نگاهی گذرا به پشتیبانی های آشکار و پنهان ارتش در فرایند شکل گیری و پیروزی انقلاب
ارتش، همراه مردم درتمامی مراحل انقلاب
حسن عبدالله زاده
نسل انقلاب از نخستین روزهای نهضت، شاهد حضور ارتشیها در صف مردم بوده و در این زمینه خاطرات بسیاری در ذهن دارد. این حضور که از سابقه همزمانی با خیزش مردمی برخوردار است، جلوههای متعددی داشت که بهرغم مخاطرات بسیار، آشکارا و با لباس نظامی صورت میگرفت.
در پی سرعت گرفتن حرکت انقلابی مردم و افزایش روند پیوستن ارتشیان بهطور علنی به صف مردم، رژیم درصدد برآمد تا راه چارهای بیندیشد.
از این رو و در این جهت ابتدا سعی کرد با تحریک حس میهندوستی ارتشیان، انقلابیون را در راستای اهداف تجزیهطلبی شناسانده و آنان را به مقابله جدی با خیزش مردم به کارگیرد. با این منظور شخص شاه وارد گود شده و در ظاهر خطاب به مردم اما در اصل با مخاطب قرار دادن نظامیان و ایجاد انگیزه و انسجام میان آنان ضمن گفتوگویی رادیو تلویزیونی گفت: «این شورشها را دو گروه تجزیهطلبان و سیاسیون قدیمی رهبری میکنند! تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشهوری شراب میخورند و کسانیاند که میخواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورشها دارای عقاید بچگانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک هستند.» اقدام دیگر شاه برای به کار گرفتن توان ارتش در سرکوب حرکت مردم، ایجاد کینه و دشمنی بین مردم و ارتشیان با بهوجود آوردن صحنههای خونباری همچون 17 شهریور بود. با افزایش ناآرامیها، دولت نظامی شریف امامی، در روز 17 شهریور 1357 در تهران و 11شهر بزرگ دیگر حکومت نظامی برقرار کرد. بدینترتیب شهربانی و ژاندارمری تحت فرماندهی نظامی که خود زیرنظر وزارت جنگ بود قرار گرفت و در اولین روز حکومت نظامی، فاجعه میدان ژاله تهران رقم خورد تا زمینههای جدایی ارتش و مردم با نفرت و انزجار از نیروهای مسلح فراهم شود. اما در روند همراهی ارتشیان و مردم نه تنها خللی پیش نیامد، بلکه با ابتکار انقلابیون درگسترش همدلی بدنه ارتش با نهضت شعارهای هوشمندانهای از جمله؛ «ارتش برادر ماست» و اعطای گل به آنان درمعابر و خیابانها، نقشههای رژیم را نقش برآب کرد.
محرم؛ دور تازه همدلی با انقلاب
با آغاز محرم و در شرایطی که مبارزه مردم علیه دستگاه جور پهلوی، به اوج خود نزدیک میشد، روند همدلی آشکار ارتشیان با مردم نیز برخلاف انتظار رژیم نمود بیشتری مییافت. تاآنجا که درراهپیمایی باشکوه تاسوعا و عاشورا در نوزدهم و بیستم آذر 57 تعداد قابل توجهی ارتشی با لباس در این راهپیماییها شرکت کردند. این موضوع امامخمینی(ره) را مجاب کرد تا از ارتشیها بخواهد از پادگانها خارج و به مردم بپیوندند. این در شرایطی بود که رژیم با تمام توان برای حفظ تاج و تخت پادشاه نگونبخت کوشش کرده و به هر وسیلهای توسل میجست. فرار ارتشیان با مجازاتهای سنگینی روبهرو بود اما با این حال ظرف مدت کوتاهی افراد زیادی از کادر و وظیفه پادگانها را ترک کردند و به حرکت مردمی انقلاب پیوستند. با این اقدام ارتشیان شریف، کمر رژیم خم شده و آثار شکست در چهره سران آن پیدا شد. درپی چنین اتفاقات تأثیرگذاری شاه که تنها تکیهگاه داخلی خود را از دست رفته میدید. به فکر فرار افتاد و یک ماه بعد در26 دی ماه 57 کشور را با چشمانی اشکبار ترک کرد، زیرا دیگر از راهحل نظامی و اعمال خشونت ناامید شده بود.
بنابراین رژیم ناامیدانه با اقدامات نمایشی بهطور همزمان درصدد جلب نظر مردم و بدنه ارتش بود. بدین منظور و برای آرام کردن اوضاع، دست به عزل و نصبهای جدیدی زد تا شاید بتواند مشکلات را متوجه چند نفر کند و اساس و کلیت رژیم را مبرا جلوه دهد.
درمقابل مردم با برخورد مهرآمیز با نظامیان، بالاخص سربازان و با انداختن صدها شاخه گل به سر و روی آنان در طول مسیر راهپیماییها از برادران ارتشی خود دلجویی و حمایت میکردند. ارتشیان نیز با اجازه دادن به مردم برای چسباندن عکسهایی از امام خمینی(ره) به کامیونها و زرهپوشهای ارتش با مردم همراهی و همدلی نشان میدادند. حتی برخی از آنان عکسهای امام خمینی(ره) را به دست گرفته و تکان میدادند. این صحنهها موجب شد تا مردم آنان را بردوش خود نشانده و به میان جمعیت ببرند.در پی این روند گرایش نظامیان ردهپایین به جنبش انقلابی افزایش یافت و زمینه ورود امام خمینی(ره) با ریسک کمتری مواجه شد.
شاپور بختیار که هنوز به گرهگشایی برای رژیم پهلوی امیدواربود، در اول بهمن 57 در پاسخ به پرسش خبرنگار رادیو و تلویزیون ملی ایران که «در صورتی که حضرت امام خمینی به تهران بیایند و تشکیل یک دولت بدهند، وضع شما بهعنوان نخستوزیر ایران چگونه خواهد بود؟» پاسخ داد: «همان طور که گفتید من نخستوزیر هستم و وظیفهای جز ادامه نخستوزیری نخواهم داشت. و هنگامی که از وی پرسیده شد: کودتا این روزها مسأله روز شده است. نظر دولت در این مورد چیست؟ بختیار به این پاسخ بسنده کرد که اعتصابات هم مسأله روز است ولی اعتصاب هست، کودتا هم مسأله روز است ولی وجود ندارد. این هم یک جنگ اعصاب است که هر روز به راه میاندازند. من نمیدانم کجا ممکن است کودتا شود! ولی در ایران تا آنجا که من اطلاع دارم از کودتا خبری نیست.»
دوم بهمن، ژنرال هایزر که درپی مأموریت مهمی درایران حضور داشت، به واشنگتن گزارش میکند که ورود آیتالله خمینی تهدید بالقوهای برای سقوط رژیم پهلوی و دولت بختیار است. وی همچنین توان ارتش را بهدلیل جدایی بدنه از رژیم، برای اداره امور کشور پس از انجام کودتا، بدبینانه ارزیابی میکند. روز بعد ارتشبد قرهباغی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران در اقدامی نادر که حکایت از اطلاع وی از وضعیت ارتش دارد درمراسم فارغالتحصیلی ستاد مشترک دانشگاه پدافند ملی، بر عدم دخالت ارتش در سیاست تأکید میکند. در این ایام اقدام چند صد نظامی، شامل افسران، همافران و درجهداران نیروی هوایی و اعضای خانوادههای آنان برای نشان دادن حمایت خود از امام خمینی (ره) با حضور در منزل آیتالله طالقانی و سردادن شعار «ما پرسنل هوایی هستیم - ما منتظر خمینی هستیم» برروند پرشتاب جدایی ارتش از رژیم و پیوستن به انقلاب مردم تأکید دارد. خبر دستگیری عدهای از افسران نیروی هوایی و همافران به علت حمایت از امام خمینی(ره) بر ابعاد این حمایت میافزاید.
پنج روز قبل از ورود امام(ره) به میهن، حدود یک میلیون نفر از مردم در خیابانها دست به راهپیمایی میزنند که مأموران فرمانداران نظامی و مأموران انتظامی هیچ عکسالعملی نشان نمیدهند. دو روز بعد امام خمینی(ره) در پیامی خطاب به نظامیان بیان میدارد: «من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان آلوده نشده است میخواهم که ننگ اطاعت از جنایتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابله با ملت بازدارند. ملت از خود شماست، برای منافع اجانب برادرکشی نکنید و با پشتیبانی از اسلام و ملت، نام خود را در تاریخ جاوید کنید.» درپی این بیانات امام خمینی(ره) حضرت آیتالله طالقانی طی بیانیهای از نظامیان میخواهد که به صفوف ملت بپیوندند و همه تلاش خود را در جهت یکپارچگی و در خدمت ملت به کار گیرند و با توطئه برخی عناصر ارتش مبارزه کنند. در بخشی از پیام آیتالله طالقانی آمده است: «شما قاطبه ارتش از سرباز، درجهدار، افسران بعضی از امرا که به حق از افتخارات استثنایی ملت ایران هستید در این ایام موقعیت خود را سخت بشناسید، ضمن اینکه به روی مرم تیغ نگشایید، هستی والای خود را صرف این بکنید که ارتش ملی و منسجمی در خدمت هدفهای انقلاب باشید و از هر گونه وابستگی به امپریالیسم و استعمار و اجنبی مبرا باشید.»
ورود امام با استقبال ارتش انقلاب
ورود رهبر انقلاب امام خمینی(ره) در روز 12 بهمن 1357 پس از 14 سال تبعید با همدلی بخش وسیعی از ارتشیان همراه میشود و امام با هلیکوپتر ارتش و توسط ارتشیان در مسیر رفت وبرگشت بهشت زهرا برای ایراد نطق تاریخی خود، جابهجا میشود.
استراتژی انقلاب در قبال نظامیان با سخنان امام خمینی(ره) در بهشت زهرا در نخستین روز حضور خود در کشور بعد از تبعید بدین نحو تبیین میشود. ایشان خطاب به ارتش و ارتشیان میفرماید: «من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که میکنم این است که ما میخواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت میکشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، میخواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمیخواهید، آقای سرلشکر، شما نمیخواهید مستقل باشید؟ شما میخواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت میکنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت میگوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید - ما برای خاطر شما این حرف را میزنیم - شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما میخواهیم مستقل باشیم، ما نمیخواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را میزنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا میگویید من باید مستقل باشم! ما میخواهیم تو آقا باشی.» (صحیفه امام؛ ج 6،
ص:17 - 18)
مخاطب امام خمینی(ره) ازجایگاه رهبری انقلاب این بار نه تنها بدنه ارتش بلکه سران ارتش نیز هست و این حکایت از تحولات جدی دراین رکن مهم رژیم گذشته دارد. از سخنان امام میتوان این گونه برداشت نمود که سیاست انقلاب حفظ ارتش بوده وبنا ندارد جنایتهای عدهای را به پای تمامی ارتشیان بنویسد و آنان را دارای روحیه ملی و وطن پرستی دانسته و بر آن صحه میگذارد.
با استقرار امام خمینی ( ره ) در میهن همه روزه هزاران هزار ایرانی درمحل اقامت ایشان حضور یافته و با شعارهای پرشورهمراهی خود را با انقلاب و رهبری آن اعلام میکنند. دراین مقطع برغم تندرویهای بدون پشتوانه برخی از فرماندهان نظامی، کلیت ارتش در وضعیت منفعل به سرمی برد. بلکه نشانههایی از تغییر مواضع برخی از فرماندهان عالی رتبه نیز به چشم میآمد. دراین جهت، ارتشبد قره باغی، رئیس ستاد بزرگ ارتشداران در روز 18 بهمن 1357 طی سخنانی خطاب به فارغالتحصیلان دانشگاه پدافند ملی بار دیگر بر جایگاه غیرسیاسی ارتش تأکید کرد و به نظامیان دستور داد که از سیاست کنارهگیری کنند، این در حالی بود که قره باغی بهعنوان عضو شورای سلطنت دارای مقام سیاسی نیز بود. همچنین در روز 17 بهمن نیز تیمسار ربیعی فرمانده نیروی هوایی دربین پرسنل نیروی هوایی اعلام کرد، که در مقام فرماندهی نیروی هوایی در سیاست فعالیت نمیکند. در شب 20 بهمن در پی ابراز احساسات همافران دوشان تپه نسبت به پخش برنامه تلویزیونی مربوط به بازگشت امام خمینی(ره) آخرین صحنههای همدلی ارتشیان با انقلاب به نمایش درآمده ودرگیری سختی بین آنها و گارد شاهنشاهی درمی گیرد. مردم در حمایت از همافران وارد پادگان شده و با حضور مردم حماسه 22 بهمن بوقوع پیوسته و انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی نهایی نائل میآید.