مردی که زیاد میدانست
فریبا ریحانی
روزنامهنگار
زمانی که دیدن نمایش در ایران صرفاً جنبه سرگرمی داشت و تماشاچیان در سالنهای نمایش سیگار آتش میکردند و در حین صحبت کردن با یکدیگر داستانی را روی صحنه دنبال میکردند، عبدالحسین نوشین (متولد 21 بهمن 1285) تحصیلات خود را در فرانسه به پایان رساند و به ایران بازگشت. نوشین که از اعضای اولین گروه محصلان اعزامی به خارج از کشور بود بر خلاف آنچه برایش تعیین شده بود به تحصیل در رشته تئاتر پرداخت.
او همه آنچه را در اروپا آموخته بود، در ایران پایهگذاری کرد و تربیت استعدادهای جوان با جدیدترین متد روز، تمرینهای چند ماهه قبل از اجرای عمومی اتفاقاتی بود که در آن زمان بسیار تازگی داشت. نوشین سوفلور را از میان برداشت و با نمایشنامههایی که ترجمه و کار میکرد تئاتر را از درون متحول و سلیقه مردم را متفاوت کرد.
در نمایشهای او دکور، طراحی لباس، میزانسن و... بسیار شگفتآور بود و چون تئاتر را گرامی میداشت برای تماشاچیان نیز قوانینی وضع کرد. در واقع میتوان گفت آنچه ما امروزه در ایران بهعنوان تئاتر میشناسیم به تحولاتی بازمیگردد که نوشین به وجود آورده بود. نوشین گرایشهای سیاسی خاص داشت اما نمایش سیاسی اجرا نمیکرد و به ارزش هنری کار تکیه داشت. تئاتر فردوسی را راهاندازی و آنچه را در فرانسه دیده بود عیناً آنجا پیاده کرد. او تابستان را فصل تئاتر نمیدانست و معتقد بود هنرپیشه و گروه باید استراحت کنند و برنامههای سال بعد را آماده کنند. در آن سالها پیشپردهخوانی بسیار رواج داشت و مورد استقبال عموم بود و نوشین مخالف آن بود و فقط یک سانس در روز اجرا میگذاشت. اگرچه نمایشی که به صحنه میبرد برای عوام نبود با این حال استقبال پرشوری از تئاتر فردوسی میشد. او که همزمان تدریس هم میکرد، علاوه بر اینکه تأکید به بالابردن دانش عمومی و اجتماعی و همچنین اطلاعات هنری هنرجویانش داشت به دانش ادبی آنان نیز اهمیت میداد و همین بود که از دکتر خانلری برای تدریس ادبیات در کلاسها دعوت کرد.
در زمان او کلاسهای فن بیان و بدن در تئاتر فردوسی در بالاترین سطح قرار داشت. عبدالحسین نوشین شاگردانی از جمله محمدعلی جعفری، هوشنگ بهشتی، نصرت کریمی، مصطفی اسکویی و... تربیت کرد که بعدها آنها این دانش را به نسل بعدی خود منتقل کردند. کتاب «هنر تئاتر» نخستین کتاب در حوزه آموزش تئاتر است که او برای حرفهای شدن بازیگران و کارگردانان ایرانی نوشت.
این هنرمند سیاسی که نه مقبول حزب خود بود و نه حکومت، در سال 1327 با ترور محمدرضا پهلوی با دیگر اعضای حزب دستگیر شد و به زندان افتاد. با دستگیری او تئاتر فردوسی برای همیشه تعطیل شد. چند سال بعد با اینکه مدت کمی از تمام شدن حکمش باقی مانده بود با عدهای از رفقای هم حزبش از زندان گریخت و به مسکو رفت و به دور از همسر و فرزند خود دیگر هیچگاه به ایران باز نگشت. او در مسکو با گروهی شروع به تصحیح و ویرایشی از شاهنامه کردند که آن نسخه معروف به تصحیح مسکو است. یکی از آرزوهایش اجرای داستان بیژن و منیژه در ایران بود. نوشین که مبتلا به سرطان معده بود 12 اردیبهشت 1350 در مسکو درگذشت و به خاک سپرده شد. فرزاد فرهوشی در مستندی به اسم «پرنده آبی» که نام آخرین اجرای نوشین بود به زندگی این هنرمند و اقدامات عملی او در راستای تحول جدی تئاتر نوین ایران پرداخته است.