بابی در فضیلت مردی که در نیکی همگان شریک ولی کسی در نیکی ها با او شریک نیست

امیرالمومنین (ع) ایستاده در قله کمال

محمد فرمهینی فراهانی
نویسنده
در میـــــــــــدانی که رســـــــــــول خدا(ص) بنابر روایات معتبر شیعه وسنی بارها از امیرالمؤمنین(ع) تعریف و تمجید کرده و او را بهترین خلق و والاترین آنان بعد از خویش معرفی کرده‌اند و فضائلی بیان داشتند که احدی یارای رسیدن به آنها را نیست. با این همه عذر آورده و از بیان تمام فضائل و مقامات ایشان دست می‌کشند و می‌فرمایند می‌ترسم مردم درباره تو آنی را بگویند که در مورد عیسی می‌گفتند و خدا بخوانندت و گاهی نیز با تعابیری زیبا می‌فرمودند اگر دریاها مرکب و درختان قلم شوند و انسان‌ها همه نویسنده باز فضائل تو قابل نگارش و شمارش نیست. یا زمانی که ارزش یکی از میدان‌های جهاد آن مجاهد فی سبیل‎الله را در راه اعلای کلمه‌الله و دفاع از حق، افضل از عبادت جن و انس یا تمام امت معرفی کرده باشد، دیگران در مدح و ثنای آن حضرت چه می‎توانند بگویند؟! اگر انسان، همه زبان‎های گویا را در دهان داشته باشد و با هر کدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگوید، از حرف نخستین مدح او، بیشتر نخواهد گفت و زبان حالش این شعر خواهد بود:
ایـن شرح بی‎نهایت کز وصف یار گفتند
حــرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
با این همه که علما و حکما، چهارده قرن است از فضایل او گفته‎اند، تا علم، فضیلت، زهد، عدل و کمالات انسانی مورد ستایش است، آیندگان او را ستایش خواهند کرد و هزارها کتاب و مقاله پیرامون شرح شخصیت این انسان اکمل و والا نوشته‎اند و همه داد سخن را داده‎اند، با این وجود باز هم همانند روزهای نخست برای گویندگان و اندیشمندان، مجال سخن باز و بلکه بازتر شده است.
همان‌طور که در احادیث شریفه بیان شده است، امیرالمؤمنین(ع) معجزه‌ای است که خداوند به رسول گرامی‌اش خاتم الانبیا(ص) عطا فرمود. معجزه‎ای که از همه معجزات انبیای گذشته، بزرگ‌تر و حیرت‌انگیزتر است.
با این همه عجز در ایام ولادت پر نور و سرور آن امام همام به گوشه‌ای از فضائل ایشان می‌پردازیم
برجستگی امیرالمؤمنین(ع) در میان صحابه
از آنچه از نکات تاریخی و نقل‌های آن به دست می‌آید، این است که خاندان رسالت دارای ویژگی‌هایی بودند که دیگران از آن محروم بوده یا به بلندای آن نمی‌رسند.
امیرالمؤمنین(ع) نیز در بیان ویژگی‌های خاندان اهل بیت(ع) می‌فرماید:
«به خدا سوگند تبلیغ رسالت‌ها، وفای به پیمان‌ها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده، درهای دانش و روشنایی امور انسان‌ها نزد ما اهل بیت پیامبر(ع) است.»
در زیارت‌های مأثور نیز که در معرفی اهل بیت علیهم‌السلام بیان شده است، آنان دارای جایگاه و برجستگی‌هایی هستند که دیگران حتی رسولان الهی، ملائک مقرب، شهدا و صدیقین نیز به آن نمی‌رسند.
از ویژگی‌های امیرالمؤمنین علی(ع)این است که در قله این ویژگی‌ها قرار دارد و به گفته برخی از محققین اهل سنت، ایشان سرچشمه تمامی فضائل و کمالات انسانی است. هر ویژگی و صفتی که یک انسان کامل را لازم است، حد اعلای آن در وجود مقدس وصی و جانشین رسول خدا(ص) هویدا است. ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد: «چه بگویم درباره بزرگمردی که هر فضیلت به او بازمی‌گردد و هر فرقه به او پایان می‌پذیرد و هر طایفه او را از خود می‌داند، او سالار همه فضایل و سرچشمه آن و یگانه مرد و پیشتاز عرصه آنها است، همه فضیلت‌ها را داراست و هرکس پس از او در هر فضیلتی، درخشش پیدا کرده، از او پرتو گرفته و از او پیروی کرده و در راه او گام نهاده است». احمد بن حنبل می‌گوید: «آن همه فضیلت‌ که برای علی‌بن‌ابی طالب(ع) بوده و نقل شده برای هیچ یک از اصحاب رسول خدا(ص) نبوده است.»
جایگاه ایشان در میان صحابه اینگونه بود که هنگامی که به شهادت رسیدند، صحابه گفتند تا او در میان ما بود، حضور رسول خدا(ص)را در میان خویش احساس می‌کردیم یا هنگامی که به امامت ایشان نماز می‌خواندند به یاد نمازهای خویش به امامت رسول خدا(ص)می‌افتادند. رسول خدا(ص)ایشان را در کنار خویش پدر امت اسلامی خوانده بود و جایگاه ایشان را در میان امت به گونه‌ای توصیف کرده بود که هیچ یک از صحابه به بلندای آن نمی‌رسیدند. ابوسعید خدری می‌گوید: علی(ع) نزد رسول خدا(ص) رفت و شدی داشت که کسی جز او نداشت. همین طور رسول خدا(ص) نزد علی رفت و شدی داشت که برای کسی جز او نبود.
هنگامی که معاویه از سعد بن ابی وقاص خواست تا امیرالمؤمنین(ع) را لعن کند، با بیان ویژگی‌های ایشان یادآور شد که اگر یکی از این فضائل را داشت از همه نعمت‌های دنیوی برای ایشان برتر بود. وی معتقد بود، على(ع) در نیکى‏‌هاى ما با ما شریک است ولى ما با او در نیکی‌‏هایش شریک نیستیم.
جایگاه ایشان چنان بلند و باعظمت بود که ابن عباس می‌گوید، هنگامی که ایشان سکوت می‌کرد، ما جرأت نمی‌کردیم با او صحبت کنیم.
امیرالمؤمنین علی(ع) با علم فراوان، شجاعت، سخاوت، فصاحت و بلاغت، معنویت این ویژگی‌ها را به رخ عالمیان کشیده‌اند.
نصرت اسلام
امیرالمؤمنین(ع) تنها شخصیت اسلامی است که از ابتدای سنین کودکی با رسول خدا(ص) ارتباط داشته و در دامان ایشان بزرگ شده است و به اعتراف منابع فریقین اولین مسلمان بوده است.
ایشان در مواضع مختلف به یاری اسلام و رسول خدا(ص) پرداخته‌اند و عدم حضور ایشان می‌توانست ضربات سنگینی بر اسلام و مسلمانان وارد کند.
وی در کودکی هنگامی که کودکان مشرکین به رسول خدا(ص) هنگام تبلیغ اسلام، حمله‌ور می‌شدند به دفاع از رسول خدا(ص) می‌پرداخت. لذا ایشان در میان این کودکان به «قضیم» مشهور شدند. جانفشانی ایشان در لیلة المبیت از مسلمات تاریخ است و در مورد این جانفشانی آیه‌ای نیز نازل شد. ایشان در بدر از شجاعان و جنگاوران سپاه اسلام بودند و سی و شش نفر از صنادید شرک را به خاک افکندند. هنگامی که در احد بسیاری از صحابه پا به فرار گذاشتند ایشان به تنهایی به دفاع از رسول خدا(ص) پرداختند و در جنگ‌هایی مانند خندق، خیبر و حنین تنها نجات‌دهنده اسلام بودند.
برطرف کردن شبهه
امیرالمؤمنین(ع) با تفسیر و تبیین صحیح از آموزه‏‌هاى دینى و جلوگیرى از کج‌اندیشی‌هاى منحرفان، نقش مؤثرى را در حفظ و بقای تعالیم دین اسلام ایفا کرده‌اند. تأثیر زحمات ایشان در شرح و بیان مسائل زیربنایى و اصول اعتقادى اسلام از اهمیت ویژه‌‏اى برخوردار است. ایشان هر جا که برایشان امکان داشت، با هرگونه انحراف و کج‌اندیشى در اصول و فروع دین برخورد کرده و سعى داشتند معارف حقیقى اسلام را به پیروان آن تعلیم دهند. یکی از مواقعی که احتیاج به تبیین و روشنگری داشت مواقعی بود که شبهه‌ای برای شخصی یا امت اسلامی پیش می‌آمد.
ایجاد شبهه به‌دلیل مشابهت آن با حقیقت، موجب انحراف امت‌ها از مسیرحق و کج‌اندیشی آنان می‌شود. امیرالمؤمنین(ع) در تعریف و اثرات شبهه می‌فرماید: «شبهه به این دلیل شبهه نامیده شده که شبیه حق است، اما اولیاى خدا هنگام شبهه، روشنایى راه‌شان یقین است و راهنمای‌شان راه راست، ولى دشمنان خدا به گاه شبهه دعوت‌شان گمراهى است و راهنمای‌شان کورى». لذا در دستورات خویش می‌فرمودند، از شبهه حذر کنید؛ زیرا که شبهه به قصد فتنه (گمراه‌سازى) ساخته شده است. حتی در نامه‌ای به معاویه فرمودند: «از شبهه و اشتباه افکنی‌هاى آن بپرهیز، زیرا دیرزمانى است که فتنه، پرده‌هاى سیاه خود را گسترده و تاریکى آن، دیدگان را فروپوشانده است.»
همچنین ایشان در کلامی، منفورترین افراد نزد خداوند متعال را کسی معرفی می‌کنند که در شبهات حرکت کرده و از جهل مردم برای ایجاد شبهه استفاده می‌کند. لذا همیشه مردم را از درنگ در شبهات و پیمودن راه گمراهی بر حذر می‌داشتند و می‌فرمودند: «هیچ پارسایى چون درنگ کردن هنگام روبه‌رو شدن با شبهه نیست». ایشان امام حسن مجتبی(ع) را نیز به سکوت نزد شبهه فراخواند و دستور می‌داد در اموری که شبهه ایجاد شده است برای رفع آن به عالم مراجعه کنند.
ایشان جایگاه خاندان رسالت(ع) را هدایت و رفع شبهات امت می‌دانند و می‌فرمایند: «گواهى مى‌دهم که محمد، بنده و فرستاده خداست، او را با دین بلند آوازه و نشانه برگزیده و کتاب نبشته و نور درخشان و پرتو تابان و فرمان آشکار و جداکننده حق از باطل فرستاد تا شبهات را بزداید و با دلیل و برهان، استدلال کند و با آیات هشدار دهد.» لذا ایشان در موارد متعدد به تبیین و هدایتگری امت پرداخت و آن را بر خود فرض و واجب می‌دانست.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و بیست
 - شماره هشت هزار و یکصد و بیست - ۱۳ بهمن ۱۴۰۱