همه رهبران نیمکت تیم ملی از ابتدا تا الان
مرد شماره یک ...
معمای جانشین کیروش
اینجا قصد پرداختن به کارنامه کارلوس کیروش را نداریم، اگرچه او با سابقه ۹ ساله حضور در تیم ملیایران بخش مهمی از تاریخ را به خود اختصاص داده و در جای خود به کارنامه و دستاوردهایش خواهیم پرداخت. اینکه کیروش خوب عمل کرد یا نه، باید در آستانه جام جهانی به تیمی میآمد که نه بازی دوستانه داشت و نه فرصتی برای تغییر، اینکه چگونگی برکناری اسکوچیچ درست بود یا غلط؛ همه به تاریخ پیوسته و تنها باید از گذشته عبرت بگیریم.
اینجا بحث بر سر معمای جانشینی کارلوس است
این روزها چشم همه فوتبالیها به فدراسیون فوتبال دوخته شده تا تکلیف نیمکت تیم ملی را مشخص کنند. تیم ملی برای تمام کشورها مهمترین تیم است که مسائل مربوط به آن روی زندگی آحاد جامعه تأثیر میگذارد.
در جام جهانی ۲۰۲۲ شرایط آنطور که پیشبینیهای قبلی فدراسیون و جمعی از کارشناسان بود، پیش نرفت و قرارداد کارلوس کیروش تمدید نشد. مربی بزرگ پرتغالی به کشور همسایه رفت تا میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ را برای دوره بعدی و قهرمان جام ملتها را در خانه برای دفاع از عنوانش آماده کند و حالا ما باید جای خالی او را پر کنیم.
نفر هجدهم
تاکنون و در طول تاریخ پنج مربی از کرواسی، دو مربی از برزیل، دو مربی از مجارستان، یک مربی انگلیسی، یک مربی آلمانی، یک مربی ایرلندی، یک مربی اتریشی، یک مربی از شوروی سابق، یک مربی از یوگسلاوی سابق، یک مربی از پرتغال و یک مربی از بلژیک هدایت تیم ملی را برعهده داشتهاند و نفرهجدهم یا با تابعیت جدیدی به این فهرست اضافه خواهد کرد و یا به نفرات قبلی اضافه خواهد شد.
جام ملتهای آسیا
قطر با موفقیت جام جهانی را برگزار کرد و بهعنوان مدافع عنوان قهرمانی به میدان خواهد آمد. بار دیگر درخانه و با تمام امکاناتی که میدانیم میزبان دراختیار دارد، از جو ورزشگاه و تماشاگر گرفته تا داوری!
عربستان با نمایش درخشان در جام جهانی - تنها تیمی که آرژانتین قهرمان جهان را برد - و با آن سرمایهگذاری که استخدام رونالدو یکی از آنهاست و رسیدن الهلال به فینال جام باشگاههای جهان و دفاع از عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیایی دیگری، به کمتر از عنوان قهرمانی جام ملتها راضی نمیشود.
ژاپن - بهترین تیم آسیا - که در پنج دوره چهار بار قهرمان جام ملتها شده، استرالیا قدرت تازه آمده به آسیا و کره جنوبی را هم داریم، با سون هیونگ مین ستاره تاتنهام و آن نمایشهای درخشان در جام جهانی...
به جمع این قدرتهای سنتی باید عراق، امارات، عمان، اردن و حتی تایلند را هم اضافه کرد! تمام این کشورها برای جام یا شگفتی میآیند و ایران کار بسیار سختی پیش رو دارد. وقتی بدانیم تنها چند ماه تا برگزاری جام ملتها باقی نمانده، مشخص میشود که تا همین امروزهم برای استارت تیم ملی بسیار دیر شده...
تولد تیم ملی
فدراسیون فوتبال ایران در سال ۱۹۴۷ میلادی - ۱۳۲۶ شمسی - متولد شد. اولین بازی رسمی تاریخ که در فیفا هم ثبت شده باشد، به همین سال برمیگردد اما تقریباً تمام کارشناسان و مورخان ورزشی معتقدند که تاریخ تولد تیم ملی مدتها قبل است.
گروهی سال ۱۳۰۴ و سفر جمعی از بازیکنان به بادکوبه برای بازی با تیم منتخب باکو را ملاک تولد تیم ملی میدانند و گروهی دیگر به سفر شهریور ۱۳۲۰ و بازی با تیم ملی افغانستان بهعنوان نقطه تولد تیم ملی اشاره میکنند. با توجه به تعداد بیشتر طرفداران این فرضیه ما ملاک را همین جا قرار میدهیم و این یعنی عمر تیم ملی ۸۱ سال است. اگر میخواهید بدانید چه کسانی در این ۸ دهه بهعنوان سرمربی هدایت تیم ملی را برعهده داشتهاند تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
مربی ایرانی یا خارجی؟
سؤال روز خانواده فوتبال و کل ورزش دوستان همین است!
برآیند رفتار و گفتار مدیران نشان میداد که دوست داشتند کارلوس بماند. حالا تمایل به مربی ایرانی بیش از همیشه شده اما هستند کسانی که با قدرت نفوذ بالا و اثرگذاری در سیاستگذاران، هنوز به گزینه خارجی فکر میکنند. این اواخر دولت هم اعلام کرد که در صورت انتخاب یک مربی بزرگ به فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش بابت پرداخت دستمزدش کمک خواهد کرد. در چنین مواردی معمولاً بازی اسم فامیل سوژه رسانهها میشود و هر جا که میرویم نام یک نفر بر زبانهاست!
اما چه مربیایرانی بیاید و چه مربی خارجی، کجا قرار است بنشیند؟ نیمکت تیم ملی چه جایگاه و اهمیتی دارد کهاین همه مورد توجه است؟ در تمام کشورهای دنیا این صندلی یکی از ۱۰ صندلی پربیننده و در کنار مقامات ارشد سیاسی و چهرههای مشهور هنری قرار میگیرد. در ایران هم سرمربی تیم ملی برای خاص و عام شناخته میشود و تا پایان زندگی تأثیر حضورش روی این نیمکت از بین نمیرود. سرمربیگری تیم ملی نقطه اوج کار برای هر چهرهای است که در فوتبال به تمام دستاوردهای ممکن رسیده باشد. بزرگترین ستارهها هم نمیتوانند بهاین پیشنهاد «نه» بگویند!
الف - مربی خارجی
با توجه به اینکه کارلوس کیروش آخرین کسی است که روی این نیمکت نشسته و با توجه به اینکه تعداد کسانی که معتقدند برای جانشینی او باید یک مربی بزرگ خارجی بیاوریم بیشتر است، این پرونده را با مروری برعملکرد مربیان خارجی سابق تیم ملی آغاز کنیم.
روزی که کارلوس کیروش در سال ۱۳۹۰ قرارداد هدایت تیم ملی را بست، دستیار پیشین آلکس فرگوسن و سرمربی سابق رئال مادرید، پانزدهمین نام خارجی بود که هدایت تیم ملی کشورمان را برعهده میگرفت.
پس از کارلوس دو مربی خارجی دیگر آمدند و سپس خودش دوباره برگشت! البته در میان مربیان خارجی این اتفاق سابقه داشته و برانکو ایوانکوویچ هم در دو مقطع مختلف سرمربی ایران شده بود. حال اگر قرار باشد جانشین کیروش خارجی باشد، هجدهمین اسمی است که با تابعیت غیر از ایران روی نیمکت رهبری تیم ملی فوتبال مینشیند.
جیمز گیبل
آلفرد جیمز گیبل اولین مربی خارجی بود که بهصورت مشخص و رسمی برای هدایت فوتبال ایران با حقوق هفتگی ۲۰ لیره به ایران آمد. پیش از آن خارجیهایی در ایران حضور داشتند که برای تجارت، بهعنوان مستشار نظامی، مربی صنعتی یا حتی معلم زبان اشراف آمده بودند اما بهدلیل علاقه شخصی به فوتبال، ایرانیها را بهصورت تفریحی و آماتوری تمرین میدادند اما گیبل اولین کسی بود که رسماً بهعنوان مربی فوتبال استخدام شد تا نخستین سرمربی خارجی تیم ملی لقب بگیرد. گیبل مدت کوتاهی در ایران بود و هیچ مسابقهای با تیم ملی برگزار نکرد. تنها به شهرهای مختلف رفت و کلاسهای آموزشی برای مربیان بومی برگزار کرد و در مرداد ۱۳۲۷ نیز برای همیشه ازایران رفت.
ادموند مایوفسکی
بعد از تولد فدراسیون فوتبال دکتر علی کنی یکی از اولین کسانی بود که پس از برکناری و در مدت زمانی کوتاه دوباره مصدر کار شد و در دوره دوم ریاستش ادموند مایوفسکی اتریشی را با قراردادی معادل هزار مارک در فروردین ۱۳۳۴ بهعنوان سرمربی تیم ملی استخدام کرد.
او در چند بازی داخلی و چند مسابقه غیررسمی که مهمترین آنها دیدار با تیم باشگاهی ویکتوریا برلین آلمان در تهران بود، روی نیمکت تیم ملی نشست اما بازی رسمی در کارنامهاش ثبت نشد و در سال ۱۳۳۵ ایران را ترک کرد و سرمربی تیم ملی نروژ شد.
ژوزف مساروش
مرداد ۱۳۳۶ ژوزف مساروش مجاری به تهران آمد و برای مدت دو سال هدایت تیم ملی را برعهده گرفت. وقتی او بهایران آمد، فوتبال ایران در نخستین دوره بازیهای آسیایی درسال ۱۹۵۱ دهلی شرکت و به مدال نقره رسیده بود و پس ازغیبت در بازیهای ۱۹۵۴ و نخستین دوره جام ملتها در۱۹۵۶ میخواستیم در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو و جام ملتهای ۱۹۶۰ شرکت کنیم.
در بازیهای آسیایی توکیو شکست سنگینی خوردیم و پرونده حضور در مسابقات مقدماتی جام ملتهای ۱۹۶۰ نیز در کرالا هند بسته شد. آن زمان تنها چهار تیم به دور نهایی جام ملتها میرسیدند و در این گروه مقدماتی، اسرائیل مهمترین رقیب ما بود که درهمان بازی اول با سه گل مغلوب ایران شد. غرور ناشی از این پیروزی بازیکنان بیتجربه ما را زمین زد و دو شکست سنگین برابر پاکستان و هندوستان ایران را در رسیدن به جام ملتها ناکام گذاشت.
زدراکو رایکوف
شاید بتوان از این مرد یوگسلاو به عنوان اولین مربی مؤثر خارجی در فوتبال ایران نام برد. رایکوف برای هدایت تیم ملی به تهران آمد، زمانی که ایران در نخستین میزبانی خود در جام ملتهای ۱۹۶۸ که اولین حضور ما در بالاترین سطح قاره بود، بهعنوان قهرمانی رسیده و لیگ نیز در کشور متولد شده بود. رایکوف در مسابقات جام دوستی و جام عمران منطقهای روی نیمکت تیم ملی نشست اما چون قهرمان نشد مسئولان وقت سرمربیگری تیم ملی جوانان را به او سپردند. او نسلی را بنیان گذاشت و تشکیلاتی ایجاد کرد که پنج دوره متوالی قهرمان جوانان آسیا شدیم. سپس به باشگاه بزرگ استقلال رفت و برای سالها بااین تیم به تمام افتخارات ممکن دست یافت.
گئورگی سوچ
در سال ۱۳۴۴ فدراسیون فوتبال دوباره دست به استخدام یک مربی خارجی زد و مستر سوچ مجاری را به تهران آورد. ایران با او و پس از یک دوره غیبت در بازیهای آسیایی ۱۹۶۲ جاکارتا، به بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ بانکوک رفت و با مدال نقره به تهران برگشت.
ایگور نتو
کاپیتان پیشین تیم ملی شوروی در سال ۱۳۴۹ جانشین رایکوف شد تا تیم ملی ایران را در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک هدایت کند. این مربی حرفهای هاکی روی یخ انتخاب مناسبی نبود و تیمی که در دوره قبل بازیهای آسیایی به مدال نقره رسید و دو سال قبل در تهران قهرمانی جام ملتها را جشن گرفت، با ضعیفترین نتایج بعد از بازیهای ۵۸ از بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ حذف شود.
فرانک اوفارل
مشهورترین مربی خارجی که تا آن روزگار به آسیا، خاورمیانه و ایران آمده بود. این ایرلندی با سابقه هدایت منچستریونایتد، پس از ناکامی ایران در صعود به جام جهانی ۱۹۷۴ هدایت تیم ملی را برعهده گرفت و ضمن کسب مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران، تیم ملی را به المپیک ۱۹۷۶ مونترال نیز رساند. اوج هنراو در انتقال تجربیاتش به دستیارانش بود، بهگونهای که بهمن صالحنیا، حشمت مهاجرانی و حسن حبیبی بعدها جملگی به مربیانی بزرگ و بازیکنساز تبدیل شدند.
استانکو پوکله کویچ
با آغاز دهه ۷۰ شمسی پای مربیان خارجی دوباره به کشورمان باز شد. استانکو نخستین مربی خارجی تیم ملی پس از پیروزی انقلاب ۱۹ سال بعد اوفارل درحالی آمد که ایران در صعود به جام جهانی ۱۹۹۴ ناکام مانده و مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ تنها افتخار ما بود. او در دفاع ازهمین عنوان نیز ناکام ماند و پس از بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ هیروشیما با تغییر فدراسیون عابدینی از کار برکنار شد و بعدها برای هدایت تیمهای پرسپولیس و پگاه دوباره به ایران آمد.
والدیر ویرا
شاید ماندگارترین نام خارجی در حافظه فوتبالدوستان ما باشد. مردی که برای هدایت تیم ملی امید ایران در سال ۱۳۷۶ به تهران آمد اما شکست مقابل قطر و از دست رفتن شانس مستقیم صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ باعث شد داریوش مصطفوی رئیس وقت فدراسیون محمد مایلیکهن را برکنار و او را برای سه بازی پلیآف انتخاب کند. پلیآف قاره آسیا را به ژاپن باخت اما در پلیآف دو قاره با دو تساوی مقابل استرالیا ایران را به جام جهانی ۹۸ رساند و البته که بعد برکنار شد.
تومیسلاوایویچ
بزرگترین نامی که تا آن زمان به فوتبال ایران آمده بود، مربی کروات با کارنامهای بزرگ و کار کردن در لیگهای معتبر با تیمهای نامدار و ستارگان تاریخساز. ایویچ در کارنامه افتخاراتش تنها حضور در جام جهانی را نداشت و به همین دلیل پذیرفت تا هدایت ایران را برعهده گیرد. او با تمریناتی که تا آن زمان در فوتبال ایران سابقه نداشت، تیم را آماده کرده و برای لحظه به لحظه سه بازی در جام جهانی برنامه داشت، برنامهای که درغیاب خودش هم کار کرد و ایران نتایج آبرومندی در جام جهانی گرفت. تفکری که میخواست در دیدار مقابل امریکا یک مربی ایرانی روی نیمکت باشد، باعث شد فوتبال ایران از خدمات او خیلی زود محروم شود.
ادمار براگا
اگردرزندگی خیلی خیلی خوش شانس باشید شاید بتوان به شما لقب براگا داد! یک بدنساز گمنام برزیلی که هرگز بهعنوان دستیار اول هم انتخاب نشده بود، پس از ناکامی تیم ملی در جام ملتهای ۲۰۰۰ ناگهان خود را روی نیمکت رهبری تیم ملی ایران دید! جلال طالبی برکنار و رقبای آسان و میزبانی در دور اول مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ باعث شد 3 بازی در کارنامه او ثبت شود. ایران با ۱۹ گل به گوام رکورد تاریخش را شکست، رکوردی که هنوز هم پابرجاست! در کنار صدرنشینی مرد برزیلی در رأس تمام مربیان تاریخ ما! یکی از دونفری که رکورد صد درصد پیروزی دارد! تنها رضا وطنخواه که دست بر قضا او هم دستیاری بود که برای سه بازی بهطور موقت سکاندار شد، در این رکورد شریک اوست و سایر مربیان دیگر هیچکدام به عدد ۹۰ درصد در پیروزیها هم نرسیدند!
براگا این سه بازی را با ۲۵ گل زده و بدون گل خورده تمام کرد! میانگینی عجیب و غریب...!
میروسلاو بلازویچ
تا قبل از کارلوس کیروش نامدارترین مربی که به فوتبال ما آمده بود، پیرمرد کروات بود که این روزها در سوگ فقدانش هستیم. نخستین بار که نام او به گوش فوتبالدوستان ایرانی رسید پس از بازی دوستانه با کرواسی قبل جام جهانی 98 بود که سرمربی وقت کرواتها بعد از آن مسابقه گفت اگر یوگسلاوی بتواند در جام جهانی ایران را شکست دهد، یک توپ فوتبال را خواهد بلعید! چیرو کرواسی را به عنوان سوم جام جهانی ۹۸ رساند و بهمن ۱۳۷۹ بهایران آمد تا تیم ملی ما را به جام جهانی ۲۰۰۲ ببرد. نخستین جام جهانی که در آسیا برگزار میشد و ژاپن و کره جنوبی به خاطر میزبانی از مسابقات مقدماتی معاف بودند. این یعنی ایران باید به راحتی سود میکرد اما تیم پرستاره او با حوادث و اتفاقاتی که در بحرین رخ داد، شانس صعود مستقیم را از دست داد و سپس در پلیآف دو قاره از پس ایرلند بر نیامد تا از تیم ملی جدا شود برای باقیمانده قراردادش دستیارش برانکو ایوانکوویچ را گذاشت و خود بعدها برای هدایت مس کرمان دوباره به ایران آمد.
برانکو ایوانکوویچ
در کادربلازویچ که همه مثل خودش پر سر و صدا و شلوغ بودند، یک چهره آرام و متفکر با عینکی مشخص توجه همه را جلب میکرد. همه او را پروفسور صدا میزدند و میگفتند چند مدرک دکترا از دانشگاه معتبر فوتبال زاگرب دارد. مغز متفکر کادرفنی میروسلاو بلاژویچ بود که بجای او ماند تا به صورت موقت هدایت تیم ملی را برای بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ برعهده گیرد. نخستین دورهای که تیم زیر۲۳ سال با سه بازیکن بزرگسال به صورت کمکی شرکت میکرد. ایران در دفاع از مدال طلای دوره قبل موفق ظاهر شد و آخرین طلا تا امروز را گرفت. پس از آن از ایران رفت اما طی نه ماه نتایج همایون شاهرخی آنقدر ضعیف بود که رسانهها و فوتبالدوستان یکصدا خواستار بازگشت پروفسور شدند. برانکو برگشت و ایران را بدون نیاز به بازی آخر بیدردسر بهصورت مستقیم به جام جهانی ۲۰۰۶ برد. او نخستین مربی خارجی بود که دو دوره هدایت تیم ملی را برعهده میگرفت، دورهای که پس از بازی سوم ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ به شکلی بد به پایان رسید. سالها بعد برانکو برای هدایت پرسپولیس دوباره به تهران آمد و این بار سنگبنای تیمی را گذاشت که پنج دوره متوالی قهرمان لیگ شد تا محبوب پرسپولیسیها شود اما دعوای او با کارلوس کیروش بزرگترین آسیب را به فوتبال ملی ما زد، آسیبی که هنوز ادامه دارد...
اریش روته مولر
وقتی علی دایی هدایت تیم ملی را در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ برعهده گرفت خواستار حضور یک مربی آلمانی به عنوان دستیار شد. اریش روته مولر در فوتبال آلمان نامی شناخته شده بود اما از بخت بد زمانی به تهران رسید که ایران نخستین شکست خود در فروردین ۸۸ را مقابل عربستان تجربه کرد. با همان شکست علی دایی روز ۸ فروردین برکنار شد در حالی که برای ۱۲ فروردین و روزهای فیفا یک مسابقه دوستانه در نظر گرفته شده بود. در این تک مسابقه او هدایت تیم ملی را برعهده داشت و پس از آن با آمدن افشین قطبی چمدانش را بست و به کشورش بازگشت.
کارلوس کیروش
نامدارترین مربی تمام طول تاریخ فوتبال ما بدون شک و بدون رقیب این مربی پرتغالی است. مردی که فهرست تیمها و افتخاراتش خود یک کتاب میشود و به عنوان مسئول فنی منچستریونایتد و سرمربی رئال و پرتغال وایران و مصر و کلمبیا و... نامی معتبر در دنیای فوتبال است.
کارلوس در زمستان ۸۹ پیشنهاد ایران را یک بار رد کرد اما در فروردین ۱۳۹۰ آن را پذیرفت و تقدیرچنین بود که با یک هواپیما به همراه خولیو ولاسکو - سرمربی نامدار آرژانتینی والیبال - وارد تهران شود. دو مربی بزرگ که نه قبل و نه بعد از آن ورزش ایران دیگرهرگزهمپای آنها را به خود ندید. دو مربی که در دو رشته تیمی پرطرفدار تحولی عظیم ایجاد کردند و ایران را به سطح یک جهانی رساندند.
کارلوس نظم و شخصیت و ارزش پیراهن تیم ملی را به فوتبال ما برگرداند. ایران را بدون دغدغه به دو جام جهانی برد و درهر دو دوره نتایج آبرومندانه گرفت، تغییر نسل را استارت زد و با گذشتن از ستارههای بزرگ تیمی ساخت که بعد از خودش هم ایران را بدون نیاز به مربی بالاتر از سایر تیمهای قاره به راحتی به جام جهانی رساندند! در جام ملتهای ۲۰۱۵ در یکچهارم نهایی با تیم ده نفره در پنالتی حذف شد و در نیمهنهایی جام ملتهای ۲۰۱۹ به فرهنگ غلط حاکم بر بازیکنان ما باخت و شکست برابر ژاپن با خداحافظی مرد پرتغالی همراه شد. مردی که طی ۸ سال اجازه دخالت به هیچ مدیر برنامه، مدیر فدراسیون، مدیرعامل یا سرمربی ایرانی در کار خود نداده و آنقدر برای خود دشمن درست کرد که همه از رفتنش خوشحال باشند!
کارلوس دو ماه مانده به جام جهانی ریسک کرد و برگشت تا تنها مربی تاریخ شود که در سه دوره جام جهانی روی نیمکت ما نشسته و البته که سنگینترین شکستها نیز در همین دوره به نامش ثبت شد. او آمده بود تا مأموریت ناتمام صعود به دور حذفی جام جهانی را تمام کند اما بازهم نتوانست.
مارک ویلموتس
نام او ناخودآگاه لرزه براندام تمام فوتبالیستهای ایرانی میاندازد! بازیکنی بزرگ که با بازوبند کاپیتانی بلژیک در جام جهانی خاطرهسازی کرده ولی به عنوان مربی هرگز چهره خوبی نداشت. پس از سالها بیکاری با پیشنهادی ۵ برابر دستمزد همیشگیاش (!) جانشین کیروش شد و از آن نسل بزرگ با دو آقای گل اروپایی تیمی مغلوب ساخت که تا آستانه حذف از مرحله اول جام جهانی ۲۰۲۲ رفت و سپس کار را رها کرد و با شکایت به فیفا و قرارداد ترکمانچای که بسته بود، رکوردی در دستمزد به نسبت تعداد بازی و روزهای کاری بجا گذاشت که تا دنیا دنیاست در تاریخ فوتبال باقی خواهد ماند. پرونده ویلموتس بهقدری فاجعه بود که باعث قلب درد مهدی تاج و رفتن او از ریاست فدراسیون شد و حالا که خود آقای تاج قرار است جانشین کیروش را دوباره انتخاب کند، همه ناخودآگاه نگرانند که مبادا دوباره نامی چون ویلموتس از قوطی آقای مهندس درآید!
دراگان اسکوچیچ
مردی که در تیمهای درجه دوم کویت کار کرده بود، وقتی توسط صادق درودگر برای هدایت ملوان انتخاب شد هیچ کس او را نمیشناخت. هر بار که فوتبال ایران میرفت دیگر هدایت هیچ تیمی را برعهده نمیگرفت و منتظر میماند تا از ایران پیشنهاد مجدد برسد!
کار به جایی رسید که حتی قید لیگ برتر را هم زد و هدایت تیم خونه به خونه بابل در لیگ آزادگان را پذیرفت! وقتی از هدایت صنعت نفت آبادان استعفا و در فرودگاه امام منتظر بازگشت به کشورش بود، ناگهان موبایلش زنگ خورد و او را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کردند! تنها نمونه تاریخ که حاضر شد ریالی قرارداد ببندد!
اسکوچیچ هرگز در مقابل هیچ اتفاقی با هیچکدام ازبازیکنان و مدیران مخالفت نمیکرد تا مبادا صندلیاش بلرزد. دست بازیکنان تیم ملی را بازگذاشت تا هر زمان بخواهند تمرین کنند وهر زمان هم خواستند به میدان بروند!شب بازیهای رسمی بازیکنان آزاد بودند که اردوی تیم را ترک و به زادگاهشان بروند و در مراسم مختلف شرکت کنند یا تا صبح مافیا بازی کنند!بازیکنانی که اگر میخواستند بازی کنند، هیچ تیمی جلودارشان نبود، بعد از برکناری ویلموتس خیلی راحت ایران را به جام جهانی بردند اما وقتی گروهبندی ایران مشخص شد مقامات بالادستی فوتبال حکم به برکناری او و بازگشت کارلوس کی روش دادند تا اسکوچیچ به عنوان تماشاگر به قطر برود و از هر فرصتی برای زدن تیم کی روش استفاده کند. حالا ماهها ازاین ماجرا گذشته و هنوز دراگان اسکوچیچ مثل سابق هیچ تیمی ندارد!
ب - مربیانایرانی
با این توضیح که فهرست مربیان ایرانی به دلایل مختلف و از همه مهمتر کمبود جا، کوتاهتر از مربیان خارجی خواهد بود. بسیاری ازاین چهرهها برای فوتبال دوستان آنقدرشناخته شدهاند که نیازی به توضیح واضحات ندارند.
حسین صدقیانی
وقتی ایران برای نخستین باربه جام جهانی ۱۹۷۸ رسید پست مدیریت تیم را به حسین صدقیانی دادند. مردی که از او با نام پدر فوتبال ایران یاد میشد و هیچکس بااین لقب مشکل نداشت. حسین صدقیانی در سالهایی که فوتبال درایران وجود نداشت، لژیونر بود و در اروپا بازی میکرد.
در شهریور ۱۳۲۰ و تولد تیم ملی او نخستین سرمربی تاریخ فوتبال ما لقب گرفت و پس از آن بارها و بارها با سمتهای مختلف به فوتبال ملی خدمت کرد. صدقیانی تا 1329 در۱۰ مسابقه روی نیمکت ما نشست که نیمی از آنها را برد و۳تا را باخت، مسابقاتی که اغلب دوستانه بود.
مصطفی سلیمی
یکی از گمنامترین مربیان تاریخ فوتبال ما، مردی که از ۱۳۲۹ تا 1334 هربارکه قرار به تشکیل تیم ملی یا مسابقهای در پیش بود و کاندیدای دیگری وجود نداشت، میآمد و در۵ مسابقه دو بازی را برد دو تا را مساوی کرد و یکی را باخت.
حسین فکری
یکی دیگر از نامهای بزرگ تاریخ فوتبالایران. مردی که عضوی از تیم ملی در نخستین عرصه بینالمللی یعنی در بازیهای آسیایی ۱۹۵۱ بود و بعدها به عنوان مالک باشگاه تهران جوان و به عنوان مربی طی ۵۰ سال شاگردان بیشماری را تربیت کرد و تحویل فوتبالایران داد. حسین فکری هم در دو مقطع در دهه چهل روی نیمکت تیم ملی نشست وایران را به المپیک ۱۹۶۴ رساند. سال ۴۶ یک بار دیگر به نیمکت تیم ملی رسید و در دو مسابقه یک برد و یک باخت به دست آورد که پایانی بر کار او دراین سمت بود.
محمود بیاتی
برادران بیاتی از تاجیهای قدیمی بودند. افسران ارتشی که وارد فوتبال شدند و تا قبل از پیروزی انقلاب قدرت اصلی این رشته دست آنها بود. بیاتی در آستانه جام ملتهای ۱۹۶۸ که نخستین میزبانی ایران و نخستین حضور ما در بالاترین سطح فوتبال قاره بود، هدایت تیم ملی را برعهده گرفت و با چهار پیروزی در چهار مسابقهایران را به نخستین قهرمانی جام ملت ها رساند. در سال ۱۳۵۱ یک بار دیگر هدایت تیم ملی را برعهده گرفت، در یک مسابقه که حاصل آن یک پیروزی بود.
محمد بیاتی
پس از رفتن رایکوف و تا قبل از آمدن نتو، محمد بیاتی هدایت تیم ملی را در سال ۴۹ و در یک مسابقه برعهده گرفت که به پیروزی هم رسید.
پرویز دهداری
مربی اخلاق از نامدارترین اسطورههای مکتب شاهین بود. در دهه سی به عنوان کاپیتان تیم ملی اسم رسمی به هم زد و سپس کار مربیگری را در همان مکتب شاهین آغاز کرد. دهداری نخستین بار در سال ۱۳۵۰ و درآستانه سفر برای دو بازی دوستانه به کره جنوبی هدایت تیم ملی را برعهده گرفت که یکی را برد و یکی را باخت، هر دو با نتیجه 2-0.
سپس در آستانه جام ملتهای ۱۹۷۲ جای خود را به دستیارش محمد رنجبر سپرد و از تیم ملی رفت. در سال ۱۳۶۵ و در آستانه بازیهای آسیایی دوباره برگشت. در بازیهای آسیایی ۸۶ سئول در ضربات پنالتی به کره جنوبی باخت و پس از آن ۱۴بازیکن نامدار آبی و قرمز از تیم ملی استعفا دادند و شرط بازگشت خود را برکناری دهداری گذاشتند. فدراسیون وقت پشت مربی اخلاق ایستاد و دهداری از دسته دوم و سوم باشگاههای تهران و شهرستانها جوانانی را جمع کرد که چند سال بعد نام آوران فوتبال آسیا شدند؛ از احمدرضاعابدزاده، مجتبی محرمی، جواد زرینچه تا صمد مرفاوی، مهدی فنونیزاده و دیگران.
پس از جام ملتهای ۸۸ قطر وقتی با بیمهری تماشاگران در ورزشگاه آزادی در دیدار دوستانه با ژاپن روبهرو شد، دوباره رفت و چند ماه بعد ازاین ماجراها برای همیشه کالبد جسم خاکی را رها و آسمانی شد.
محمد رنجبر
اولین کسی که کلکسیون سمتهایش در تاریخ فوتبال ملی ایران را تکمیل کرد. کرد کرمانشاهی بلند بالا در فوتبالایران با لقب سرهنگ شناخته میشد. بازیکن، کاپیتان و کمک مربی تیم ملی بود که در سال ۵۱ و درآستانه جام ملتهای بانکوک جانشین دهداری شد. رنجبربا ۵ پیروزی یک تساوی و۳ شکست نیمکت تیم ملی را رها کرد و پس از انقلاب در سمتهای مختلف به فوتبال خدمت کرد تااینکه در فدراسیون صفایی فراهانی پس از استخدام بلازویچ مدیرتیم ملی شد.
حشمت مهاجرانی
پرافتخارترین مربی ایرانی تیم ملی تا امروز... کاپیتان سابق پاس درهمان مکتب و خیلی زود مربیگری را شروع کرد؛ بدعتی که تا دهه هشتاد و تا زمان حیات پاس ادامه داشت و نامدارانی چون فیروز کریمی، فرهاد کاظمی یا ساکت الهامی هم مربیگری را از سن بازیگری آغاز کردند. مهاجرانی هنوز میتوانست بازی کند اما کفشها را کنار گذاشت و مربی شد. در دهه ۵۰ به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان ایران را قهرمان بلامنازع آسیا کرد و سال ۵۵ بعد از رفتن اوفارل در حالی که به عنوان دستیار تجربیات زیادی آموخته بود هدایت تیم ملی را برعهده گرفت و با تزریق بازیکنان جوانان خودش اسکلتی ساخت که به نسبت طلایی اول معروف شد.
قهرمانی ۱۹۷۶ تا امروز آخرین قهرمانی ما در جام ملتهاست، آن هم با اقتدار و بدون گل خورده. صعود ایران در المپیک ۱۹۷۶ مونترال - که تا امروز آخرین حضور ما در المپیک است - تا جمع 8 تیم برتر افتخاردیگری است که هرگز برای ما تکرار نشد.
گل طلایی کارنامه حشمت خان صعود مقتدرانهایران به جام جهانی ۱۹۷۸ بود، بدون نیاز به بازی آخر و به عنوان تنها سهمیه از دو قاره آسیا و اقیانوسیه. مهاجرانی بعد از پیروزی انقلاب به کشورهای عربی رفت و امروز از او به عنوان پدر فوتبال امارات و عمان یاد میشود. در۳۶ مسابقه حضور روی نیمکت ایران - که تا آن زمان رکورد همه مربیان هم بود - ۱۶ برد، ۱۱ مساوی و 9 باخت آورد، ۵۲ گل زده و ۳۴ گل خورده با نامهایی که هنوز هم بزرگتر از آنها نیامده است؛ از ناصر حجازی تا علی پروین و حسن روشن...
حسن حبیبی
وقتی تابستان ۱۳۵۹ مقامات وقت ورزش کشور تصمیم به حضورایران در جام ملتهای 1980 گرفتند نخستین تیم ملی بعد از انقلاب با یک اردوی دوهفتهای در بوشهر تشکیل شد. بازیکنانی که بیش از دوسال اصلاً فوتبال بازی نکرده بودند باید زیر نظر یک مربی آماده میشدند تا از 3 عنوان قهرمانی متوالیایران در جام ملتها دفاع کنند. هدایت این تیم به حسن حبیبی سپرده شد، کاپیتان ایران در اولین قهرمانی جام ملتهای ۱۹۶۸ و مردی که در دو دوره پایانی لیگ تخت جمشید - آخرین لیگ برگزار شده در فوتبالایران تا آن زمان - پاس را به عنوان قهرمانی رسانده بود.
حبیبی ایران را به جام ملتها برد و آنچه در کویت اتفاق افتاد را همه میدانیم. آغاز جنگ تحمیلی و نگرانی بازیکنان از سرنوشت خانوادههایشان با میزبانی ناجوانمردانه کویتیها و اتفاقاتی که سبب شد سرانجام در نیمه نهایی ایران مغلوب و به عنوان سوم جام ملتها برگردد.
حبیبی بعدها دوبار تیم امیدایران را برای صعود به المپیک ۹۲ بارسلونا ۹۶ آتلانتا هدایت کرد که هر دو بار ناکام ماند. درسال 1374 یکبار دیگر حکم سرمربیگری تیم ملی به نام او صادر شد اما بدون هیچ کاری ناگهان چند روز بعد دستیار تیم ملی جوانان جانشین او شد!
پرویز ابوطالب
سال ۱۳۶۰مسابقات باشگاهی در تهران راه افتاده بود و کم کم فوتبال به زندگی عادی مردم برمیگشت. انتخاب مردی از دل فوتبال تهران که بازیکنان زیادی را تحویل تیمهای پایهای داده بود، به عنوان سرمربی تیم ملی با استقبال روبهرو شد اما او هم هرگز در یک مسابقه رسمی روی نیمکتایران ننشست.
اصغر شرفی
دستیار حشمت مهاجرانی در جام جهانی ۱۹۷۸ و مربی سابق پاس، یکی از کسانی بود که در سالهای نداشتن فوتبال داخلی و عدم حضور ایران درعرصه بینالمللی به عنوان سرمربی تیم ملی - سال ۵۹ پس از حسن حبیبی - انتخاب شد اما هرگز روی نیمکتایران در یک مسابقه رسمی ننشست.
جلال چراغپور
بازیهای آسیایی ۱۹۸۲ دهلی نخستین حضور فوتبال با عنوان جمهوری اسلامیایران بود و جلال چراغپور هدایت تیم ملی را برعهده داشت که در چهار مسابقه با دو پیروزی و دو شکست به کار خود خاتمه داد.
حسین آبشناسان
در سال ۱۳۶۱ مدتی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد اما اوهم در هیچ مسابقه رسمی روی نیمکت ننشست.
احمد طوسی
یکی دیگر از چهرههای معروف فوتبال تهران که در سال ۱۳۶۲ به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد اما هیچ مسابقه دوستانه و رسمی در دوره او برگزار نشد.
محمود یاوری
وقتی ایران برای حضور در جام ملتهای ۱۹۸۴ اعلام آمادگی کرد، باید به جاکارتا میرفت تا در پایتخت اندونزی در مسابقات مقدماتی شرکت کند. سرهنگ یاوری هدایت تیم ملی را برعهده گرفت و طی شش مسابقه با شش پیروزی و۲۲ گل زده و تنها سه گل خورده مقتدرانهایران را به دور نهایی رساند. یاوری در یک مسابقه دوستانه هم هدایت تیم ملی را برعهده داشت که با شکست در همان یک مسابقه رکورد ۱۰۰ درصد پیروزیش به ۸۵ درصد تنزل پیدا کرد تا در رده سوم تاریخ بایستد. سرهنگ یاوری یک بار دیگر در سال ۸۸ تا یک قدمی نیمکت تیم ملی رسید امااین بار حکم به نام او زده نشد تا با مربیگری در لیگ برترایران در تیمهای مختلف به کار خود پایان دهد.
ناصر ابراهیمی
یکی از مربیان قدیمی و بازیکن ساز فوتبال تهران به عنوان دستیار محمود یاوری روی نیمکت تیم ملی مینشست که پس از استعفای سرهنگ، هدایت ایران در دور نهایی جام ملتهای ۱۹۸۴ را برعهده گرفت. دو پیروزی، چهار مساوی و دو شکست باعث شد ابراهیمی با تیمی که هنوز هم بسیاری معتقدند بهترین تیم ملی تاریخ ما بوده به عنوانی بهتر از چهارمی جام ملتها نرسد. او بعدها به عنوان دستیار علی پروین دوباره به نیمکت تیم ملی برگشت و در پرسپولیس هم کنار سلطان بود.
فریدون عسگرزاده
سال ۱۳۶۴ از آن سالها بود که فوتبالایران بازی رسمی و یا دوستانهای نداشت. فریدون عسگرزاده هدایت تیم ملی را در مقطعی ازاین سال برعهده گرفت و سپس جای خود را به پرویز دهداری داد.
رضا وطنخواه
دستیار پرویز دهداری بود و در دی ماه ۱۳۶۷ پس از آنکه دردیدار دوستانه برابر ژاپن در ورزشگاه آزادی تماشاگران مرد اخلاق را با برف زدند و از سفر به خاور دور برای مقدماتی جام جهانی امتناع کرد، به دستور دهداری هدایت ایران را برعهده گرفت و در سه بازی برابر تایلند و بنگلادش (رفت و برگشت) سه پیروزی برای ایران به ارمغان آورد. اسفند ماه همان سال وقتی مطمئن شد دهداری برنمی گردد، او هم استعفا داد و رفت.
مهدی مناجاتی
یکی دیگر از سرهنگهای مکتب پاس که در سه بازی باقیمانده مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ جانشین رضا وطنخواه شد. یک پیروزی برابر تایلند در ورزشگاه آزادی، یک شکست برابر چین که بعد از ماجراهای اردوی دشت مغان و محرومیت شش بازیکن اصلی تیم ملی دور از انتظار نبود و یک پیروزی ۳-۲ در دیدار برگشت و حذف در همان دوره نخست با تفاضل گل، مهر پایانی بود بر کارنامه مناجاتی در تیم ملی.
محمد مایلیکهن
زمستان ۱۳۷۴ که نام حسن حبیبی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی اعلام شد، بهمن صالح نیا حکم سرمربی تیم ملی جوانان را گرفت و مایلیکهن هم دستیارش شد اما فروردین ۱۳۷۵ که نخستین اردوی تیم ملی برای مقدماتی جام ملتهای ۱۹۹۶ برگزار شد، این محمد مایلیکهن بود که به عنوان سرمربی تیم ملی بازیکنان را دعوت و تمرین داد!
مایلی کهن تا پاییز ۱۳۷۶ در۴۰ مسابقه روی نیمکت تیم ملی نشست و با 24 برد نسلی را بنیان گذاشت که به نسل طلایی دوم مشهور شد. در جام ملتهای ۱۹۹۶ سوم شد و در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ تا قدم آخر مربی موفق تیم ملی بود که از سه بازی آخر تنها سه امتیاز برای صعود مستقیم لازم داشت اما دو شکست و یک تساوی کار را به برکناری او کشاند.
مایلیکهن فروردین ۱۳۸۸ به عنوان جانشین علی دایی دوباره سرمربی تیم ملی شد و قرار بود بعد از پایان لیگ و اتمام قرارداد با سایپا تیم ملی را برای دومین بار در اختیار بگیرد اما دعوای او با امیر قلعه نویی و ماجرای بیانیههای معروف باعث شد این سمت به افشین قطبی برسد. مایلی کهن در دهه ۹۰ به لیگ آزادگان رفت و پس از ملوان دیگر هدایت تیمی را برعهده نداشته است.
جلال طالبی
مردی که در دهه چهل به عنوان تکنیکیترین بازیکن فوتبال ایران شناخته و در۲۳ سالگی به خاطر یک مصدومیت مجبور به کنارهگیری از فوتبال شد و برای همیشه برای تحصیل و زندگی و امریکا رفت، در خواب هم نمیدید که در جام جهانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند! جلال طالبی بعد از برکناریایویچ در حالی که همه از بیژن ذوالفقارنسب به عنوان جانشین یاد میکردند، ناگهان سرمربی شد و بعد از جام جهانی تیم را به منصور پورحیدری - دوست صمیمی و قدیمیاش - سپرد اما در آستانه جام ملتهای ۲۰۰۰ دوباره برگشت و سرمربیایران شد.این بار حاشیههای لژیونرهای نامدار به قدری زیاد بود که جلال طالبی برای همیشه مجبور به خداحافظی با فوتبالایران شود.
منصور پورحیدری
بعد از جام جهانی ۹۸ نوبتی هم که بود نوبت پدر استقلالیها بود تا هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد. پورحیدری ایران را به مدال طلای بازیهای آسیایی ۹۸ رساند. در ژانویه 2000 و تکرار بازی قرن در امریکا هدایت تیم ملی را برعهده داشت و سنت دعوت نفرات مساوی از استقلال و پرسپولیس را بنا نهاد.۶ اسفند ۱۳۷۸ استقلال خانه اول و آخرش در آستانه دربی به سویش دست نیاز دراز کرد و پورحیدری وقتی دید صفایی فراهانی به او اجازه کار همزمان درهردو تیم را نمیدهد، قید نیمکت تیم ملی را زد تا دو روز بعد در دربی روی نیمکت استقلال بنشیند و با همین حرکت عشق ابدی به استقلال را تا همیشه ثابت کرد.
همایون شاهرخی
تا قبل از ظهور محرم نویدکیا تنها کاپیتان تاریخ لیگ سطح اول ایران بود که دو فصل متوالی جام قهرمانی را بالای سر برد. همایون شاهرخی کاپیتان پاس در لیگ تخت جمشید به عنوان دستیار کنار حسن آقای حبیبی به تیم ملی رفت و سال ۱۳۸۱ بعد از بازیهای آسیایی و خروج برانکو هدایت تیم ملی را با حکم محمد دادکان برعهده گرفت. ظرف ۹ ماه اما انتقادها از بازی تیم ملی به حدی رسید که پس از۵ مسابقه دوباره صندلی برانکو را به او پس داد و خود مدیر تیمهای ملی شد.
علی پروین
بزرگترین نام تاریخ فوتبال ایران در سال ۱۳۶۸ به نیمکت تیم ملی رسید. پروین که با پرسپولیس اقتدارش را در فوتبالایران و نبوغش در مربیگری را اثبات کرده بود، طی چهار سال در۴۲ مسابقه هدایت تیم ملی را برعهده داشت. مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن را به ارمغان آورد که نخستین قهرمانی فوتبال پس از پیروزی انقلاب بود. پروین در جام ملتهای ۱۹۹۲ در دور مقدماتی حذف شد و پس از حذف در مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ تا ۵ سال خانهنشین شد و در بازگشت دوباره پرسپولیس را قهرمان لیگ و جام حذفی کرد. در دهه هشتاد و پس از قهرمانی در لیگ اول حرفهای، با مدیران وقت پرسپولیس به مشکل خورد و پس از آن برای همیشه از مربیگری کنارهگیری کرد.
امیر قلعهنویی
پس از جام جهانی آلمان که برانکو بهایران برنگشت، تنها کاندیدای نیمکت تیم ملی امیر قلعهنویی بود. مردی که استقلال را به عنوان قهرمانی لیگ رسانده و سابقه کاپیتانی تیم ملی و استقلال را داشت. قلعهنویی نخستین کسی بود که تعداد دستیارانش در تیم ملی را دو رقمی کرد، تیم ب تشکیل داد و تا سال۱۳۸۶ و جام ملتهای ۲۰۰۷ با اقتدارهم نیمکت تیم ملی را در اختیار داشت و هم به عنوان رئیس سازمان فوتبال، باشگاه استقلال را.
او صمد مرفاوی - دستیارش - را به عنوان سرمربی در لیگ ششم گذاشت و مشکلاتش هم از همین جا شروع شد. زمانی که لیست آسیایی را دیر دادند و...
ایران با ۲۰ لژیونر در جام ملتهای ۲۰۰۷ در ضربات پنالتی مغلوب کرهجنوبی شد تا امیر قلعهنویی با همین یک شکست به عنوان اولین استعداد سوخته در فوتبالایران ماندگار شود.
افشین قطبی
مردی که با کمترین سابقه در فوتبال ایران هدایت پرسپولیس در لیگ هفتم را برعهده گرفت و با این تیم به شکل دراماتیک قهرمان شد، پس از برکناری علی دایی با ادعای شناخت کره مثل کف دستش (!) صاحب نیمکت تیم ملی شد تا در سه بازی باقیمانده در مسیر جام جهانی ۲۰۱۰ایران را به خوشبختی برساند. البته که چنین نشد ولی در کمال تعجب قطبی تا جام ملتهای ۲۰۱۱ هم روی نیمکت ماند تا خودش خوشبخت شود و پس از شکست در یک چهارم نهایی برکنار شد.
علیرضا منصوریان
وقتی قطبی در زمستان ۱۳۸۹ و پس از جام ملتهای ۲۰۱۱ برکنار شد، یک دیدار دوستانه تدارکاتی در دوبی برای تیم ملی برنامهریزی شده بود. فدراسیون به کارلوس کیروش پیشنهاد داده و از او دعوت کرد تااین بازی را از نزدیک ببیند و بعد تصمیم بگیرد. دراین تک مسابقه علیرضا منصوریان که دستیار قطبی بود، هدایت تیم ملی را به صورت موقت در اختیار داشت که در همان یک مسابقه هم روسیه را با گل خلعتبری شکست دادیم و با آمدن کارلوس، منصوریان پس از مدتی از کادرفنی او جدا شد. او تا امروز آخرین مربی ایرانی بوده که روی نیمکت تیم ملی نشسته است.
منصور ابراهیم زاده
یکی از دستیاران قلعهنویی که پس از برکناری او در سه بازی از قبل برنامهریزی شده روی نیمکت تیم ملی نشست تا سرمربی جدید انتخاب شود. مساوی و فقر گل مشخص کرد که سرمربی موفق ذوبآهن شانسی برای ادامه کار در تیم ملی ندارد و درهمان سال ۸۶ برکنار شد.
علی دایی
شناسنامه فوتبال ایران که پس از جام جهانی ۲۰۰۶ تا ۹ ماه از فوتبال رفته بود، با قهرمانی سایپا به عنوان مربی – بازیکن دوباره به عرصه برگشت و سپس کفشها را آویخت. اسفند ۸۶ در حالی که افشین قطبی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی با تماشاگران ورزشگاه شیراز خداحافظی هم کرده بود، علی دایی که همان شب در برنامه نود گفته بود «کسی مربی تیم ملی میشود که لابی قویتری داشته باشد» ناگهان سرمربی تیم ملی شد!
او فروردین ۸۸ با نخستین شکست کنار گذاشته شد و بعدها بارها اعلام کرد که نه آمدنش به تیم ملی در اختیار فدراسیون بوده و نه رفتنش! دایی بعدها لااقل در دو مقطع پیشنهاد بازگشت به نیمکت تیم ملی را رد کرد که آخرین آن قبل از جام جهانی ۲۰۲۲ بود.