حسین خرازی
«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا» سوره مبارکه اسرا، آیه 70 «به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب هایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم، وآنان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری کامل دادیم.»
پیش درآمد
از آنجا که یکی از طرق تربیت و هدایت، همان دادن شخصیت به افراد است، قرآن مجید به دنبال بحثهایی که درباره مشرکان و منحرفان دارد، در این آیه نیز به بیان شخصیت والای نوع بشر و مواهب الهی نسبت به او میپردازد، تا با توجه به این ارزش فوق العاده، به آسانی گوهر خود را نیالاید و خویش را به بهای ناچیزی نفروشد، میفرماید: «و ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.» سپس به سه قسمت از مواهب الهی، نسبت به انسانها اشاره کرده، میگوید:
«و ما آنها را (با مرکبهای مختلفی که در اختیارشان قرار دادهایم) در خشکی و دریا حمل کردیم» (وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
دیگر این که: «آنها را از طیبات روزی دادیم» (وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ).
سوم این که: «ما آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود فضیلت و برتری دادیم» (وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا).
تنها موجودی که از نیروهای مختلف، مادی و معنوی، جسمانی و روحانی تشکیل شده، و میتواند در لابهلای تضادها پرورش پیدا کند و استعداد تکامل و پیشروی نامحدود دارد، انسان است.
حدیث معروفی که از امیر مؤمنان علی علیه السّلام نقل شده نیز شاهد روشنی بر این مدعاست، آنجا که میفرماید: «خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفرید: فرشتگان و حیوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حیوانات مجموعهای از شهوت و غضبند و عقل ندارند، اما انسان مجموعهای است از هر دو؛ تا کدامین غالب آید، اگر عقل او بر شهوتش غالب شود، از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چیره گردد، از حیوانات پستتر». نمونه بارز انسانهای برگزیده خداوند که راه تکامل و سیر صعودی انسانیت را پیش گرفته و به بالاترین و والاترین مقام هستی، یعنی «نظر به وجه الله» رسیدهاند، شهدا هستند. آنها در ابتدا نفسانیت خود را تا حد امکان از بین برده و تلاش کردهاند تا ویژگیهای بارز مؤمنان را که در قرآن کریم آمده است در خود پرورش دهند. حسین خرازی نیز، یکی از همان بندگان برگزیده خداوند است.
حسین خرازی، به تاریخ یکشهریورماه 1336، در منطقه کوی کلم شهر اصفهان زاده شد. او از اوان کودکی، به دلیل داشتن خانوادهای متدین و معتقد، با آموزههای دینی و مذهبی تربیت یافته و پایههای اعتقادیاش در محیط خانواده شکل گرفت. حسین، به دلیل علاقهای که به تحصیل علوم دینی داشت، در کنار تحصیلات کلاسیک در مدرسه، به فراگیری مقدمات و مبانی دروس حوزوی روی آورد. در همین اثنا، آرام آرام با مسائل سیاسی و مبارزاتی نیز آشنا شد. او علاقه زیادی به مطالعه جزوات و کتابهای مربوط به اسلام و سیاست نشان میداد و رفته رفته، به خط انقلابیون و پیروان مکتب فکری امام خمینی (ره) پیوست.
در سال 1355 و پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته طبیعی، حسین خرازی برای دوره وظیفه عمومی در ارتش شاهنشاهی به مشهد اعزام شد. با هوش سرشاری که داشت، خیلی زود مسائل و مهارتهای نظامی را آموخت و تجارب زیادی کسب کرد. به زودی، او نیز به همراه عدهای دیگر از سربازان ارتش، برای شرکت در عملیات ظفار به عمان اعزام شد. حسین خرازی شدیداً و قلباً با این سفر مخالف بود و آن را گناهی بزرگ میدانست.
همزمان با شدت گرفتن خیزش مردم علیه رژیم ستمشاهی در سال 1357، و در پی صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه سربازان پادگانها را تخلیه نمایند، حسین خرازی نیز به همراه برادرش، از پادگان فرار کرده و به خیل عظیم مردم پیوست. پس از پیروزی قطعی انقلاب اسلامی در بهمنماه 1357، هنوز عدهای از مخالفان انقلاب در داخل کشور تلاش میکردند تا این نهال نوپا را از ریشه بیرون بیاورند. او ابتدا در مسجد محله خودشان، شروع به فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، از جمله برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن، ورزش صبحگاهی، احکام و... کرد؛ اما با تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی، حسین خرازی به سرعت به نیروهای کمیته پیوست تا با استفاده از تجاربی که در طول خدمت سربازی و در جنگ عمان به دست آورده بود، بتواند با مخالفان داخلی مبارزه نموده و از انقلاب اسلامی دفاع کند. به دلیل تواناییها و استعداد بالایی که داشت، خیلی زود در اصفهان مسئولیتهای مختلفی را به عهده گرفت تا اینکه به دنبال آغاز غائله گنبد و بندر ترکمن، او نیز به همراه عدهای دیگر از انقلابیون به آن منطقه اعزام شد. در آن مقطع، با وجود اصرارهای فراوان مسئولین بالاتر مبنی بر اینکه حسین خرازی فرماندهی کل نیروهای اعزامی از استان اصفهان را بپذیرد، از پذیرفتن این مسئولیت امتناع ورزید و تنها فرماندهی یک دسته را به عهده گرفت. با این وجود، به دلیل لیاقتی که از خود نشان داد، به مدت سه ماه به عنوان مسئول عملیات در بندر ترکمن و گنبد منصوب شد. اما پس از گذشت سه ماه، به اصفهان بازگشت. ضد انقلاب که از فعالیت در قسمت شمال و شمال شرقی ناامید شده بود، فتنهای تازه در منطقه سیستان و بلوچستان را آغاز کرد. اینبار، حسین خرازی خود در منطقه حضور نیافت و در اصفهان، مسئولیت سامان دادن به نیروهای اعزامی و پشتیبانی از آنها را به عهده داشت.
مدت کوتاهی پس از آرام گرفتن شورش سیستان و بلوچستان و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دشمنان انقلاب اینبار از کردستان سر درآوردند و با پیشروی سریع خود و با پشتیبانی عراق، با سرعت مناطق بسیار زیادی از استان کردستان را به اشغال خود درآورده و اعلام استقلال نمودند. امام خمینی (ره)، در حکمی تاریخی اعلام کردند که کردستان باید هرچه سریعتر آزاد گردد. به دنبال این پیام، خیل عظیمی از نیروهای سپاهی و مردم عادی، خواستار اعزام به کردستان و مبارزه با ضد انقلاب شدند. حسین خرازی نیز که به سپاه پاسداران پیوسته بود، به همراه علی رضاییان و تعدادی نیرو به کردستان اعزام شد. او خیلی زود، با استفاده از دو عنصر همیشگیاش، یعنی هوش و تجربه، گروهی تشکیل داد که به گروه ضربت مشهور شد. این گروه، بسیار زبده بودند و با اقدامات عالی و موثری که انجام دادند، خیلی زود نامشان بر سر زبانها افتاد. به طوری که ضد انقلاب، از شنیدن نام گروه ضربت و حسین خرازی نیز وحشت کرده و عقبنشینی میکردند. گروه ضربت، به همراه ارتش و سایر نیروها و با تدابیری که حسین خرازی اندیشید، با همکاری موثر سران قبایل کرد توانست مناطق بسیاری از کردستان را از چنگ ضد انقلاب آزاد نموده و آرامشی نسبتا پایدار را در ان منطقه به وجود آورد. آنها به مدت تقریبا سه ماه در منطقه کردستان حضور داشتند تا اینکه جنگ تحمیلی از سوی عراق آغاز شده و رژیم بعث به صورت رسمی، تجاوز به خاک ایران را اعلام و اجرا نمود. گروه ضربت به فرماندهی حسین خرازی، بلافاصله پس از اطلاع از این خبر، با مراجعه به فرماندهی کل خواستار اعزام به جنوب شدند. در ابتدا فرماندهان، با این استدلال که در صورت اطلاع ضد انقلاب از خروج گروه ضربت، شورشها دوباره آغاز شده و منطقه کردستان بار دیگر ناامن خواهد شد، با این درخواست مخالفت نمودند، اما با اصرارهای فراوان حسین خرازی به عنوان فرمانده گروه، بالاخره ایشان به منطقه جنوب اعزام شدند.