ماجــــــرای نــــــامه یــــــــأس‌آفـــــــرین آن 90 نفر

محمدمهدی اسلا‌‌می‌
پژوهشگر

12 خردادماه 1368، چشم مردم نگران حال امام خمینی بود. جدی بودن بیماری امام تازه به افکار عمو‌‌می ‌رسیده بود و در کنار اضطراب ناشی از عشق عمیق امت به امام، مجموعه‌ای از عوامل گوناگون همچون عزل قائم مقام رهبری که دو ماه قبل از آن رخ داده و پس‌لرزه‌هایش باقی مانده بود، بقای تنش‌های مرزی با عراق پس از آتش‌بس و وجود احتمال حمله مجددی مشابه آنچه در مرداد ماه 1367 و پس از قبول قطعنامه رخ داده بود، نگرانی مردم از افزایش تنش‌های سیاسی میان مسئولان مثلاً آنچه در صحن علنی مجلس دیده می‌شد و... موجی از نگرانی جدی برای ‌‌‌‌‌آینده انقلاب اسلا‌‌می ‌و کشور را پدید آورده بود.

 

نظر ‌‌‌هاشمی‌رفسنجانی درپی دستگیری‌‌‌ها

در همان زمان، آقای‌‌‌هاشمی‌رفسنجانی در مصاحبه با لوموند گفت: «لیبرال‌هایی که اخیراً دستگیر شده‌اند کسانی بوده‌اند که ماهیت جاسوسی پیدا کرده‌اند و از امریکا دستور می‌گرفته‌اند.» [2]
با‌‌‌‌‌این حال در خاطرات مورخ 26 اردیبهشت 69، حجت‌الاسلام‌‌‌ هاشمی‌رفسنجانی نیز چنین نوشته است: «به آقای [علی] فلاحیان [وزیر اطلاعات] گفتم مسائل نامه سرگشاده لیبرال‌ها را به صورت قانونی و بدون افراط بررسی کند.» حجت‌الاسلام‌‌‌ هاشمی‌در سال 78، تأکید کرد: «بازداشت‌ها اگر مربوط به نامه می‌شده کار نادرستی بوده...بعید است مربوط به نامه باشد.» گفتنی است که بنا بر اخبار رسمی، اظهارات و خاطرات منتشرشده متهمان، فقط یکی از موارد اتها‌‌می ‌دستگیرشدگان، نشر اکاذیب و توهین به مسئولان بود که یک مصداق آن مشارکت در تهیه و انتشار نامه مزبور بود، ولی اتهامات اصلی محاکمه شدگان، ارتباط با بیگانگان و اقدامات ضد امنیتی بوده است. جدای از اعلام رسمی ‌دادسرای انقلاب اسلا‌‌می ‌تهران که «تماس‌‌‌های پنهان و سازمان دهی شده با محافل بیگانه که به طور مستمر از چند سال قبل تا کنون ادامه داشت»[3] را دلیل بازداشت اعلام کرده بود؛ استدلالی که در رد بازداشت به دلیل اظهار نظر از سوی مسئولان آن زمان مطرح شد، ‌‌‌‌‌این بود که اگر نامه‌نگاری اتهام اصلی بازداشتی‌ها می‌بود، بایستی همه یا اکثر 90 نفر امضاکنندگان تحت پیگرد قرار ‌‌می‌گرفتند، نه فقط 23 نفر از آنان. ضمناً خاطرات برخی از افراد مزبور نشان می‌دهد که در دوران بازداشت و محاکمه، بسیاری از سؤالات درباره مسافرت به امریکا و تماس‌های آنان با مقامات امریکایی بوده است.

 

مخالفت نهضت آزادی با دستور امام

در چنین فضای اضطراب آلودی، نهضت آزادی با انتشار بیانیه‌ای به مخالفت با دستور امام برای بازنگری در قانون اساسی پرداخت.
آن بیانیه از سوی افکار عمو‌‌می ‌مورد توجه واقع نشد و با حضور مردم پای صندوق انتخابات همه‌پرسی بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلا‌‌می‌ ایران، پاسخ گرفت.
 اما از 12 خرداد سال 1368 تا پایان آن سال، نهضت آزادی 24 موضع‌گیری رسمی ‌دیگر منتشر کرد، بیانیه‌هایی که علیه رهبر منتخب نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری، علیه رئیس جمهور منتخب مردم، علیه رأی بالغ بر 97 درصدی مردم در همه پرسی، علیه سه رسانه از جناح‌های مختلف، علیه دستگاه قضا و... بود.
پس از عبور موفق نظام از شرایط حساس سال 1368؛ مؤلفه‌های امید به‌‌‌‌‌ آینده در زندگی مردم کاملاً آشکار بود و فضای نقد و شور انتخاباتی برای انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس بر فضای سیاسی کشور حکمفرما بود.

 

امضا کردم اما قبول نداشتم

نامه 90 امضایی مذکور را مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی، و جمعی از اعضا و همفکران نهضت آزادی و جبهه ملی امضا کرده بودند، چند روز بعد از انتشار نامه 23 نفر از امضاکنندگان بازداشت شدند.
دکتر یزدی و سایر سران اصلی نهضت، همچنین اکثریت دیگر امضاکنندگان بازداشت نشدند؛ اما سه ماه پس از انتشار آن نامه، افرادی مانند عزت‌الله سحابی، اردلان، عبدالعلی بازرگان، محمد توسلی، هاشم صباغیان، منصوریان و بهبهانی بازداشت شدند. مهندس سحابی بعدها در خاطرات خود گفت: «متن نامه آنان مورد تأیید بنده نبود ولی به دلیل احترا‌‌می ‌که برای مهندس بازرگان قائل بودم و برای نرنجاندن خاطر پدرم و‌‌‌‌‌ایشان، آن را امضا کردم...من می‌بایست پاسخگوی کلماتی می‌بودم که خود قبول
نداشتم.»

 

پمپاژ مجدد موج منفی

پاشیدن بذر یأس و ناامیدی و پمپاژ موج منفی از سوی نهضت آزادی به همین نقطه منتهی نشد. اعضای‌‌‌‌‌این تشکل به همراه دیگر چهره‌های همسو با آن در 26 اردیبهشت 1369 نامه‌ای تفصیلی در چهار بند «اقتصادی و اجتماعی و زندگی»، «آزادی و امنیت و از نظر معنوی و مدیریت»، «استقلال و بقا و بازنگری کشور» و «روابط جهانی و سیاست خارجی» منتشر کردند که اوضاع کشور را به چالش و نقد کشیده بود. [1] به عنوان نمونه در حالی که مذاکرات جنگ به صورت جدی در حال پیگیری بود و چند ماه بعد، بهترین نتایج حاصل شد و دولت وقت به سرعت در حال بازسازی کشور بود؛ در‌‌‌‌‌این بیانیه گفته شده بود: «هنوز بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک وطن ما در چنگ صدام جنایتکار بوده و معلوم نیست که تا کی حالت خفقان‌آور «نه جنگ نه صلح»، سرگردانی اسیران دو طرف، نگرانی از یورش نابهنگام مدعیان خارجی و داخلی و گردش‌های نابهنجار روزگار، باید ادامه داشته باشد؟ بدون آنکه آبادی و رفاه و بازسازی موعود و بازگشت‌‌‌‌‌ایران به حرکت و حیات صورت جدی و امید‌بخش به خود گرفته باشد.»
این نامه البته «به ابتکار جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ‌‌‌‌‌ایران تهیه و منتشر شد.» اما تعداد زیادی از امضاکنندگان آن عضو نهضت آزادی بودند. فرهاد بهبهانی یکی از مؤسسان‌‌‌‌‌ این جمعیت درباره آن گفته است: «در سال 1364 با شرکت عده‌‌‌‌‌ای از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی و گروهی از منفردان تشکیل شد و در سال 1369 با دستگیری وسیعی از فعالان جمعیت‌‌، عملاً از کار افتاد.»

 

همکاری با سیا و امریکا

به عنوان نمونه 15 مردادماه سال 69، فرهاد بهبهانی در یک مصاحبه تلویزیونی حضور یافت و درباره اقداماتی که منجر به بازداشت آن 23 نفر شده بود، توضیحاتی داد. وی پس از شرح آن نامه گفت: نقش اساسی در تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ‌‌‌‌‌ایران» را نهضت آزادی به عهده داشت؛ زیرا اعضای آن می‌خواستند اگر برای سازمان‌شان مشکلی پیش آمد، جای دیگری برای مانور و فعالیت داشته باشند و همچنین عناصری را که به علت مغایرت در روحیه دینی و سایر جهات نمی‌توانستند در نهضت آزادی جذب کنند، زیر چتر «جمعیت» با خودشان همراه نمایند، درباره وابستگی یکی از اعضای شورای مرکزی و عضو هیأت اجرایی ‌‌‌‌‌این جمعیت به سیا که نقش اساسی در تهیه تحلیل و نوشته‌های کلیدی جمعیت داشت توضیح داده و گفت: «در‌‌‌‌‌اینکه خط اعلامیه‌های جمعیت دقیقاً مواضع امریکا را تعقیب می‌کرد تردیدی نیست و با مقایسه منصفانه بین اعلامیه‌های جمعیت و مطالبی که در صدای امریکا عنوان می‌شد به وضوح‌‌‌‌‌این موضوع را نشان می‌دهد. اما از جهت دوم همکاری امریکا با جمعیت یعنی فراهم آوردن امکانات و تسهیلات برای اشاعه آثار انتشاراتی ما در جمعیت باید به‌عرض برسانم که‌‌‌‌‌این کار در خارج از کشور با پشتیبانی صدای امریکا و در کانالی که صهیونیست‌ها از مطبوعات و‌‌‌‌‌ایستگاه‌های رادیو تلویزیونی فراهم آورده‌اند صورت می‌گرفت و بعد انعکاسش هم به‌‌‌‌‌ایران می‌رسید. [...] یک نوع نفوذ و نگهبانی امریکا در داخل جمعیت بین ما وجود داشت و در‌‌‌‌‌این باره موضوع وابستگی یکی از اعضای جمعیت که عضو شورای مرکزی و عضو هیأت اجرایی به امریکا بود. وی نقش اساسی را در تهیه تحلیل‌ها و نوشته‌های کلیدی جمعیت‌‌‌‌‌ ایفا می‌کرد و موضوع وابستگی‌‌‌‌‌ایشان به سازمان سیا کراراً در خود جمعیت عنوان می‌شد.عده‌‌‌‌‌ای در رابطه با ‌‌‌‌‌این موضوع سخن می‌گفتند مثلاً افرادی مثل شهشهانی و عابدی که رفت و آمد زیاد به امریکا دارند [...] شهشهانی یک بار بعد از مراجعت از امریکا به من گفت که در و آنجا با بهرام بهرامیان صحبتی داشته است. بهرام بهرامیان [...] در سال‌های 56 و 57 نقش رابط بین نهضت آزادی و سفارت امریکا را‌‌‌‌‌ ایفا می‌کرد و بعد که اوضاع ‌‌‌‌‌ایران تغییر پیدا کرد، با سوء‌استفاده‌‌‌های کلانی که در دوران دولت موقت از طریق شرکتش بهم زده بود از‌‌‌‌‌ایران گریخت و الان هم ساکن امریکا است. شهشهانی تعریف می‌کرد که با‌‌‌‌‌ این بهرام بهرامیان صحبتی داشته [...] در جمعیت افرادی همواره به پیوند بین جمعیت و مخالفان خارج از کشور یعنی همان ضدانقلاب متکی به بیگانگان می‌اندیشیدند که خود به دریافت کمک‌های مالی از سیا اذعان داشتند.» [4]

 

نشانگر جرم تلقی نشدن اصل نامه

اگرچه اسناد نشان دهنده اتهام «رابطه براندازانه با امریکا» - آنچه امروز انقلاب مخملین لقب گرفته است- به عنوان اصلی‌ترین دلیل بازداشت اردیبهشت 69 است؛ اما انتشار نامه 90 امضایی یکی از جلوه‌های ‌‌‌‌‌این ارتباط بوده است که زمینه‌ساز برخورد با متهمان مربوطه شد. با‌‌‌‌‌این حال، عدم برخورد با همه امضا کنندگان و تفاوت محکومیت[5] نشانگر جرم تلقی نشدن اصل نامه  است.

 

سند ارتباط با امریکا

ادعای عدم انتشار سند دال بر ارتباط نهضت آزادی با امریکا در حالی بود که در اسناد لانه جاسوسی که سال‌ها قبل از آن منتشر شده بود، اسناد مکرری در‌‌‌‌‌این خصوص وجود داشت. به عنوان نمونه در خصوص «بهرام بهرامیان» که از اعضای اصلی «نهضت آزادی» و از دوستان نزدیک مهندس بازرگان بوده است و مورد اشاره فرهاد بهبهانی در خصوص نقش او در همسویی مواضع آن مقطع نهضت آزادی با امریکا قرار گرفت، اسناد متعددی منتشر شده بود. طبق یک سند «سری» سفارت امریکا به تاریخ بیست و پنجم فروردین ماه1358، بهرامیان در ماه ژوئن1977 (خردادماه1356) به استخدام سازمان «سیا» در‌‌می‌آید. کد رمز بهرامیان در سازمان سیا (اس.دی.ارن/1) بوده است.[7]
همکاری وی با «سیا» در آغاز بر‌‌‌‌‌این اساس بوده است که نظرات گروه خود را از کانالی به دولت امریکا برساند، به‌‌‌‌‌این امید که دولت امریکا سرانجام برای تماس آشکار با‌‌‌‌‌ این گروه و حمایت از آن تحت حکومت شاه، اقدا‌‌می‌نماید. طبق مفاد یک سند «سری» به تاریخ بیست و دوم شهریورماه1358، او مدت زیادی از پذیرفتن دستمزد امتناع ورزیده بود ولی از خردادماه1357، یک یادداشت دریافت حقوق را پذیرفت که به موجب آن سازمان «سیا» پول یک بیمه عمر معادل یکصد هزار دلار و سالانه پنج هزار دلار امریکا در یک حساب غیرمستقیم را بپردازد. در بخش دیگری از‌‌‌‌‌این سند گفته شده: «در جریان بدتر شدن اوضاع سیاسی و امنیتی، او یک عامل مخفی حقوق بگیر تمام عیار شده است.»[8] بهرامیان توسط سازمان «سیا» آموزش نامرئی نویسی، ارتباطات پنهان و حفاظت را دیده بود و «سیا» به وی یک رادیویی مخابراتی MX-350 داده بود. عمده گزارش‌‌‌های بهرامیان در مورد رهبری، دولت موقت، شورای انقلاب و روحانیت بوده که از اهمیت بسیار بالایی برای «سیا» برخوردار بوده‌اند. وی در حد فاصل دی ماه1357 تا شهریورماه 1358، منبع 67 گزارش بوده است.[9]

 

واکنش نهضت آزادی به ارتباط با امریکا

11 روز پیش از پخش مصاحبه دکتر بهبهانی دبیر کل نهضت آزادی در تلگرا‌‌می ‌به رئیس قوه قضائیه گفته بود: «هرگونه اقرار، اعلام یا مصاحبه که به نام یا از زبان آقایان در شرایط حاضر زندان با توجه به روال گذشته پخش یا اعلام شود فاقد اعتبار قانونی و شرعی و کمترین ارزش و اثر سیاسی و تبلیغاتی خواهد بود.»
با‌‌‌‌‌ این حال، دو هفته پس از پخش‌‌‌‌‌این مصاحبه، نهضت آزادی سکوت کرد و پس از آن با صدور بیانیه‌ای ضمن بیان جملاتی همچون «واقعاً باید به وزارت اطلاعات برای چنین پیروزی هنرمندانه و بی‌اعتنایی شجاعانه به دین و قانون و قضا تبریک گفت!» مدعی شد: «اگر اینها آن طور که در مطبوعات و شایعات اظهار می‌داشتند مدرک موثق یا نواری از مذاکره و زد و بند نمایندگان نهضت و دستگیرشدگان با بیگانگان و مقامات سیاسی امریکا و نشانه‌ای دال بر همکاری با آنها در تهیه و انتشار نامه 90 امضایی داشتند، حتماً به دادگاه تحویل می‌دادند یا از طریق رسانه‌های جمعی پخش می‌کردند. ولی چون چنین چیزهایی وجود نداشت و در متن و محتوای نامه و در فعالیت‌های علنی و قانونی نهضت و جمعیت ایرادهایی محکمه‌پسند موجود نبود و در حملات گذشته به نهضت و جست‌و‌جوی دفتر و آرشیو آن و سپس بازداشت و بازپرسی طولانی مسئولان رده بالای نهضت و احضار و تهدید سایر اعضا نتوانسته بودند که برگه و سندی که دلالت بر ضد نظام بودن و خلافکاری نهضت و نهضتیان نماید به دست آورند و نه موفق شده بودند که نهضت را از حق گویی و حقجویی باز دارند و خلاصه آنکه روش‌های ایذایی گذشته به نظرشان بی‌حاصل می‌آمد به آن اقدام رسوا کننده تن دادند و برای تعقیب و آزار آزادیخواهان مدافع راستین اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی چاره‌ای که به نظرشان رسید کشاندن جریان به تاریکی‌های ابهام و اتهام انگیز جاسوسی و گل‌آلود کردن آب‌های زلال قضا و قانون بود.»[6]

 

موضع طلبکاری

جالب آنکه نهضت آزادی همچنان خود را نباخت و از موضع طلبکاری سخن گفت. به عنوان نمونه دکتر یزدی در تابستان 94 طی مصاحبه‌ای با یکی از نشریات حزب کارگزاران سازندگی، گفت: «شما ببینید در زمان ریاست جمهوری آقای‌‌‌هاشمی‌با ما چه کردند... روزی دیدم یک نامه‌ای که به نام من به مجلس شورای اسلا‌‌می‌آمده، باز شده بود...ما فهمیدیم نامه‌های ما را کنترل می‌کرده‌اند. بعد آقای‌‌‌هاشمی‌در خاطرات خود می‌گوید نامه مشکوکی برای ابراهیم یزدی از عربستان آمده بود... سؤال من از آقای‌‌‌هاشمی‌این است که‌‌‌‌‌ آیا ‌‌‌‌‌این اقدامات درست بود؟ شما قبل از هر چیز باید اخلاق اجتماعی را رعایت می‌کردید.»