این میزان سرمایهگذاری خارجی در ایران صورت بگیرد، به طور یقین رشد اقتصادی کشورمان با همین وضع تحریمها بیش از 5تا6 درصد میشود. بنابراین تمرکز توان دولت برای اجرای این توافقنامه الویت بنیادین به شمار میآید .همچنین در این روند میتوانیم یک توافقنامه با روسیه داشته باشیم که بر اساس آن روسیه سالی چند میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند. الزاماً نمیگویم روسیه و چین برای همکاری با ایران خوب یا بد هستند، چراکه آنها نیز به تأمین منافع خود در همکاری با ایران میاندیشند. در شرایط کنونی که نیاز مبرم به جذب سرمایهگذاری و تکنولوژیهای روز جهان داریم، هر کشور خارجی که تمایل به سرمایهگذاری در ایران داشته باشد، باید فرش قرمز برایش پهن کنیم. اگر توافقنامه ایران و چین عملیاتی شود، زمینهای مناسب به وجود میآید که خیلی از کشورهای دیگر هم برای سرمایهگذاری، دست همکاری به سوی ایران دراز کنند.
زمانی که یک قدرت اقتصادی بزرگ نظیر چین در ایران سرمایهگذاری کند، سناریوی ایران هراسی به حاشیه رفته و اعتماد سایر کشورهای مطرح اقتصادی جهان برای حضور و سرمایهگذاری در ایران دو چندان خواهد شد. درمجموع با توجه به داراییها و پتانسیلهایی موجود کشور میتوانیم بهترین استفاده را داشته باشیم و چشم خود را به آینده نامعلوم ببندیم. اگرچه ظرفیتی همچون احیای برجام تسریع کننده تحقق برخی اهداف خواهد بود، اما اینکه همه امور کشورمان را به این موضوع گره بزنیم، چشمانداز مطلوبی پیش رو نخواهد بود و فرصتسوزی تداوم مییابد .
تسریع و کم توجهی به تعیین تکلیف برجام چه پیامدهایی را برای کشورمان خواهد داشت؟ همچنین در شرایط کنونی برجام برای بهرهبرداری مطلوب از فرصتهای اقتصادی چه باید کرد؟
آنچه مسلم و روشن بوده، اینکه دولت اعلام کرده میخواهد برجام را احیا کند. اولین اقدامی که باید انجام گیرد اینکه محاسبه شود اگر یک سال تأخیر در تعیین تکلیف برجام داشته باشیم چقدر هزینه برای ما در بر خواهد داشت و اگر به جای یک سال تأخیر فوراً توافق حاصل کنیم، چقدر سود خواهیم برد؟ اینکه میخواهیم از ظرفیتهای کشور، خارج از مسائل برجام برای توسعه اقتصادی استفاده کنیم، تدبیری بسیار عاقلانه و منطقی است. همانطوری که چند سال است با وجود اینکه امریکا از برجام خارج شد با کشور ترکیه همکاری میکنیم. در این روند باید همکاری سیاسی و اقتصادی خود با سایر کشورها نظیر افغانستان، ترکمنستان، آسیای مرکزی، روسیه، چین، هند و غیره را ادامه دهیم تا از این ظرفیتها که خطر کمتری برای ما دارند بیشترین بهرهبرداری را داشته باشیم. باید عدم همکاری مناسب با کشورهای عضو اکو را که در گذشته داشتهایم، مجدد احیا کنیم. همچنین با توجه به ظرفیتهای برجسته کشورمان میتوانیم بخش قابل توجهی از نیازهای نیمهصنعتی و صنعتی برخی کشورهای اکو نظیر افغانستان را تأمین کنیم. از آنجا که بخشی از مراودات ایران و افغانستان با ریال صورت میگیرد، خیلی راحت میتوانیم در این بخش توسعه داشته باشیم. هر چند ظرفیت کشورمان در برخی بخشها نامحدود است، ولی استفاده از ظرفیت محدود را هم نباید از دست بدهیم. یک تفکر اقتصادی مطلوب هیچگاه کوچکترین منفعت را هم کنار نمیگذارد. البته در این روند، پیوستن ایران به پیمان شانگهای ظرفیت بسیار خوبی است که باید حداکثر استفاده از این فرصت انجام شود.
بــــرش
جنگ روسیه و اوکراین چگونه میتواند برای کشورمان فرصت اقتصادی فراهم کند؟
بخش قابلتوجهی از کالاها، مواد خوراکی و غیره مورد نیاز روسیه، در اوکراین و اروپای شرقی تولید میشوند که در حال حاضر به دلیل اختلاف اروپا با روسیه تحریمهایی در این خصوص اعمال شده است. ایران میتواند از این شرایط بیشترین استفاده و بهرهبرداری را داشته باشد به شرطی که دولت سیاستگذاری مناسبی در این بخش انجام دهد. زیرا محصولاتی که میخواهد به یک کشور بزرگ دیگر صادر شود، باید ابعاد تولیدکنندههایش هم به همین اندازه بزرگ باشند. یک بنگاه اقتصادی که بهعنوان نمونه محصولات اندک با ظرفیت محدود در هفته یا در ماه تولید میکند، این مجموعه ظرفیت صادرات به کشورهای بزرگ را ندارد. بر این اساس با توجه به گستردگی روسیه، باید زمینهای فراهم شود تا بنگاههای بزرگ اقتصادی که حداقل سالیانه، چند میلیون تن تولید کالای متنوع با کیفیت روز دنیا دارند، بتوانند به روسیه صادرات انجام دهند.
همچنین در این روند بنگاههای اقتصادی در شرایطی میتوانند بازارهای کشورهای بزرگ نظیر روسیه را برای صادرات تصاحب کنند که توان هزینهکردن بالا برای نفوذ در آن بازار را داشته باشند. با توجه به این مسائل شرایط بسیاری از بنگاههای اقتصادی کشورمان برای استفاده از این فرصت فراهم نیست و باید برای تغییر این شرایط، راهبردهای عملیاتی با مدیریت زمان مد نظر مسئولان و مدیران بنگاههای اقتصادی کشورمان قرار گیرد تا بتوانیم بزودی از شرایط مذکور بهرهبرداریهایی داشته باشیم.