زنان خیّر و نمایش‌های خانگی

مهری بهار
عضو هیأت‌ علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
خیلی وقت است که در بین محققان رسانه و دوستداران خیریه و البته مورخان تاریخ شفاهی، این سؤال وجود دارد که با توجه به زمینه‌های دینی در خصوص خیر دوستی و داشتن سبقه طولانی‌مدت گفتمان وقف و خیر در این فرهنگ و البته کمک‌های فراوان انسان‌دوستانه خیرین ایرانی، چرا در رسانه، گزارش، مصاحبه و یا فیلمی درخور زندگی و تلاش‌های خیرین کارآفرین ساخته نمی‌شود؟ که اولاً نسل جدید از دستاورد رنج‌ها و ازخودگذشتگی‌های افراد خیّر خود، مطلع شوند و ثانیاً این دستاوردها، روایتگر تولید فرهنگ خیر برای ما ایرانی‌ها شوند به‌گونه‌ای که هر یک از ما تشویق شویم که به‌گونه‌ای فرهنگ خیر را در خود تقویت کنیم. با توجه به این فقدان مهم، تلویزیون و بخصوص نمایش‌های خانگی چند سالی است که به درست یا غلط، تولید فیلم‌هایی با زمینه‌های خیر را در دستور کار خود قرار داده‌اند. از جمله سریال‌هایی که به موضوع کارآفرینی و خیر پرداخته‌اند می‌توان به دو فیلم «ملکه گدایان» و «یاغی» اشاره کرد که محصول سینمای خانگی در سال‌های 1399 و 1400 هستند. شخصیت اصلی این دو فیلم طناز طباطبایی در فیلم یاغی و رویا نونهالی در فیلم ملکه گدایان، زنان خیری هستند که بدون اشاره دقیق به مدیریت آن دو در دو مؤسسه خیریه ناآشنا، عملِ به شدت آلوده و فرصت‌طلبانه آنها در فضای خیرخواهانه تحت عنوان کمک‌های انسان‌دوستانه، بازنمایی می‌شود.

نمایش‌های خانگی
برای اشاره به اینکه چگونه رسانه به بازتولید قدرت ایدئولوژیک از خلل کنشگرانی به نام زن می‌پردازد لازم است در ابتدا به ورود رسانه‌های جدید از جمله نمایش‌های خانگی که در سال‌های اخیر، پتانسیل زیادی را برای معرفی فعالیت‌های خیرخواهانه البته با الگوهای نوین فراهم کرده است، اشاره‌ای داشته باشیم.
عمده‌ترین ویژگی نمایش خانگی از یک سو پرداختن به موضوعات جزئی و دقیق روزمره است؛ مطالعه لایه‌های عمیق شخصیت افراد و حتی ظاهر افراد که در برخی مواقع حتی در فیلم‌های تلویزیونی، کمتر به آن پرداخته می‌شود. ویژگی دیگر نمایش خانگی، آزاد بودن مخاطب فیلم‌ها است که قرار نیست در مفاهیم کلیشه‌ای از پیش تعیین شده به قضاوت بپردازند؛ این باعث می‌شود که امکان نوعی سیالیت آزادانه در تفسیر و داوری به آنها واگذار شود.

خیریه، مشارکت اجتماعی حرفه‌ای‌تر زنان
اولاً باید اذعان داشت که ساخت این گونه فیلم‌ها با محوریت زنان و در فضای خیر امری بسیار پسندیده است و تأکید بر فعالیت متفاوت جنسیتی آنها نیز دارد اما این باعث نمی‌شود که نقدهایی بر نوع بازنمایی زنان محوری این داستان‌ها صورت نگیرد.
این فیلم‌ها به دو مسأله اشاره دارند: اولاً زنان در مقایسه با چند سال گذشته تغییر نقش داده‌اند و از هدیه‌دهندگانی ساده، به مشارکت‌جویانی حرفه‌ای و حتی به قطب‌های اصلی مؤسسات خیریه تبدیل شده‌اند. اشاره به این فیلم‌ها نشان می‌دهند که زنان، جسورانه در نوعی مشارکت اجتماعی نوع‌دوستانه ورود پیدا کرده‌اند. آنها خواسته‌اند با بازی در این فیلم‌ها، خلأ شکاف با جامعه را با ورود خود و کمک‌های انسان‌دوستانه که برای مردم مشروعیت بیشتری دارد،
پر کنند.
ثانیاً زنان، غیر از آنکه به فعالیت‌های خیرخواهانه علاقه‌مندند، آن را فرصتی برای فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی خود تلقی می‌کنند.

به نظر می‌رسد در بازنمایی زنان خیر در سریال‌های نمایش خانگی مسائل اقتصادی و کسب سود بر فضای نیکوکاری و فعالیت نوع‌دوستانه غلبه کرده است. آنچه از زن خیر در ذهن ما با دیدن این گونه فیلم‌ها تداعی می‌شود زنی است با مختصات طبقه مرفه و بالای جامعه اما نوکیسه، زنانی بی‌دغدغه نسبت به خیر اما هوچی‌گر، زنانی خیر اما رانت‌خوار و فرصت‌طلب، زنانی انتقام‌گیر اما با ظاهری دلسوز به طبقه‌های زیردست، هنردوستان و حاشیه‌ای مثل کودکان کار، زنانی با ظاهری زیبا اما درونی زشت و کریه و بیمار

بازنمایی منفی از زنان خیر
با توجه به بازنمایی این دو زن در این دو سریال خانگی و با توجه به اینکه این دو سریال بسیار پربیننده بودند، می‌توان به این مهم پی برد که بازنمایی زنان در فضای خیر و خیریه‌ها، در سریال‌‌های نمایش خانگی، فضایی برای بازتولید قدرت آنها است. به نظر می‌رسد در این بازنمایی مسائل اقتصادی و کسب سود بر فضای نیکوکاری و فعالیت نوع‌دوستانه غلبه کرده است. آنچه از زن خیر در ذهن ما با دیدن این گونه فیلم‌ها تداعی می‌شود زنی است با مختصات طبقه مرفه و بالای جامعه اما نوکیسه، زنانی بی‌دغدغه نسبت به خیر اما هوچی‌گر، زنانی خیر اما رانت‌خوار و فرصت‌طلب، زنانی انتقام‌گیر اما با ظاهری دلسوز به طبقه‌های زیردست، هنردوستان و حاشیه‌ای مثل کودکان کار، زنانی با ظاهری زیبا اما درونی زشت و کریه و بیمار. در نتیجه این سریال‌ها به جای آنکه گویای روشنی از شفافیت زندگی زنان خیرخواه اجتماعی باشند فضایی برای نقد به عملکرد این مؤسسه‌ها را فراهم می‌کنند. فعالیت انسان‌دوستانه اگرچه عملی بسیار مشروع و مقدس است اما توسط زنان عملی بسیار آلوده و ایدئولوژیک به نمایش در‌می‌آید؛ به گونه‌ای که انگار این فعالیت‌ها از سوی زنان، برای خدمت به خود انجام می‌پذیرد و به تقویت و بازنمایی قدرت منفی زنانه کمک می‌کند. بازنمایی منفی از این زنان در سریال‌های خانگی، عمل خیریه‌ای را عملی سودجویانه و غیرخیر اجتماعی تعریف می‌کند. به طور خلاصه پوشاندن چهره واقعی خیرین با نمایش پشت سر گذاشتن و دور زدن قوانین، خودشیفتگی اغراق‌آمیز و زیر سؤال بردن ارزش‌های معنوی، از دستاوردهای این نوع بازنمایی در سریال‌های نمایش خانگی محسوب می‌شود.