یادداشت
مخالفان سیاست «نگاه به شرق» از مناسبات جهانی بیخبرند
ابوالفضل ظهره وند
کارشناس روابط بین الملل
ایران و چین، دو قدرت تأثیرگذار جامعه بینالمللی محسوب میشوند که بهطور قطع بخشی از شکلگیری نظم جدید جهانی نیز به دست این دو کشور صورت خواهد گرفت.
سفر آیتالله رئیسی به چین به عنوان اولین «سفر دولتی» (State visit) رئیسجمهور ایران به این کشور پس از دو دهه در حالی انجام شد که امروزه نام «آسیا» و «شرق» به عنوان منطقه رشد و توسعه در جهان مطرح است و «اروپا» و «غرب» هم در حالت رکود قرار گرفته و با مشکلات متعدد امنیتی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند.
با مد نظر قرار دادن انتقاداتی که به سفر رئیسجمهور ایران به چین صورت گرفته، باید اهمیت این سفر را در موارد متعددی مورد توجه قرار داد:
1. ایران در شرایط تحریمی مستمر قرار داشته و هرچند توانسته آن را به خوبی از سر بگذراند ولی باز هم نیازمند اقداماتی برای تداوم خنثیسازی آن است.
در همین راستا، روابط ایران با چین میتواند گامهای مؤثر و تعیینکنندهای برای مقابله با تحریمها پیش روی کشورمان قرار دهد. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس از جمله همین راهکارهاست.
این دو بخصوص سازمان همکاری شانگهای، به عنوان یک منطقه اقتصادی بزرگ در جهان مطرح بوده و دارای ظرفیتی است که موقعیت ایران را در حوزه مسائل تجاری و اقتصادی متحول خواهد ساخت، بنابراین روابط بین ایران و چین میتواند هم در حوزه اقتصادی و امنیتی و هم در شرایط دگرگونی در محیط بینالملل برای ما آورده بسیاری داشته باشد.
2. چرا چین؟ مخالفان سیاست نگاه به شرق دولت سیزدهم که سفر آیتالله رئیسی به چین را کماهمیت میدانند از مناسبات جهانی بیخبرند. واقعیت این است که ایالات متحده امریکا پیشران و پرچمدار گروه کشورهای غربی است و در این میان قدرت دیگری که در تراز امریکا قرار گرفته باشد نخست چین و پس از آن روسیه است.
این گزینهها برای همه دنیا قطعاً اینگونه خواهد بود. حتی برای ژاپن و کره جنوبی هم گزینهای جز انتخاب بین دو کشور امریکا و چین وجود ندارد. ما به عنوان کشوری که مستقل بوده و هستیم و سیاست نه شرقی و نه غربی را دنبال کرده و چهل و اندی سال است که جلوی امریکا ایستادهایم، برای رفع مشکلات اقتصادی و برای اینکه بتوانیم در فضای جدید بازیگری کنیم تنها با همکاری چین میتوانیم موفق عمل کنیم.
فراموش نکنیم که ایران، روسیه و چین از منظر غرب و امریکا، به عنوان سه دشمن و سه تهدید معتبر ارزیابی شدهاند. بنابراین وقتی با چنین شرایط ضدامنیتی مواجه هستیم عقل حداقلی حکم میکند که به سوی کسانی که با آنان اشتراک امنیتی داریم دست دوستی دراز کنیم. چین یکی از آن معدود کشورهایی است که نه تنها اشتراک امنیتی بلکه اشتراکات متعددی در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی و تجاری با آن داریم.
3. ایران به عنوان یک کشور تأثیرگذار و مستقل با کشور تأثیرگذار و مستقل دیگری که هر دو دارای تهدید مشترکی به نام امریکا هستند وارد یک همکاری راهبردی میشوند.
شراکت تجاری و راهبردی ایران با روسیه و چین قطعاً یک معاهده جدید را در محیط بینالملل ایجاد میکند. فراموش نکنیم که اگر ایالات متحده 24 درصد GDP جهان را در اختیار دارد چین هم 14 تا 16 درصد تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده است و ارتباط با آن بیثمر نخواهد بود. ما مردم ایران 44 سال در مقابل امریکا و غرب مقاومت کردهایم و امروز در شرایط گذار، باید در تراز جدید و بالاتری بازی کنیم و این تراز در تعریفی به همکاری با چین و روسیه معطوف میشود.
به عبارت دیگر ما باید در سیاستهای استراتژیک خود و به منظور کاهش هزینههای امنیتی به سمت همکاریهای راهبردی با دو کشور چین و روسیه برویم.
در چنین شرایطی محور ایران و روسیه و چین یکی از بزرگترین و قدرتمندترین محورهای جهانی خواهد بود. بیشک کشورهای دیگری هم هستند که در ارتباط با این سه کشور همسویی خواهند داشت. آنچنان که ایران از حوزه نفوذ منطقهای برخوردار بوده و کشورهایی که با ما همسو هستند قطعاً ما را در این فرایند همراهی خواهند کرد.
توافق 25 ساله و به امضا رسیدن 20 سند همکاری در سفر اخیر رئیسجمهور ایران به چین نشان از نتیجهبخش بودن نگاه دولت سیزدهم به شرق دارد. در پاسخ به کسانی که از بیثمر بودن سفر رئیسجمهور ایران به چین سخن میگویند، باید گفت که طرف چینی به دلایل مختلف، آمادگی همکاری با ایران را برای خود پیشبینی کرده و اجرایی شدن استراتژی کمربند-راه، که محل عبور آن از ایران است یکی از همین موارد است؛ اقدامی که قطعاً برای غربیها اتفاق خوب و خوشایندی نخواهد بود.