سایه‌روشن‌های آقای شکنجه

صادق رخ‌فرد
دبیر گروه تاریخ
این روزها که عده‌ای دنبال پاک کردن واقعیت‌‌های تاریخی یا انکار آن هستند تا بتوانند جای شهید و جلاد را عوض کنند. با مرور مستند تاریخ باید تا حد امکان مانع آن شد. افرادی که در دوره قدرت خود مخالف آزادی بودند و جواب آزادی بیان و سخنان حق را با شکنجه و توهین می‌دادند حالا بعد سال‌های متمادی سر از لانه خود در آورده‌اند و شعار زن، زندگی، آزادی ‌‌می‌دهند اما واقعیت‌‌ها را نمی‌گویند که چه بلاهایی بر سر زنان و مردانی آوردند که دنبال آزادی و حق بودند.
یکی از نمونه آنها پرویز ثابتی است. کسی که شکنجه‌‌های دردناک را در ساواک رواج داد و گوشت سوخته انسان در شکنجه‌گاه‌‌های ساواک برای او همچون عطر مطبوع بود.
برای ‌اینکه چهره واقعی ‌این شکنجه گر را بهتر بشناسیم زندگی وی را خلاصه مرور ‌‌می‌کنیم.

برآمده از خانواده‌ای بهایی
پرویز ثابتی متولد ۱۳۱۵ بوده که در خانواده‌ای بهایی به دنیا آمد. وی برای امکان استخدام به‌عنوان دبیر،  شناسنامه خود را مخدوش کرده است.  پرویز ثابتی در ۱۵ تیر ۱۳۳۸ به‌صورت روزمزد موقت به استخدام ساواک درآمد و در اداره کل سوم ‌این سازمان مشغول به کار شد. او در ۲۵ بهمن ۱۳۴۳ به اداره کل یکم منتقل شد. معرف وی برای عضویت در ساواک ضرابی، مدیر کل وقت اداره نهم‌ این سازمان بود. ثابتی با اخذ معافیت کفالت از گذراندن سربازی معاف شد و در ۱۴ دی ۱۳۴۰ به عضویت رسمی ‌ساواک درآمد و در ۸ مهر ۱۳۴۳ به دستور نخست‌وزیر به معاونت سازمان رهبری جوانان منصوب شد‌‌‌. پرویز ثابتی در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۵ مجدداً به اداره کل سوم ساواک بازگشت و ریاست بخش احزاب را برعهده گرفت. وی مدارج ترقی را در سازمان ساواک طی کرد؛ در ۲۳ مرداد ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره سوم ساواک و در ۲۳ اسفند ۱۳۴۸ به معاونت دوم اداره کل سوم و در اداره کل سوم و در ۲۳ فروردین ۱۳۵۲ به مدیر کلی سوم ساواک منصوب شد و تا هفتم آبان ۱۳۵۷ که برکنار شد و به مشاورت رئیس ساواک انتخاب گردید ‌این سمت را در اختیار داشت نقطه عطف ترقی پرویز ثابتی در ساواک، ترور تیمور بختیار  فرماندار نظا‌‌می ‌تهران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نخستین رئیس ساواک در ۲۱ مرداد ۱۳۴۹ در بغداد به دست مأموران ساواک بود. با اجرای ‌این ترور، پرویز ثابتی، معاون اداره کل سوم که از طراحان آن به شمار می‌رفت، مورد توجه محمدرضا پهلوی قرار گرفت‌‌‌.

ترقی با مقام امنیتی
 در اوایل دی ۱۳۴۹ ثابتی در چند مصاحبه تلویزیونی شرکت کرد و در آن به‌عنوان مقام امنیتی کشور از کشف یک توطئه بزرگ خبر داد. وی در‌این مصاحبه‌‌ها بسیار قاطع و با اعتماد به نفس سخن می‌گفت و همین مصاحبه‌‌ها و عنوان «مقام امنیتی» برایش اعتبار بسیاری نزد حکومت پهلوی به همراه آورد. ثابتی در چهارم آبان ۱۳۴۹ با حکم محمدرضا پهلوی به سمت آجودان کشوری وی منصوب شد. در همین دوران در فهرست ۱۸ نفره محافل خصوصی محمدرضا پهلوی قرار گرفت. ارتشبد حسین فردوست و ارتشبد نعمت‌الله نصیری نیز در رأس‌ این فهرست بودند. در مهر ۱۳۴۹ به دستور سپهبد مقدم مدیر کل وقت اداره سوم ساواک کمیته‌ای به منظور بررسی اقدامات مخالفان حکومت در دانشگاه‌ها زیر نظر ناصر مقدم و پرویز ثابتی تشکیل شد اما در عمل‌ این کمیته تنها به وضعیت دانشگاه‌ها نپرداخت و در سایر امور مخالفان حکومت نیز فعالیت می‌کرد. ‌این کمیته موفق به مقابله با گروه سیاهکل شد. در‌این دوران با آغاز تحرکات مسلحانه شهری علیه حکومت پهلوی، کمیته دیگری نیز در زندان اوین به سرپرستی هوشنگ ازغندی و کمیته‌ای نیز در شهربانی فعالیت می‌کرد که فعالیت ‌این سه کمیته به ناهماهنگی بین دستگاه‌های نظا‌‌می‌ انتظا‌‌می‌ و امنیتی پهلوی و بعضاً به درگیری بین‌ این کمیته‌‌ها در سطح شهر منجر ‌‌می‌شد. برای رفع‌ این ناهماهنگی‌‌ها در بهمن ۱۳۵۰، به دستور محمدرضا پهلوی از ادغام‌ این سه کمیته کمیته مشترک ضد خرابکاری زیر نظر ناصر مقدم و پرویز ثابتی با الگوبرداری از کمیته‌‌های مشابه در امریکای لاتین تشکیل گردید.

همه کاره ساواک
در ۲۳ فروردین، ۱۳۵۲ ارتشبد نعمت‌الله نصیری رئیس وقت ساواک پرویز ثابتی را به مدیر کلی اداره سوم ساواک منصوب کرد و وی عملاً همه کاره ساواک شد. ثابتی با نام رمز «بامداد» در همه عملیات پر سر و صدای ساواک بین سال‌های ۱۳۵۲-۱۳۵۶ نقش اصلی داشت. شبکه ساواک در وزارتخانه‌‌ها، سازمان‌های دولتی و حتی بخش خصوصی زیر نظر مستقیم او عمل می‌کرد و کار امنیت داخلی یکسره در دستان وی بود با ارتقای مقام پرویز ثابتی و تشکیل کمیته مشترک ضد خرابکاری، وی از ارکان و طراحان اصلی ساواک به شمار می‌رفت؛ به گونه‌ای که نام وی با عنوان «ساواک » لازم و ملزوم یکدیگر شناخته ‌‌می‌شدند. از طرح‌هایی که اوایل فروردین ۱۳۵۴ به دستور پرویز ثابتی به اجرا درآمد اعدام دسته جمعی نه نفر از اعضای گروه جزنی در تپه‌‌های زندان اوین بود.‌این عده به دستور پرویز ثابتی و در پاسخ به ترور سرتیپ زندی‌پور رئیس وقت کمیته مشترک ضد خرابکاری در تپه‌‌های زندان اوین، در حالی که دستان و چشمانشان بسته بود به رگبار گلوله بسته شدند‌‌‌.
رواج شکنجه و شلاق
با تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری و حتی پیش از آن در کمیته‌ای که در اداره‌ کل سوم زیر نظر مقدم و ثابتی اداره می‌شد، شکنجه و شلاق در ساواک معمول گردید.
پرویز ثابتی برای گذراندن دوره‌‌های آموزشی در زمینه مبارزه با تروریسم به سرزمین‌های اشغالی فلسطین و‌ ایالات متحده امریکا سفر کرد و پس از بازگشت، آنچه را که از سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی و امریکا آموخته بود، در ساواک به‌کار بست. وی به‌قدری در ‌این زمینه تبحر یافت که از او به عنوان حرفه‌ای‌ترین عضو ساواک در مبارزه با تروریسم یاد می‌شد. نام مستعار ثابتی در ‌این روزها پرویز غفارپور بود.
با تسلط ثابتی بر اداره‌ کل سوم ساواک، سایه اقتدار ‌این سازمان و شخص ثابتی در همه عرصه زندگی ‌ایرانیان سیطره یافت و بر آن سنگینی کرد‌‌‌. از جمله حوادثی که با نام ثابتی پیوند خورده است، قتل جوان بیگناهی با نام خانوادگی ظروفچیان در مغازه کفش‌فروشی در خیابان شاه‌عباس تهران -قائم‌مقام فعلی- در روز ۱۸ اسفند ۱۳۵۴ به‌دست محافظ همسر پرویز ثابتی بود که با وجود جو رعب و اختناقی که آن زمان بر‌ ایران حاکم بود، در جامعه انعکاس یافت. البته محاکمه‌ای نیز برای قاتل در کار نبود و خون آن فرد بیگناه نیز لوث گردید و به بایگانی سپرده شد‌‌‌.

سوءاستفاده از موقعیت در ساواک
اداره‌ کل سوم ساواک به ریاست ثابتی، مسئول اظهارنظر و تصفیه نهایی نامزدهای مقامات سیاسی کشور در دوره پهلوی دوم بود و در انتصاب افراد به مقامات دولتی و پست‌‌های کلیدی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نقش مهمی ‌ایفا می‌کرد. بنابراین نفوذ ثابتی گسترش یافت؛ به‌حدی که در انتخاب وزیران و نمایندگان مجلس شورای ملی نیز گزارش منفی ساواک برای جلوگیری از انتصاب فرد مورد نظر کافی بود.
ثابتی به مدد پرونده‌‌های موجود در محل کارش نقاط ضعف مهره‌های حکومت را بخوبی ‌‌می‌شناخت و هر یک را هر از گاهی برای ادای توضیحات به ساواک احضار می‌کرد‌‌‌. گزارش‌های ثابتی درباره فساد مالی قدرتمندان کشور اعم از سران سیاسی اقتصادی و نظا‌‌می ‌کشور، حتی فعالیت‌‌های غیرقانونی اعضای خاندان سلطنت را نیز دربرمی‌گرفت.‌ این گزارش‌ها در اختیار محمدرضا پهلوی قرار داده می‌شد و گفته می‌شد گاهی نیز خشم وی را بر‌‌می‌انگیخت. البته ‌این گزارش‌ها به بایگانی سپرده ‌‌می‌شد و تنها به‌عنوان ابزاری برای ثابتی و ساواک برای سیطره بیشتر بر دولتمردان پهلوی درآمده بود.

رفیق هویدا
ثابتی از حمایت امیرعباس هویدا نخست‌وزیر سیزده ساله پهلوی دوم، برخوردار بود و از دوستان نزدیک نخست‌وزیر به‌شمار ‌‌می‌آمد و در جلسات هفتگی خود با او اطلاعات به دست آمده را در اختیار نخست‌وزیر قرار می‌داد که یکی از عوامل دوام و بقای دولت‌های سیزده ساله هویدا را همین اطلاعات کسب شده توسط ثابتی دانسته‌اند.
ثابتی بسیار جاه‌طلب و زیاده‌خواه بود. وی به‌رغم دوستی‌اش با امیرعباس هویدا در دولت وی پست وزارت را نپذیرفت و گفته بود که منوچهر آزمون که در سلسله‌ مراتب ساواک، چندین رتبه از او پایین‌تر است، معاون نخست‌وزیر شده است، پس سمت وزارت برای وی ارزشی نخواهد داشت‌‌‌.

تحویل دانشجویان خارج از کشور به شکنجه‌گاه‌های ساواک
نفوذ و قدرت ثابتی به‌حدی بود که در امور نمایندگی‌های ساواک در خارج از کشور که از حدود اختیارات اداره کل متبوع وی خارج بود نیز مداخله می‌کرد. ثابتی دستگاه جاسوسی ساواک را با همکاری سازمان سیا و به کمک سرویس رژیم صهیونیستی در تمام نمایندگی‌های ‌ایران در خارج از کشور گسترش داد. وی بارها دانشجویان مخالف حکومت را با کمک کشورهای غربی دستگیر کرد و برخلاف مقررات بین‌المللی به شکنجه‌گاه‌های ساواک تحویل داد. ثابتی که در اسرائیل و امریکا دوره تخصصی گذرانده بود، ترجیح می‌داد با استفاده از شیوه‌‌های روانشناختی به مخالفان حکومت حمله کند. بیشتر حریفان وی تحصیلکرده بودند‌‌‌. به همین دلیل ثابتی را یکی از متخصصان پرونده‌‌های اهل قلم مخالف حکومت می‌دانستند و هر اهل قلمی ‌که از نگاه ساواک سر به راه نبود، خاطره و تجربه‌ای از وی داشت‌‌‌.

لذت بردن از بوی گوشت سوخته مبارزین
البته ‌این تبحر مانع‌ این نبود که ثابتی هنگام بازجویی از مخالفان حکومت تنها به اعمال شکنجه‌‌های روحی بسنده کند، بلکه وی بارها مرتکب اعمال شکنجه‌‌های جسمی ‌بر متهمان خود شده بود. گفته می‌شود وی از استشمام بوی سوختن گوشت قربانیانش که روی اجاق برقی نشانده بود، لذت می‌برد و پس از شکنجه زندانیان با شوک الکتریکی احساس پیروزی می‌کرد، به‌گونه‌ای که تعدادی از زندانیان سیاسی حکومت پهلوی طعم تلخ شکنجه‌‌های وی را چشیده و از آن به‌عنوان بدترین دوران زندان خود یاد کرده‌اند.

عضویت در گروه آسپین
ثابتی با بازدید صلیب سرخ برای بررسی و نظارت بر عملکرد زندان‌ها مخالفت می‌کرد و مدعی بود که انجام اصلاحات مورد نظر صلیب سرخ، زندان را به هتل تبدیل می‌کند‌‌‌. با توجه به اعتماد حکومت به ثابتی، وی به عضویت گروه آسپین نیز درآمد. ‌این گروه به دستور فرح پهلوی و به ریاست رضا قطبی، رئیس رادیو و تلویزیون ایران تشکیل شد و هدف آن زمینه‌سازی حکومت برای ولیعهد در صورت درگذشت محمدرضا پهلوی بود. توقیف مطبوعات در۱۳۵۳، انحلال حزب‌ ایران نوین و تأسیس حزب رستاخیز، همچنین تهیه نطق ۱۵ آبان ۱۳۵۷ برای محمدرضا پهلوی که در آن وی خطاب به مردم گفت: «صدای انقلاب شما را شنیدم» از اقدامات گروه آسپین بود‌‌‌.
 پرویز ثابتی در طول خدمت به حکومت پهلوی نشان‌های متعددی دریافت کرد و بارها از سوی ریاست ساواک نیز تقدیر شد. نشان درجه ۵ تاج، نشان درجه ۴ تاج، نشان درجه ۲ کوشش، نشان درجه ۲ پاس، نشان سپاس، نشان درجه ۳ ستاره خدمت و نشان طلای شهر، مدال‌های افتخار او در دوره پهلوی است‌‌‌. ثابتی در خانواده بهایی متولد شد، اما خود مدعی بود که مسلمان شده است‌‌‌.‌ این در حالی است که ازدواج وی با خانم نسرین غفارپور در 14 شهریور 1351 مطابق آیین بهاییت انجام شده و ادعای مسلمان شدنش تظاهری بیش نبود.

اصرار به بازنشستگی
در هفتم آبان ۱۳۵۷ که شیرازه حکومت پهلوی در حال گسستن بود، ثابتی از سمت ریاست اداره کل سوم ساواک بر کنار و به‌ عنوان مشاور رئیس ساواک منصوب شد؛ اما ‌این سمت نیز دیری نپایید و وی در ۱۰ آبان همان سال از ساواک بازنشسته شد‌‌‌. به‌ نظر می‌رسد اطلاعات وی از مجموعه حکومت، نشان از سقوط قریب‌الوقوع آن ‌‌می‌داد و کنار رفتن وی از اداره کل سوم ساواک و سپس بازنشستگی‌اش برای او که فردی باهوش بود به سان فرار از مهلکه بود. پرویز ثابتی خود در نامه‌ای خطاب به رئیس ساواک نوشته که قرار است سمت دیگری بیرون از ساواک به وی داده شود، اما با توجه به فعالیتش در ساواک، کار در سایر ادارات را به صلاح ندانسته و تقاضا کرده که با بازنشستگی‌اش موافقت شود تا از طریق وزارت امور خارجه به مأموریت خارج از کشور اعزام شود‌‌‌.
با وجود وفاداری ثابتی به خاندان پهلوی، او در زمره نخستین کسانی بود که کشور را پیش از سقوط سلطنت ترک کرد. او به دلیل آنکه موقعیتش را در خطر می‌دید و سقوط حکومت پهلوی را پیش‌بینی می‌کرد، یک ماه پیش از خروج از کشور خانه‌اش را به سفیر یکی از کشورهای عربی فروخت و معادل یک تا دو میلیون تومان ارز از کشور خارج کرد‌‌‌. پرویز ثابتی از سوی سازمان سیا در تهران وعده اشتغال در امریکا گرفته بود؛ به همین دلیل با وجودی که به اتهام قتل عمد از سوی دادسرای تهران ممنوع‌الخروج بود از دولت تقاضا کرد با مسافرتش به خارج از کشور موافقت شود‌‌‌.

فرار در سایه
حسین فردوست مدعی است که ۱۵ روز پیش از پیروزی انقلاب اسلا‌‌می‌ با ثابتی دیدار داشته و حتی برخی دستگیرشدگان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدعی‌اند که وی تا ۴ بعدازظهر روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ عملاً ساواک تهران را رهبری می‌کرد‌‌‌. اما سندی از ساواک نشان می‌دهد که وی ساعت ۱۰ صبح روز نهم آبان ۱۳۵۷، یک روز پیش از آنکه حکم رسمی ‌بازنشستگی‌اش ابلاغ شود با پرواز ۷۵۷ هواپیمایی ملی‌ ایران و با نام مستعار عالیخانی، تهران را با هواپیمایی که مقصدش رم - ژنو - لندن اعلام شده بود، ترک کرده است و پس از آن با پاسپورت واقعی وارد امریکا شد‌‌‌.
با پیروزی انقلاب اسلا‌‌می‌ شکوائیه‌های متعددی از سوی بستگان کسانی که به دست ساواک ناپدید شده یا شکنجه گردیده یا به قتل رسیده‌اند علیه پرویز ثابتی به دادگاه انقلاب ارسال شد. همچنین پرونده‌‌هایی که در سال‌های پایانی حکومت پهلوی علیه وی مطرح شده بود و با اعمال نفوذ مقامات حکومت مسکوت مانده بود، دوباره به جریان افتاد. براساس پرونده‌‌های پیشین و شکایات جدید همچنین شهادت بسیاری از زندانی‌‌های سیاسی دوره پهلوی دوم، در اوایل ۱۳۵۸، کیفرخواست دادستان انقلاب اسلا‌‌می‌ تهران درباره پرویز ثابتی صادر شد. در‌ این کیفرخواست وی به اتهاماتی چون ‌ایراد ضرب و جرح، قتل، غارت بیت‌المال، مباشرت و معاونت در شکنجه، پرونده‌سازی و توقیف‌‌های غیرقانونی و مانند آن منتسب گردید. پیرو‌ این کیفرخواست دادگاه محاکمه غیابی وی در ۱۵ فروردین ۱۳۵۸ برگزار شد و ضمن احراز اتهامات وی برای دادگاه، وی محکوم شد و از وزارت امورخارجه خواسته شد برای استرداد وی به کشور اقدام کند. همچنین اموال وی و وابستگان درجه یک او نیز مصادره شد‌‌‌. در پی صدور حکم مصادره اموال ثابتی و بستگان درجه یک او به غیر یکی از منازل مسکونی‌اش در شهرک قدس تهران (شهرک غرب) که به نام دخترش پریسا بوده و در ۲۱ خرداد ۱۳۵۷ به سفارت امارات متحده عربی منتقل شده بود، شناسایی و مصادره شد. برخی از‌ این اموال عبارت بود از: دو قطعه زمین واقع در شهرک غرب تهران (شهرک قدس فعلی)، منزلی واقع در محله سیدخندان، منزلی دو طبقه در محله نیاوران تهران، یک قطعه زمین در شهر بندر ترکمن، ملکی واقع در خیابان اقدسیه تهران و یک دستگاه خودروی بی‌ ام و.

شایعات پیرامون فرار
درباره سرنوشت ثابتی در خارج از کشور نیز شایعاتی بر سر زبان‌ها افتاد. در اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلا‌‌می‌ از حضور وی در کاستاریکا سخن به میان آمد‌‌‌. همچنین شایع شد که وی پس از خروج از کشور، راهی سرزمین‌‌های اشغالی فلسطین شده و در یکی از بیمارستان‌های رژیم صهیونیستی با انجام عمل جراحی پلاستیک، قیافه ظاهری خود را تغییر داده تا شناسایی نشده و از خشم انقلابیون در امان بماند.

به فکر کودتا
وی ابتدا در سوییس پایگاه بزرگی برای جمع‌آوری وفاداران به نظام سلطنتی پهلوی و اعضای گریخته ساواک تشکیل داد و از وجوه هنگفتی که شخص محمدرضا پهلوی در سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلا‌‌می ‌در اختیار وی قرار داده بود، همچنین با استفاده از مبالغ پرداختی از سوی برخی ثروتمندان فراری از کشور، عملیاتی علیه ‌ایران اسلا‌‌می‌ انجام داد و در پی یک کودتا اما در‌ این راه موفقیتی کسب نکرد.
همچنین وی در 10 سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلا‌‌می ‌به پیشنهاد سازمان «سیا» با رضا پهلوی همکاری کرد و در اقدامات وی بر ضد جمهوری اسلامی‌ ایران مشارکت داشت. گفته می‌شود ماهانه 50 هزار دلار از کمک‌های سازمان سیا به رضا پهلوی به پرویز ثابتی تعلق می‌گیرد‌‌‌.
ثابتی هنوز هم به مبارزه با جمهوری اسلامی ‌ایران مشغول است. او ستادی در خارج از مرزهای‌ ایران به‌ وجود آورده و منطبق با سیاست‌های کاخ سفید در رابطه با ‌ایران عمل می‌کند. تمرکز اصلی ثابتی اکنون بر شبکه تلویزیونی «آزادی» است که از لس‌آنجلس امریکا برنامه پخش می‌کند. وی در سال‌های اخیر برای جمع‌آوری اطلاعات و گفت‌و‌گو با مخالفین جمهوری اسلا‌‌می‌ ایران مسافرت‌هایی نیز به شیخ‌نشین‌های حاشیه جنوبی خلیج فارس داشته است‌‌‌. در بهمن ۱۳۹۰ نیز وی در مصاحبه تلویزیونی با یک شبکه ماهواره‌ای در پی تطهیر خود و حکومت پهلوی برآمده و منکر شکنجه زندانیان سیاسی در زندان‌های ساواک گردید. وی هم‌اکنون دهه نهم عمر خود را در خانه مجللش در سانفرانسیسکو می‌گذراند.
او دو فرزند دختر دارد که با امریکا همکاری‌های راهبردی در حوزه بیولوژیک و بنیاد کلینتون دارند.


اصرار به استفاده از تانک و مسلسل برای کنترل انقلابی‌‌ها
با اوج‌گیری حرکت مردم مسلمان ‌ایران بر ضد حکومت پهلوی، ثابتی از طرفداران سرسخت سیاست سرکوب تظاهرات مخالفین بود. وی اواسط بهار ۱۳۵۷ به‌ وسیله هویدا، پیا‌‌می‌ به محمدرضا پهلوی فرستاد و از او خواست عنان کار کشور را در اختیارش بگذارد تا به حرکت مردم پایان دهد. پیشنهاد ثابتی به شاه برای کنترل نظام کشور عبارت بود از: اعلام حکومت نظامی، انحلال مجلسین، اخراج خبرنگاران خارجی از ‌ایران و بستن سفارت کشورهای انگلیس و امریکا در تهران و برخورد قاطع با روحانیون و دستگیری ۱۵۰۰ نفر از مخالفان عمده حکومت پهلوی. محمدرضا پهلوی نیز از طرح وی استقبال کرد اما در نهایت تنها با بازداشت 300 نفر از ‌این فهرست موافقت کرد. پس از موافقت شاه تعدادی از رجال پهلوی از جمله امیرعباس هویدا، نعمت‌الله نصیری و تنی چند از مقامات به‌ عنوان مبارزه با فساد بازداشت شدند‌‌‌. وی در طرح خود مبنی بر برخورد سرسختانه با مخالفان رژیم تا آنجا پیش رفت که در حوادث بهمن ۱۳۵۶ اصرار داشت از تانک و مسلسل برای کنترل انقلابی‌‌ها استفاده شود زیرا معتقد بود دیگر با زندانی کردن و مذاکره، راهی به جایی نمی‌برند‌‌‌. او معتقد بود که انجام اصلاحات در ساختار سیاسی و دادن آزادی‌های سیاسی به مخالفان رژیم سبب می‌شود که مخالفان ‌این عقب‌نشینی را ناشی از ترس رژیم بدانند و در اقدامات خود جسورتر شوند‌‌‌.