کینه مرگبــار پسر به خــــاطر ازدواج دوم پدر

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 30مهر امسال زن میانسالی به کلانتری جامی رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد: چند سال قبل با بهروز ازدواج کردم من همسر دوم او بودم. شوهرم از همسر اولش پسر 42 ساله‌ای به نام اشکان دارد. چند روز قبل به ویلای یکی از دوستان در اطراف تهران دعوت شدیم. روز بعد همسرم برای انجام کارهایش به تهران رفت و قرار شد بعد از اینکه کارهایش را انجام داد برگردد.
او ادامه داد: روز اول چند باری باهم تلفنی صحبت کردیم اما روز دوم و در آخرین تماسی که با همسرم داشتم گفت می‌خواهد برای خرید گردو به بازار برود. این آخرین باری بود که با همسرم تلفنی صحبت کردم و بعد از آن هر چه با او تماس گرفتم، پاسخ نداد. خیلی نگران شدم و برای اطلاع از وضعیتش به تهران رفتم به محض اینکه در خانه را باز کردم متوجه بهم ریختگی داخل خانه شدم و پول و دلارهایی که پشت قاب عکس جاساز کرده بودم نیز به سرقت رفته بود. همسایه‌ها و نانوای سر خیابان روز قبل همسرم را دیده بودند اما بعد از آن کسی دیگر او را ندیده بود.
دستگیری نخستین مظنون
با شکایت زن میانسال، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که پیرمرد ناپدید شده با پسرش اختلاف دارد. دوربین‌های مداربسته اطراف محل زندگی مرد ناپدید شده، ورود او را به خانه ثبت کرده بودند. این در حالی بود که ساعاتی بعد از ورود مرد میانسال، دوربین‌ها خروج پسرش اشکان و دوست او را سوار بر خودرو ضبط کرده بودند. باتوجه به اینکه خروج مرد میانسال ضبط نشده بود، این فرضیه مطرح شد که برای او در خانه‌اش حادثه‌ای رخ داده است.
با این احتمال که پسر جوان در مرگ پدرش نقشی داشته باشد، او بازداشت شد. گرچه اشکان در بررسی‌های اولیه مدعی بود از سرنوشت پدرش بی‌اطلاع است اما در برابر مدارک و شواهد پلیسی به قتل اعتراف کرد.
جسد دفن شده
او گفت: از وقتی پدرم دوباره ازدواج کرد از او کینه به دل گرفتم. من و همسرم در طبقه دوم خانه پدری زندگی می‌کردیم حتی پدرم مغازه‌ای هم در اختیارم گذاشته بود که منبع درآمدم باشد اما هیچ کدام از اینها نتوانست حس بدی را که به پدرم پیدا کرده بودم جبران کند. از طرفی فکر می‌کردم با مرگ پدرم، مقداری از اموال او به همسر دومش می‌رسد و نمی‌خواستم این زن ارثیه ببرد. روز حادثه به همراه دوستم و همسرم به خانه پدرم رفتیم و از آنجایی که می‌دانستم نامادری‌ام خانه نیست تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.
متهم جوان ادامه داد: با پدرم درگیر شدم و با همدستی دوستم و چوب دستی پدرم او را به قتل رسانده و برای صحنه‌سازی مقداری از اموال و پول و طلا را نیز از خانه سرقت کردیم بعد جسد را داخل پتویی قرار داده و داخل خودرو گذاشتم. به بیابان‌های اطراف ورامین رفته و جسد پدرم را در آنجا دفن کردم. در تمام این مدت همسرم نیز شاهد ماجرا بود. بعد از این ماجرا به شمال رفتیم تا وانمود کنیم که در زمان جنایت تهران نبوده‌ایم. حتی از شهرستان چند باری با تلفن پدرم تماس گرفتم و همسرم نیز به نامادری‌ام زنگ زد که همه چیز طبیعی به نظر برسد. البته از خانه پدرم سرقت هم کردیم.
با اعتراف مرد جوان، همسر او نیز بازداشت شد اما مدعی شد از ماجرای قتل و سرقت بی‌خبر است.
در ادامه تحقیقات با راهنمایی‌های پسر جوان، کارآگاهان پلیس موفق به کشف جسد مرد میانسال شده و بررسی‌ها برای دستگیری همدست فراری ادامه دارد.