کارشناسان درباره مرمت یکی از شاهکارهای دوران صفوی اصفهان چه میگویند
چرا مرمت مسجد شیخ لطف الله را به یک «طاق زن» سپردند؟
زهرا کشوری
خبرنگار
اعتراض به مرمت مسجد شیخ لطف الله، «علی اصغر مونسان» نخستین وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور درعمارت آزادی را به میدان نقش جهان برد تا او در اظهارنظر رسانهای بگوید:«هرکس میتواند درباره مرمت این مسجد نظر بدهد اما کسی که کار را خوب بلد است، استادانی هستند که رشته آنها مرمت آثار تاریخی است.» حرفهای مونسان باعث شد تا «ایران» با دو نفر از مرمتگران بنام اصفهان «هوشنگ رسام» و «علی اصغر نجف پور» به گفتوگو بنشیند. این دو مرمتگر پیشکسوت اصفهانی بحث را با این سؤال از مسئولان وزارت میراث فرهنگی آغاز میکنند که چرا مرمت مسجد شیخ لطفالله را به یک «طاق زن» سپردند نه یک معرق تراش؟
چرا بین کاشی ها را کف مال کردند؟
هوشنگ رسام 36 سال پیش بههمراه استاد محمد مصدقزاده، رجبعلی حدادی و رمضان ابوذری گنبد شیخ لطفالله را بهصورت موضعی مرمت کرد.
وی میگوید:«بسیاری از استادان معرق تراش اصفهان که در کار معرق تراشی تبحر دارند معتقدند که مرمت گنبد و بازسازی مسجد شیخ لطفالله به خوبی انجام نگرفته است.» او میافزاید دلیل عدم مرمت اصولی شیخ لطفالله را میتوان در میان مصاحبه رئیس و کارشناسان میراث فرهنگی اصفهان هم یافت. رسام، معرق تراشی را با کاشی تراشی و کاشی پزی متفاوت میداند و میگوید: «گنبد مسجد شیخ لطفالله با دیگر گنبدها فرق دارد، گنبدهای این مسجد برخلاف گنبدهای دوپوسته مساجد دیگر، یک پوسته است.» به گفته او، تزئینات روی گنبد مسجد شیخ لطفالله از آجر و کاشی پر شده است که به آن گنبد «معرق معقلی» میگویند. رسام میگوید: «زمینه اصلی گنبد شیخ لطفالله «آجر» و اسلیمیها، گل و بوتهها و... کاشی لعاب دار است. وقتی میخواهند کاشی بزنند گنبد را تقسیم میکنند و اسمش را «تَرک بندی» میگذارند.» گنبد مسجد شیخ لطفالله 8 تَرک و نیم تَرک را دارد. به گفته او، معرق معقلی مثل یک تابلو پازلی است. تکههای کاشی آنچنان در کنار هم قرار میگیرند که هیچ روزنه و فاصلهای بین این کاشی و کاشی کناری نیست. او تأکید میکند:«یک مو فاصله نباید بین کاشیها و زمینه کار که آجری است باشد.» رسام میگوید: «اما بعد از مرمت یکی از تَرک(قاچ)های مسجد شیخ لطف الله، متوجه شدند بین کاشی نره ها(یک نوع کاشی که در گنبد مسجد شیخ لطفالله به کار رفته است) فاصله است. اسناد این فاصله هم وجود دارد. بنابراین آمدند گچ درست کردند و به اصطلاح بین کاشی را کف مال کردند. با این کف مالی درزها پر شد اما کار سفید از آب درآمد.»
به گفته این استاد کهنه کار مرمت، بههیچ وجه نباید معرق را کف مال کرد. وقتی کار سفید شد، آمدند گچهای روی کاشی را با گونی پاک کنند اما با گونی پاک نشد. بعد تمام کار را با «برس سیمی» تمیز کردند.
او میگوید اشکال بعدی همین جا اتفاق میافتد. رسام میگوید: «وقتی آجرها توی کوره میروند یک لعاب طبیعی روی آنها ایجاد میشود که این لعاب نباید از بین برود. وقتی برس سیمی روی کار کشیدند این لعاب از بین رفت و کار باز هم سفید شد. آن زمان متوجه شدند چه وضعیت بدی به وجود آمده است.» پای مواد نانویی در این مرحله به روی گنبد مسجد شیخ لطفالله باز میشود. رسام میگوید: «آمدند و روی آن روغن نانویی(بَرزَک) کشیدند. این روغن باعث شد تا رنگ سفید تغییر کرد و نخودی و مات شد. به گفته وی، مسأله به همین جا ختم نشد: «با این روغن مالی، راه نفوذ آب به آجرها و تنفس را هم از بنا گرفتند؛ بههمین دلیل است که برف دی ماه روی این بخش از گنبد مسجد نماند! چون روی بنا را روغن زدند!
روغن کاری از اصفهان تا قزوین!
یکی دیگر از مرمتگران که نمیخواهد نامی از او به میان بیاید به «ایران» میگوید: «بستن راه تنفس، باز کردن راه تخریب آن است. بنا اگر تنفس نکند ویران میشود همان اتفاقی که در یکی از آثار قزوین اتفاق افتاد.
به گفته وی، در مرمت نقاشیهای چهلستون قزوین نیز از رنگ روغن استفاده کردند درحالی که طبق قوانین مرمت باید از آبرنگ استفاده میکردند. او میگوید:«مرمت باید قابل برگشت باشد چون زمانی که یک اثر با آبرنگ، رنگ آمیزی میشود با آب از بین میرود اما برای از بین بردن رنگ روغن از آستون استفاده میکنند که هم رنگ مرمتی را از بین میبرد هم نقش اصلی را!»
اصل برگشتپذیری در مرمت!
ازنگاه رسام، اشتباهات در مرمت گنبد مسجد صفویها بههمین جا ختم نمیشود. طرحهای روی ترکها با هم جفت نشده و سربند طرحها بالاو پایین شده است!
رسام میگوید: «قبل از مرمت هر اثر تاریخی باید یک کارگروه تشکیل داد و یک طرح مطالعاتی نوشت. بنابراین مسئولان باید نقشه راه ترسیم میکردند. ابتدا باید 10 نفر معرق تراش را دعوت و با آنها مشورت میکردند.» به گفته وی، همیشه وقتی یک گنبد نیاز بهمرمت داشته به «معرق تراش» مراجعه کردند نه طاق زن. اومی گوید: «کسی که گنبد مسجد را مرمت کرد یک طاق زن ماهر است نه معرق تراش.»
علی اصغر نجف پور کارشناس مرمت نیز در گفتوگو با «ایران» مرمتگر گنبد شیخ لطفالله را یک طاق زن بسیار ماهر میداند و تعجب میکند که چرا او مرمت گنبد را پذیرفته است.
نجف پورمعتقد است؛ آنچه که از سوی میراث فرهنگی به رسانهها گفته میشود دارای تناقضهای فراوان است.کارشناسان مرمت میخواهند بدانند دقیقاً چه اتفاقی در مرمت گنبد افتاده و از چه موادی استفاده کرده اند؟ هنوز کارشناسان به پاسخ سؤالات خود نرسیدهاند. او میگوید:«مسئولان بدون شفافسازی تنها میگویند مرمت مسجد شیخ لطف الله، بهترین مرمت دنیا است، این استاد کار بهترین استاد کار دنیاست.» او میافزاید: «مسئولان به او گفتند ما از گچی استفاده کردهایم که از سیمان محکمتر است. علم مرمت مبتنی بر یک سری مبانی نظری است. یکی از اصلیترین اصول مرمت، اصل «برگشت پذیری» آن می باشد. یعنی هر زمان که تشخیص داده شد این مرمت اشتباه است یا راههای بهتری برای مرمت وجود دارد، مرمت انجام شده باید قابل حذف و شرایط قابل برگشت به قبل از مرمت باشد. بنابراین وقتی از گچی استفاده میشود که از سیمان محکمتر است بهطور طبیعی اصل برگشتپذیری زیر سؤال میرود.»
او به لزوم ایجاد تیمی بهعنوان تیم ناظر در مرمتها اشاره میکند و میگوید: «این تیم در مرمت مسجد شیخ لطفالله به یک نفر محدود شد وآن یک نفر هم از کار کنار گذاشته شد.» او میپرسد: «چرا ناظر کار برکنار شده آیا به مرمت در حال انجام اعتراض داشته است؟» او عدم پذیرش کسی که در مناقصه دو بار برنده مرمت مسجد شیخ لطفالله میشود را هم از نکات پر ابهام مسجد شیخ لطفالله میداند.
برش
«فاطمه خطابخش» مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان درباره علت ایجاد فاصله بین کاشیهای گنبد هم میگوید: وقتی مراحل مرمت کل گنبد تکمیل شود همه کاشیها سر جای خودشان برمیگردند و آنوقت دیگران میتوانند درباره آن اظهارنظر کنند. در حال حاضر سایر کاشیها از بستر جدا هستند و به خاطر همین بین آنها با ترک مرمت و بندکشی شده فاصله وجود دارد.
او درباره استفاده از روغن برزک هم، استفاده از این روغن و تأثیر آن بر تغییر رنگ کاشیها را رد میکند و میگوید: این تغییر رنگ به خاطر بندکشی است. اگر از روغن برزک استفاده شده بود باید رنگ کاشیهای ترک مرمت شده تیره میشد درحالیکه اکنون رنگ آن روشنتر از سایر ترکهاست. ما تنها از یک تثبیتکننده بدون رنگ استفاده کردهایم تا کاشیها را از تخریب بارندگیها حفظ کنیم. خطا بخش در پاسخ به انتقاد از تغییر رنگ دو ترک مرمت شده هم میگوید:«تفاوت رنگ عنوان غلطی برای تفکیک کاشیهای مرمت شده از مرمت نشده است؛ امیدواریم با تأمین اعتبار و اتمام 14 ترک باقیمانده تمام کاشیها مرمت شود و این شائبه تغییر رنگ هم در جامعه از بین رود.» او درباره چرایی تغییر پیمانکار هم میگوید: «متأسفانه پیمانکاران شرایط مناقصه را در سایت مناقصات کشوری بخوبی نمیخوانند و وقتی ما شرایط را از آنها میخواهیم آن شرایط را ندارند و ما میتوانیم آنها را رد کنیم. به همین دلیل شکایتهایی پیش میآید و من با توجه به این شکایتها موضوع را نزد استانداری و بازرسی مطرح کردم و آنها قبول کردند که پروژههای شاخص میراثی حتماً ترک تشریفات شود.»
رحمت الله رضایت استادی که مرمت گنبد مسجد شیخ لطفالله را به عهده گرفته نیز درباره کف مالی بین کاشیها میگوید:« ما لای بندها را خالی کرده و گچ میمالیم، کفمال میکنیم تا بعد از شستن طبله نکند، پوسته نکند و اکنون گنبد ذرهای بار سنگین ندارد.» تلاشهای روزنامه ایران برای گفت وگو با معاون میراث فرهنگی و مسئولان استانی اصفهان به جایی نرسید. «فریدون اللهیاری» مدیرکل میراث فرهنگی اصفهان سؤالات روزنامه ایران را پرسشهای فنی دانست که باید کارشناسان فنی سازمان به آن پاسخ بدهند. تماس با مدیر پایگاه میراث فرهنگی نقش جهان و معاون فنی میراث فرهنگی استان بیپاسخ ماند.
تلفیق داشتههای فرهنگی و طبیعی؛ شاهکلید توسعه گردشگری
گردشگری روستایی در صدر گردشگری کرمان
محمد جهانشاهی
عضو انجمن بینالمللی اکو توریسم
با مراجعه به وبسایت سازمان جهانی جهانگردی (UNWTO)، جریان پویایی از تلفیق فرهنگ، اقتصاد، ارتباطات و جریانهای نوآور مشاهده میشود. از لبخند مردمان رنگی آفریقا تا جدیدترین تکنولوژیهای بهکاررفته در خدمات هتلینگ و حملونقل. سازمان جهانی جهانگردی براساس سنجش و ارزیابی کلان شاخصهای اقتصادی در سطح جهان، گردشگری را بهعنوان محرک رشد اقتصادی، توسعه فراگیر و پایداری محیط زیست ترویج میکند و از جایگاه رهبری و پشتیبانی از این بخش در پیشبرد دانش و سیاستهای گردشگری در سراسر جهان برخوردار است.
طی دهها سال، جهانگردی رشد مداوم و عمیقی را در بخشهای گوناگون تجربه کرده تا امروز که یکی از سریعترین بخشهای اقتصادی در جهان است. گردشگری مدرن از نزدیک با توسعه در ارتباط است و تعداد فزایندهای از مقاصد جدید را در بر میگیرد؛ این پویایی، گردشگری را به محرک اصلی پیشرفت اجتماعی و اقتصادی تبدیل کرده است.
گردش مالی صنعت گردشگری اگر بیشتر نباشد، برابری میکند با حجم صادرات نفت، محصولات غذایی و نیز صنعت خودروسازی. گردشگری یکی از مهمترین بازیگران تجارت بینالمللی و در عین حال یکی از اصلیترین منابع درآمد برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه است که این رشد باعث افزایش تنوع و رقابت بین مقصدهای جدید شده است.
عناصر پنجگانه گردشگری شامل حملونقل، غذا، اقامت، خدمات و جاذبهها هر کدام بهعنوان جزئی از یک کل و بخشی از سیستم حیاتی صنعت گردشگری، سهمی را به خود اختصاص دادهاند. با توجه به فراگیر بودن دامنه فعالیت در این بخش که باعث تأثیرگذاری در بسیاری حوزههای دیگر میشود، عامل مهم و روزآمدی برای توسعه محسوب میشود. قرن بیستویکم، سده بهرهگیری از فرصتهای تجاری ارزشمند در بخشهای خدماتی بویژه گردشگری است. در حال حاضر گردشگری بیش از هر فعالیت دیگری در جهان، موجب حرکت سرمایه و انتقال پول در مقیاسهای محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی میشود. هزینههای گردشگری بهمراتب سریعتر از تولید ناخالص ملی و صادرات جهانی کالا و خدمات رشد میکند؛ از اینرو اکثر کشورهای جهان به گردشگری که مواد اولیه آن طبیعت زیبا و متنوع، آداب و رسوم، پیشینه تاریخی و فرهنگ است، بهعنوان بهترین راه رسیدن به اهداف خویش مینگرند. در دنیای امروز که کشورهای در حال توسعه شکاف بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را بهخوبی درک کردهاند، جنبش عظیمی در کشورهای در حال توسعه برای از بین بردن این شکاف اقتصادی به وجود آمده است. در این میان، گردشگری بهعنوان فعالیتی خدماتی و بازرگانی، نقش بسزایی در توسعه شاخصهای انسانی و اقتصادی کشورها بویژه در کشورهای در حال توسعه دارد؛ کشورهایی که با مشکلاتی همچون بیکاری، کمبود منابع ارزی و اقتصاد تکمحصولی مواجه هستند. با توجه بهکارکرد گردشگری و ماهیت و نوع نیازهای این صنعت برای توسعه و نیز تنوع و گستردگی محصولات و بازار گستردهای که وجود دارد، گزینه مناسبی برای توسعه و فائق آمدن بر فقر موجود در بسیاری مناطق فاقد زیرساختهای صنعتی و نیز منابع طبیعی قابل استخراج است. تنوعبخشی به اقتصاد، توسعه زیرساختها، اشتغالزایی، حفاظت بهتر از محیط زیست، کمک به توسعه پایدار، افزایش تعامل انسانها و فرهنگهای مختلف با یکدیگر و در نتیجه کمک به صلح و تفاهم که از نتایج مهم گردشگری هستند، همگی حکایت از اهمیت این فعالیت دارد.
با توجه به آنچه گفته شد و با نگاه به جغرافیای متنوع استان پهناور، دیدنی و کهن کرمان که سرشار از منابع مورد نیاز برای تولید محصول و جاذبه گردشگری است، سؤال مهم همیشگی به ذهنمان خطور میکند که زمان توجه به این صنعت در استان ما کی فرا میرسد؟
خوشبختانه اگر در سالهای گذشته شاهد اخبار ناگواری از جمله بلایای طبیعی و تخریب بافت تاریخی و بزهکاری و... بودیم، رفتهرفته با ارتقای سطح آگاهی در بخشهای مختلف جامعه و نیز برخی رویدادها ازجمله پیوستن بخشهای مهمی از داشتههای تاریخی و طبیعی استان به جمع مواریث جهانی و بازنشر نام کرمان در عرصههای ملی و بینالمللی، شبهگفتمانی در لایههایی از جامعه شکل گرفته تا امروز شاهد باشیم برخی شاخصها بدون در نظر گرفتن سطح کیفی و میزان همخوانی آنها با حد متعادل استاندارد، از رشد قابل توجهی برخوردار شدهاند؛ از سویی دیگر، پراکندگی و گسترش آنها را نیز بهگونهای شاهدیم که نسبت به بسیاری حوزههای دیگر به توازن و عدالت اجتماعی و منطقهای نزدیکتر است. برای مثال شاخص تعداد اقامتگاههای بومگردی که یکی از مهمترین شاخصها در توسعه گردشگری پایدار محسوب میشود طی سالهای اخیر، از رشد بالایی برخوردار شده و ملاحظه میشود در ابعاد مختلف ازجمله ایجاد اشتغال، ارتقای سطح زندگی و بهبود کیفیت زیستی، جلوگیری از مهاجرت، حفظ معماری بومی و... نقش بسزایی دارند. بررسی اثرات توسعه گردشگری در سطح استان نشان میدهد طی 10 سال گذشته سرعت رشد برخی شاخصها ازجمله اشتغال بویژه در بخش اشتغال روستایی در ردههای نسبتاً بالایی قرار داشته است؛ همچنین در میان شاخصهای صنعت گردشگری، شاخصهای مربوط به مناطق روستایی بیشترین رشد را به خود اختصاص دادهاند؛ نگاهی به شکلگیری اقامتگاههای بومگردی در سطح استان بهخوبی این مهم را بازگو میکند. بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی و طبیعی بهعنوان دو منبع عظیم و فراگیر در نقاط مختلف استان، آن هم در شرایطی که شاهد نوسانات فراوانی در بازار و سرمایه ارکان مالی کشور بودهایم، این شرایط به اضافه فضای نامناسب کسبوکار در این حوزه میتوانست بهعنوان دو عامل بازدارنده، مانع رشد شاخصی باشد؛ اما آنچه اتفاق افتاده، نشان خوبی برای تفاوت بهرهگیری از منابع در صنعت گردشگری با سایر بخشهای اقتصادی است. تأثیر بخش منابع و جاذبهها بهعنوان یکی از عناصر پنجگانه صنعت گردشگری به ما نشان میدهد درک و توجه مناسب به این مؤلفهها چگونه راه پیشبرد و پیشرفت مناطق مختلف را هموار میسازد. اکنون نزدیک به 300 اقامتگاه بومگردی در بیش از صد نقطه استان فعالیت دارند. مبنای شکلگیری این اقامتگاهها وجود فضاها و محیطهای طبیعی است و جامعه محلی، فرآیند شکلگیری این محصول را فراهم کردهاند. تلفیق داشتههایی چون چشماندازهای طبیعی و عناصر فرهنگی موجود در سطح جامعه به سادهترین شکل و با کمترین تغییرات و سرمایهگذاری توسط مردم و ساکنان این مناطق با حمایتهای بخش دولتی، موجب شکلگیری یکی از جدیدترین بخشهای صنعت گردشگری شده که اتفاقاً عاملی برای ارتقا و نقشآفرینی این صنعت در سطح استان بویژه در مناطق کمتر برخوردار شده است. ظرفیتها و پتانسیلهای شهرستانهای 24 گانه استان کرمان هر کدام با قابلیتهای خاص خود مبنای مناسبی برای توسعه گردشگری هستند؛ اکنون بیش از 60 درصد شهرستانهای استان راه بهرهگیری از این ظرفیت قانونی را پیدا کردهاند و با توجه به تجربیات یک دهه گذشته میتوان امیدوار بود دیگر شهرستانها و مناطق استان ازجمله کوهبنان و منوجان نیز شاهد بهرهگیری از داشتهها و منابع سرزمین خود باشند.
تعریف واژه مرمت در منشورهای بینالمللی
مهدیه مهدی آبادی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی
ممکن است در طول روز یا هفته، تقریباً یکبار واژه مرمت را بشنویم. مانند مرمت فلان خانه تاریخی یا فلان بازار تاریخی یا فلان مسجد تاریخی. مرمت هم واژهای آشناست و از بعد دیگر هم ناآشناست. آشناست چون آن را میشنویم و تاحدودی با توجه به اقدامی که روی اثر تاریخی انجام داده شد آن را درک میکنیم اما ناآشناست چون نمیشود تعریف دقیقی از آن ارائه داد.
مرمت واژهای است که در قرن اخیر بهجای ترجمه واژه Restoration انگلیسی در ایران بهکار میرود. در فرهنگ لغت «ناظم الاطباء» معنای تعمیر و اصلاح هرچیز خلل یافته را میدهد. در لغت نامه دهخدا هم به معنای دریافت، دریافتن، تدارک، استدراک، به اصلاح آوردن خلل، نیکو کردن چیزی و ترمیم است. در فرهنگ لغات آکسفورد به معنی «عمل یا فرآیند برگرداندن یک چیز به حالت دست نخورده یا کامل آن» است.
کاربرد اصطلاحی، برای توصیف انواع فعالیتهای مربوط به حفاظت و مرمت با توجه به ویژگی تاریخی وجود دارد. این اصطلاحها هریک مجموعهای از رنگها و ته رنگهای منحصر بفرد، مانند نوسازی، احیاء، تجدید بنا، تعمیر، ساخت مجدد، وصالی و غیره هستند. (ویناس، 1396) در گذشته اصطلاحاتی باتوجه به نوع کاربرد آن در بین پیشه(شغل)ها در ایران وجود داشت که کم و بیش کار مرمتی انجام میدادند. مانند، وصله که برای لباس بهکار میرفت. پینه که برای چرم و کفش بهکار میرفت، بند زدن که برای چینیهای نفیس و قوری بهکار میرفت. رفو برای فرش و لباس نیز بهکار میرفت. کسانی که این امر را انجام میدادند به وصله گر و پینه دوز و چینی بند زن معروف بودند.
مفهوم مرمت اما در آثار تاریخی فراتر از معانی لغوی آن است. شاید بتوان گفت اولین مفهوم جهانی مرمت در منشور ونیز در سال 1964 آمده است:«مرمت فرآیندی بسیار تخصصی است و هدف آن آشکار ساختن ارزشهای زیبایی شناختی و تاریخی یادمانها است و بنای آن بر حفظ مواد و مصالح اصلی و مستندات اصیل است.» این مبنایی است که تقریباً اساس تمام منشورهای بعدی قرار گرفته است. فقط در برخی مواقع که مفهوم رسا نبوده یا مورد اختلاف قرار گرفته است مورد بررسی مجدد قرار گرفته است. از جمله این مفاهیم درک مفهوم «اصیل» است که تفاوت ماهوی بین اصالت از دیدگاه اندیشمندان مرمتی شرق و غرب وجود داشته که در سند «نارا» در سال 1994 به آن پرداخته است. «سند نارا» در مورد اصالت با توجه به منشور 1964 ونیز ساخته و پرداخته شده و برای پاسخگویی ملاحظات و منافع میراث فرهنگی در جهان معاصر، آن منشور(ونیز) را بسط میدهد.
مفهوم مرمت کم کم از توجه صرف به حوزههای ملموس اثر خارج شد و حوزههای ناملموس را نیز در برگرفت. اندیشمندان حفاظت آثار تاریخی هنگامی که در مواجهه با آثار تاریخی در چالش با فرهنگهای متنوع جهانی قرار گرفتند، مانند انجام اقدامات حفاظت و مرمت در مکانها یا بر اشیاء مقدس دریافتند که فقط مرمت بر اساس ارزشهای تاریخی یا زیبایی شناسی نمیتواند پایداری حفاظت و مرمت را تضمین کند. بههمین دلیل در صدد تصحیح تعاریف مرمت از جمله «منشور بورا» که در سال 1979 توسط ایکوموس استرالیا در شهر بورا تشکیل شد، برآمدند. این سند در بندهای 13 تا16 به مقوله مرمت میپردازد و در بند 14 اعلام میکند:«مرمت باید جنبههای فرهنگی قابل توجه مکان را از نو آشکار کند. مبنای آن تمامی شواهد فیزیکی، مستند و سایر شواهد است و جایی که حدس و گمان آغاز میشود مرمت باید پایان یابد».
مرمت بنا بر اساس توافقهای منشورهای بینالمللی دارای چند اصل بنیادین است:
1-اصل شناخت: به این معنی که پیشاز مرمت باید مستندسازی دقیق از اثر و آسیبها، انجام پذیرد. همچنین فنون، مصالح و شیوههای ساخت، بهکار رفته در اثر شناسایی شوند و گزارش آنها ارائه شود.
2- اصل برگشت پذیری: هرگونه دخل و تصرف در اثر باید قابل برگشت باشد، تا اگر در روند مرمت خطایی رخ داد یا اینکه شناخت جدیدی حاصل شد، امکان تصحیح وجود داشته باشد.
3- سهم و نقش معتبر تمامی دورهها در بنای یک یادمان باید محترم شمرده شود (به این معنی که دوره تاریخی خاص در یک محوطه به دوره تاریخی دیگری ارجحیت ندارد.) مثلاً دوره ساسانی ارجح بر دوره قاجار نیست.
4- اجزای جایگزین جدید که به جای بخشهای مفقود به کار میروند باید به صورتی هماهنگ با بنا ادغام شوند و در عین حال از بخشهای اصلی قابل تشخیص باشند به صورتی که انجام مرمت، مستندات هنری یا تاریخی را مخدوش یا تحریف نکرده باشد.
5- براساس منشور ونیز افزودن بخشهای جدید به بنا نباید مجاز شمرده شود. مگر در مواردی استثنایی و تا حدی که بخشهای گیرای بنا، جایگاه قرارگیری سنتی آن، توازن موجود در ترکیب آن و رابطه بنا و محیط اطرافش را بیمقدار نکند.
از 1980 به این سو که برخی از جمله «سالوادور م. ویناس» نویسنده کتاب نگره نگاهداشت معاصر، آن را دوره حفاظت و مرمت معاصر میدانند بحثهای فلسفی و اخلاقی جدیدی در مرمت پا گرفته است. این بحثها در شیوههای تصمیمگیری در روشهای حفاظتی و مرمتی معاصر مؤثر است و اندیشههای مرمت کلاسیک را نقد و تصحیح مینماید. از آن جمله حفاظت و مرمت ارزش محور، (به معنای توجه به ارزشهای ملموس و ناملموس آثار تاریخی است) حفاظت و مرمت نبوغ محور(در نظر گرفتن تصمیمات افراد فرهیخته بهعنوان تصمیم برتر برای حفاظت و مرمت) وتوجه به اخلاقیات در حفاظت و مرمت است. در واقع، حفاظت و مرمت وسیله است، نه هدف. روشی است برای تداوم و تقویت مفاهیم آثار تاریخی، حتی وسیلهای برای بیان قدردانی از مفاهیم نمادین اشیاء، یا بناها. اخلاقیات معاصر از تصمیم گیرندگان حوزه مرمت میخواهد تنها در مورد غلبه دادن برخی مفاهیم مانند مفاهیم تاریخی یا اعتقادی یا فرهنگی بر دیگر مفاهیم تصمیمگیری نکنند بلکه درباره ترکیبی از این مفاهیم که بتواند تعداد هرچه بیشتر دیدگاهها را راضی کند، تصمیمگیری کنند.