حضور همزمان دو دولت صهیونیستی و فلسطینی در سرزمینهای فلسطین فراتر از مخالفتها، با موانع بزرگی روبه رو است
دو دولتی راهـــکار یا بنبــــست
مهدی طالبی
خبرنگار
نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی روز پنجشنبه 6 بهمن با حمله به شهر جنین، 10 فلسطینی را به شهادت رسانده و 20 نفر دیگر را زخمی کردند. این عملیات در شرایطی انجام شد که با سفر جیک سولیوان مشاور امنیت ملی دولت امریکا به سرزمینهای اشغالی و دیدار بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی از اردن و گفتوگو با پادشاه این کشور، اینگونه تلقی میشد که چنین عملیاتی در چهارچوب یک سرکوب بزرگ انجام شده؛ چه اینکه میزان بالای تلفات در یک عملیات ویژه که باید تلفات محدودی داشته باشد، وسیع بودن سرکوب برنامهریزی شده را آشکار میسازد. تنها چند ساعت پس از این حمله جنایتکارانه در میان خشم افکار عمومی بینالمللی و جهان اسلام، مولوی عبدالحمید بر فراز منبر مسجدی مکی زاهدان طی خطابه نماز جمعه، در اظهاراتی بیسابقه اعلام کرد ساکنان فلسطین باید با یکدیگر صلح کرده و دو حکومت اسرائیل و کشور مستقل فلسطینی در این سرزمین درکنار همدیگر حضور داشته باشند. شامگاه جمعه ساعتی پس از این اظهارات، «خیری اللقم» جوان 21 ساله فلسطینی در محله بنی یعقوب شهر مقدس قدس با گلولهباران صهیونیستها دستکم 10 نفر از آنان را به هلاکت رسانده و 20 نفر دیگر را زخمی کرد. او در اکتبر 2021 در یک دستنوشته منتشر شده آورده بود: «من قال إننا نرید السلام؟ نرید حربا لا نهایه لها»، (چه کسی گفته که ما صلح میخواهیم؟ ما جنگی را میخواهیم که پایانی نداشته باشد) او این ایده را دو سال بعد پیاده کرد و به شهادت رسید. در جهان اسلام و جهان عرب، با توجه به کثرت دیکتاتوریها و جدایی میان «جامعه» و «حکومت» نسبت به ایجاد تشکیل دو کشور در سرزمین فلسطین که «راهکار دو دولتی» نامیده میشود، شکافی عمیق در نظرات وجود دارد. مردم در جوامع اسلامی و عربی خواهان آزادی تمام سرزمین فلسطین و خروج اشغالگران صهیونیست هستند و در مقابل حکومتها فارغ از خواست نهادینشان بهدلیل تأثیرپذیری از قدرتهای بزرگ و لزوم حرکت در مسیر آنها، از راهکار دودولتی حمایت میکنند. مولوی عبدالحمید برخلاف جریان جوامع اسلامی و نظرات مردم، مواضعی مشابه با سیاست حکام دیکتاتوریها دارد که در راستای نیات قدرتهای غربی حرکت میکنند. فراتر از این مسأله، راهکار دودولتی با موانع بزرگی روبه رو است که آن را به یک ایده غیرقابل تحقق تبدیل کرده که در ادامه آنها را مرور میکنیم.
اماکن مقدس
مانند جغرافیا تقسیم پذیر نیستند
راهکار دوکشوری مبتنی بر تقسیم جغرافیاست درحالی که موضوع مهم در فلسطین اشغالی تنها سرزمین نیست بلکه بر اماکن مقدس موجود در آن متمرکز است. این مناطق برای هر دو گروه که برداشتی فرهنگی و هویتی از دین یهود دارند و مذهبیها که امور دینی نیز برایشان اهمیت دارد، مهم تلقی میشود؛ همچنان که برای فلسطینیها اینگونه است.به همین دلیل است که مذهبیهای یهودی با وجود حضور صهیونیستها در سرزمینهای 1948 که مرزهای رسمی رژیمصهیونیستی به شمار میرود، خواهان حضور در قدس و کرانه باختری هستند که اماکن مقدس در آن واقع شدهاند.
یکی باید برود
سرزمین فلسطین 27 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که نیمی از آن را صحرای نقب تشکیل میدهد. در وسعت باقی مانده که به اندازه استان تهران است، 14 میلیون فلسطینی (7 میلیون در داخل و 7 میلیون بهصورت آواره در کشورهای اطراف) و 7 میلیون یهودی، حضور دارند که امکان زندگی طولانی مدت در کنار یکدیگر را ندارند. بخشی از این جمعیت لاجرم باید از سرزمین فلسطین خارج شوند. نمونه آن لبنان است که با وجود 16میلیون لبنانیتبار در برزیل، ساکنان خود این کشور به چهار میلیون نفر محدود میشود و سرریزهای جمعیتی از لبنان همواره به محیط خارجی جریان دارند. در فلسطین نیز بهدلیل محدودیت وسعت و منابع، جمعیت بالایی محکوم به خروج هستند. نمیتوان متصور بود بخشی از فلسطینیها و بخشی از صهیونیستها از فلسطین خارج شوند تا دو دولت قابل تشکیل باشند، بلکه در نهایت باید یک جمعیت به طور کامل این سرزمین را ترک کند.
عمق دشمنی
یهودیان در هر سرزمینی حضور داشتهاند، چه بهصورت جمعی و چه بهصورت آواره، دشمنیهای بسیاری را به خود جلب کردهاند. این مسأله بین اقوام و کشورهای دیگر نیز وجود دارد، همانند وضعیتی که مابین جمعیت مسلمان در شمال هند- که در قالب پاکستان استقلال گرفتهاند- و بدنه اصلی هند وجود دارد. پاکستان کشوری با عمق راهبردی کم که اکثر جمعیت آن در نواری طولانی چسبیده به مرزهای کشور هند حضور دارند، بیشتر از آنکه شبیه یک کشور باشد همانند اردوگاهی بزرگ در شمال قاره هند است. این اردوگاه دشمنی ریشهداری با دهلینو دارد که دستکم در سه جنگ 1947، 1965 و 1971 و همچنین یک درگیری سنگین منطقهای بر سر کارگیل در سال 1999 به شکل نظامی بروز کرده و همچنان جریان دارد. وضعیت میان ساکنان فلسطین نیز مشابه هند و پاکستان است. دو اردوگاه جمعیتی فلسطینیها و صهیونیستها دستکم هشت دهه دشمنی مستقیم با یکدیگر را تجربه کردهاند و این روند توسط دیدگاههای تاریخی مبنی بر دشمنی مسلمانان و یهودیان نیز پشتیبانی میشود. این دشمنی قابل زدودن نیست و به همین دلیل حتی در صورت تقسیم، مشکلات باقی خواهند ماند.
با تراکم جمعیتی بالا تفکیک امکان پذیر نیست
اکثر جمعیت صهیونیستها و فلسطینیان در شمال سرزمین فلسطین متمرکز هستند. صهیونیستها در نواری به طول 70 کیلومتر و عرض میانگین 15 کیلومتر در وسعت تقریبی 1000 کیلومتر مربع متمرکزند و 3 میلیون فلسطینی نیز در محدودهای مشابه در نوار غربی کرانه باختری حضور دارند. در این محدوده که معادل نیمی از وسعت استان البرز بهعنوان کوچکترین استان ایران با 5 هزار کیلومترمربع است، بیش از 10 میلیون تن زندگی میکنند. تفکیک در چنین تراکمی بیمعناست.
رژیمصهیونیستی پروژه است نه کشور
رژیمصهیونیستی اگرچه برای صهیونیستها یک کشور برای زندگی مستقلانه به شمار میرود اما برای قدرتهای غربی این رژیم یک پروژه برای تسلط بر منطقه به حساب میآید. به همین دلیل ابعاد ارتش و دستگاه اطلاعاتی رژیم در اندازه یک ابرقدرت و نه حتی قدرت منطقهای، طراحی شده است. بدون توانایی هیمنه بر منطقه، غرب به چه دلیل باید هزینههای استمرار رژیم را بپردازد؟ آیا بدون این حمایتها رژیم قادر به ادامه حیات خواهد بود؟ حامیان رژیم به صهیونیستها اجازه اجرای راهکار دو دولتی را نمیدهند؛ هرچند با گرفتن این ژست بهدنبال کاهش تبعات حمایت از صهیونیستها هستند.
سابقه ناکام تشکیل دو کشور
توافق سال 1993 اسلو میان فلسطینیها و صهیونیستها، مبتنی بر تشکیل حکومتی خودگردان با نام «تشکیلات خودگردان فلسطینی» در سرزمینهای 1967 بود تا زمینه تشکیل کشور مستقل فلسطین در این سرزمینها فراهم شود. با ناکامی این توافق بهدلیل کارشکنی تلآویو، یاسر عرفات رئیس وقت تشکیلات خودگران به همراه نزدیکانش به سمت اقدامات نظامی گام برداشته و آن را در قالب انتفاضه دوم (2000 تا 2005)به
اوج رساندند.
این مسأله در نهایت به ترور یاسر عرفات و فوتش در سال 2004، دستگیری همفکرانش در فتح بویژه مروان برغوثی (2002) و روی کارآمدن محمود عباس در سال 2005 منجر شد.
این روند نشان میدهد اردوگاه سازشکاران که در توافق اسلو پدیدار شد بهدلیل سابقه طولانی ناکامی در طرح دو دولتی، دچار انشقاق تاریخی است. به عبارت دیگر هم اکنون محمود عباس رئیس تشکیلات خودگران تنها بخشی از قاعده سازش را نمایندگی میکند.
رأی بالای حماس بهعنوان مخالف راهکار دو کشوری در انتخابات پارلمانی سال 2006، جدایی منطقه غزه از سلطه تشکیلات خودگردان در قالب رویگردانی از سازش، ظهور گروههای مقاومتی جدید در کرانه باختری و صداهای قدرتمند و نوظهور مخالف در میان بدنه سیاسی و نظامی فتح، نشان دهنده نزدیک شدن سازش به انتهای بنبست است. شهادت «ابراهیم النابلسی» فرمانده گردانهای الاقصی شاخه نظامی فتح در تابستان سال گذشته میلادی، آن هم پس از سازماندهی حملات پرشمار به صهیونیستها نشان داد کنترل فتح از دستان محمود عباس، رهبر این جریان خارج شده و هم قطاران وی نیز بهدنبال مبارزه تا آزادی کامل هستند.