نگاهی به ابعاد عملیاتی شدن اولین سند اقدام مشترک بین بانکهای مرکزی ایران و روسیه
یک گام دیگر برای حذف نظام سلطه دلار
فائزهسادات یوسفی / تقویت روابط بین کشورهای تحریمشده و گسترش مناسبات تجاری و اقتصادی فیمابین، یکی از روشهای خنثیسازی تحریمها و مهار پیامدهای ناشی از آن است که از اهمیت ویژهای در سیاست خارجه برخوردار است. در همین راستا، دولت سیزدهم با تعمیق روابط با کشورهایی چون روسیه، چین، ونزوئلا و دیگر کشورهای مخالف غرب، در مسیر رویگردانی از روابط با غرب و مصون ماندن از مداخلات بیگانگان در مناسبات گام برمیدارد. این عمل هم موجب خنثیسازی کنشهای محدودسازی چون تحریمهای غرب و هم موجب همافزایی در برابر تهدیدات منطقهای و جهانی خواهد شد. تجربه تجاری و سیاسی ایران با غرب، این پیام را به کل جهان نشان داده که روابط با آنها بر پایه بیثباتی، بیاعتمادی و عدم توازن استوار شده و آینده نامعلومی خواهد داشت، زیرا سازکارهای رایج در آنها بر اساس قوانین وضع شده غرب و بر مبنای کنترل، سلطه و نفع نظام غرب بنا شده است. یکی از زمینههای موجود که به این امر کمک میکند، ایجاد مسیرهای جدید تبادلات بانکی و حذف دلار و جایگزینی ارزهای رایج کشورها در مبادلات تجاری فیمابین و همکاری در سازمانهای اقتصادمحوری چون همکاری شانگهای و بریکس است. در همین راستا و بر مبنای راهبرد تحریمناپذیر، در روزهای اخیر اولین فصل از سند اقدام مشترک بین بانکهای مرکزی ایران و روسیه که از یک سال گذشته به امضا رسیده بود، عملیاتی شد که براساس آن، سامانههای پیامرسان بانکی ملی دو کشور به یکدیگر متصل شد و این امکان نیز فراهم شد که همه بانکهای عضو سامانه پیامرسانهای بانکی ایران با همه بانکهای کشور روسیه تبادل پیامهای بانکی داشته باشند. همچنین، اعلام شد که علاوه بر ارتباط مستقیم با بانکهای روسی، شبکه بانکی کشورمان با 106 بانک خارجی غیرروسی ارتباط مستقیم خواهد داشت. اما این اتفاق، صرفاً اقتصادی نیست و به نظر میرسد که ابعاد سیاسی بسیار مهمی دارد که در ادامه مطلب به این موضوع پرداخته شده است.
جبهه جدید ضدتحریمی
گسترش دامنه تحریمها و تهدیدات غرب علیه کشورها، این تصویر را در جامعه بینالملل ایجاد کرده است که پایبندی به قوانین و دستورالعملهای ایجادی غرب، دامی برای دولتها رقم زده که در صورت عدم پایبندی به سیاستهای اعمالی، گزارههای فشار را بهراحتی فعال میکند. بنابراین، نیاز است که دولتها برای مصون ماندن از هرگونه ابزار فشاری چون تحریم، خود وارد عمل شده و چهارچوبها و قوانین جایگزین را طراحی و اجرایی کنند.
در کنار هم قرار گرفتن دولتها، جبهه ضدتحریمی را در جهان به وجود آورده که دارای جایگاه سیاسی در میز بینالملل شده است. چرا که هر چه این دولتها تعاملات خود را ارتقا میدهند، زور و فشار بیشتری از سوی غرب با بهانههای واهی بر آنها اعمال میشود تا ساختار آن را شکننده کنند، اما در مقابل، واکنشهای سیاسی در عرصه بینالملل را در آنها برمیانگیزد که وزنه تقابل را سنگینتر میکند. چرا که اجماع اقتصادی، اجماع سیاسی را در بر خواهد داشت و با ایجاد قدرت بازدارندگی، آنها را در مقابل قدرتهای سیاسی مداخلهگر و سلطهگر، مقاوم میکند.
هرچه تحریمهای امریکا سختتر و از نظر منطقهای گسترده شود، ایجاد مسیر برونرفت از این وضعیت برای کشورهای تحریمشده حیاتیتر و مهیاتر میشود. از این رو، آنها را در عین اختلافات در کنار هم قرار خواهد داد. غرب در جریان جنگ اوکراین و به منظور فشار هرچه بیشتر بر عملیات میدانی و دیپلماسی و در تنگنا قرار دادن اوضاع داخلی روسیه به تحریم روی آورد؛ تحریمهایی که موجب شد روسیه از درگاههای دیگر و ابزارهای موجود خود برای مقابله با آن استفاده کند.
اجماع سازی؛ روی دیگر تحریم
تحریمها سبب شده که نیاز به اجماعسازی و تبدیل به قدرت پولی در کشورهای مذکور یک امر حیاتی تلقی شود. خصوصاً اگر نقشه تحریمی، کشورهای مجاور و تقریباً مجاور را در برگیرد فرایند اجماعسازی بیشتر از گذشته تقویت میشود و کریدورها و راههای ارتباطی نیز نقش سازندهای در آن خواهند داشت.
ادغام هستههای نظامهای پولی و بانکی بین دولتها و یا فیمابین در قالب سازمانهایی چون شانگهای و بریکس و... و سعی در یکپارچهسازی آن میتواند به نظام واحد پولی در جهان مبدل شود؛ نظامی که قدرت برابری با نظام بانکی سوئیفت را داراست و نظم اقتصادی جدید را رقم خواهد زد.
رشد و تثبیت روشهای دور زدن تحریمها و بیاثرسازی آن و ساخت روشهای تبادلات مالی بین دولتی، نظامهای تبادلی جدید را به موازات ابرنظامهای بانکی جهان ایجاد میکند که با اجماع و پیوستن دیگر کشورها در آیندهای نه چندان دور، قابلیت رقابت با آنها را در خود پدید میآورد.
آنچه مشخص است، بروز و زمینهسازیهایی در آینده میتواند مسیرهای جدیدتری را در اختیار دولتها قرار دهد؛ مسیرهایی که خارج از بازیگری امریکا و غرب و با توازن سازنده میتواند موجب رشد در دولتهای تحریمی شود. ابزار تحریم، ضعفها و کمبودها را در کشورهای منطقه که شاید در دید سیاستمداران آنها تاکنون وجود نداشته است، هویدا میکند. بنابراین، هم زمینههای همکاری را افزایش داده و هم موجب ارتقای توانمندیهای داخلی کشورها خواهد شد.
هرچه تحریمها تشدید شود، پایداری روشهای ضد تحریمی نیز بیشتر و مسیرهای جدید نیز نوینتر شده و یافتن راهی برای دور زدن تحریمها، به یک سیاست مرسوم و عادی مبدل میشود. علاوه بر آن، یک راه جبران را در اختیار کشورهایی که تحریم نیستند و قواعد جاری بینالملل و یکجانبهگری امریکا را برنمیتابند، قرار میدهد. از طرفی سازکار اقتصادی که بدون مداخله بازیگران غربی باشد، ساختار ایزولهای را پدید میآورد که هم قدرتهای بزرگی چون امریکا و هم کشورهایی که در معرض آسیب تحریمی قرار دارند، دیگر تحریم را به عنوان ابزار فشار به رسمیت نمیشناسند.
تبادلات بانکی و مراودات تجاری بین کشورها در چهارچوب مشخص و مدون، آنها را از این انزوای تحمیلی رها میکند. انزوای کشورها در ازای تحریمها و فشارهای بینالمللی یک از مقاصدی است که نظام سلطه دنبال میکند.
گذر از سلطه پولی غرب با حذف دلار
پافشاری و سیر افزایش تحریمها طی چند سال اخیر و ایجاد خسارات مالی و اقتصادی، این کشورها را به این موضوع واداشته است که در نحوه مبادلات بازرگانی تجدید نظر کرده و به فکر حذف دلار از مبادلات بینالمللی خود بیفتند. بر این اساس، کشورهای اقتصادی بزرگ جهان به طور فزایندهای از ارزهای محلی برای تجارت دوجانبه و چندجانبه استفاده میکنند. از جمله این کشورها میتوان به روسیه، چین، هند، عربستان سعودی و ایران اشاره کرد.
روسیه حتی پس از حذف شدن توسط ایالات متحده و متحدانش از شبکه ارتباطات مالی بین بانکی یا همان سوئیفت توانسته است براحتی نفت و گاز خود را به دیگر کشورها صادر کند و از این طریق درآمد سرشاری را نیز کسب کند. همچنین از کشورهای واردکننده گاز خواست تا روبل را جایگزین پرداخت خود به روسیه قرار دهند؛ تصمیمی که سبب افزایش ارزش روبل در برابر دلار بر خلاف آنچه تصور میشد، گشت.
کارشناسان اذعان دارند که تجربه ضدتحریمی ایران و فرایندهای دور زدن تحریمها میتواند یک مسیر را جلوی پای دیگر کشورها گذارد که گسترش آن، یک ایده بهروز را در اختیار سایر کشورها قرار دهد که میتوانند با گذر از سلطه پولی و مالی غرب، روابط اقتصادی و مبادلات تجاری را بر اساس توازن در روابط برقرار کنند و از اعمال هر گونه زور و فشاری در آن به دور باشند و هراس از هر گونه فشاری را محو کنند.
کارایی تحریمها در خط پایان
رویکرد تحریمگرایی امریکا و غرب، به عنوان اولین ابزار مورد استفاده آنها برای مهار و ممانعت از روند رو به رشد دولتها، رویکردی است که به اعتراف مقامات امریکایی، کارایی خود را از دست داده است، اما همچنان در صدر ابزار تهدید این کشورها عملیاتی میشود. از طرفی عدم کارایی تحریمها در منظر جهانی نقطه پایانی بر این ابزار امریکا و غرب است.
همچنین، کشورهای منطقه در سالهای اخیر و بالاخص بعد از جنگ اوکراین، رویکرد خود را چرخش به سمت شرق و تأمین منافع براساس توازن تجاری و اقتصادی و حتی سیاسی بنا کرده و عملیاتی کردهاند.
نمونه بارز آن روابط اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس با چین و روسیه و همچنین تعاملات اقتصادی آفریقا با روسیه، این قاره مؤثر اما پنهان در عرصه بینالملل است. بنابراین نه تنها استفاده از ابزار مستهلکی چون تحریم، بلکه وضعیت گذار بینالمللی، میدان عملی بیشتری را برای دولتهای تحت تحریم فراهم میکند. این موضوع اقتصاد جهانی را دچار تحول میکند و سلطه اقتصادی و اقتصاد غرب و نهایتاً وجهه و ژست غرب را دچار چالش خواهد کرد. در نهایت ابزار فشار تحریمی امریکا و غرب با تداوم سیاستهای ضدتحریمی دولتها، به عنوان حربهای علیه خود او مبدل خواهد شد.