خطبه‌های متناقض

مروری بر گفتارهای متناقض‌ مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی امام جمعه مسجد مکی شهر زاهدان که چند ماهی است حاشیه‌ساز شده

فاطمه قاسمی
خبرنگار

­تناقض جاری است

شهرهای ایران با گذر از چند ماه اعتراض و شورش به آرامش نسبی رسیده‌اند، در این میان اما هر از گاهی صدای اعتراض، آشوب و درگیری از سیستان و بلوچستان با محوریت مسجد مکی به گوش می‌رسد. مردمانی که از روزهای التهاب خارج شده‌اند با رسیدن به جمعه و با خطبه‌های نماز جمعه بر اختلافات‌شان دمیده می‌شود و فضا، فضایی غبار آلود و خشمگین برای اعتراض در مسیر اشتباه می‌شود.
مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی در این میان با برخی اظهارات عجیب گاهی در جایگاه پرچمداری این جریان عمل می‌کند و اظهاراتی همسو با رسانه‌های خارج از ایران و مخالف جمهوری اسلامی سر می‌دهد.
عبدالحمید با نقش آفرینی جریانی اپوزیسیون، حضوری مؤثر در گرم نگه داشتن کانون‌های آشوب‌ دارد. وی حتی در مواجهه با آشوبگران و برهم‌زنندگان امنیتی نگاهی تعاملی دارد و همه جانبه از آنان، ولو اگر دستشان به خون نیز آغشته شده باشد، دفاع می‌کند. وی با اظهار نظر در ماجرای غیرواقعی خدانور لجه‌ای گرفته تا حمایت از مشارکت‌کنندگان در قتل شهید عجمیان و حتی حمایت از علی دایی حضوری فعال در جبهه ضدانقلاب داشته است. عبدالحمید با اتخاذ مواضع خلاف امنیت عمومی جامعه و حتی ضداسلامی، خوراک رسانه‌ای جریان ضدایرانی را تأمین می‌کند.
این نقش آفرینی اما گاه در تضاد و تناقض با حرف‌هایی بوده که پیش از این مولوی از آنان یاد کرده و در موضوع و معنا میان مفاهیم آن تناقض جاری است. از حمایت از طالبان و وضع زنان در سیستان و بلوچستان گرفته تا عَلم کردن حقوق زن و آزادی و حتی رسمیت بخشی به رژیم صهیونیستی. در این گزارش به چند نمونه از سخنان متناقض مولوی اشاره می‌کنیم.

 

 

حامی حقوق زنان

سیستان و بلوچستان یکی از استان‌هایی است که زنانش با محرومیت‌هایی بیش از زنان دیگر دست و پنجه نرم می‌کنند. همجواری با دو کشور افغانستان و پاکستان و شرایط ناامن منطقه در کنار مشکلات زیست محیطی شرایط زندگی را در این استان دشوار کرده. فارغ از این مسائل اما زنان در سیستان و بلوچستان با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند: زنان بی‌سرپرست یا بدسرپرست، زنانی که همسران‌شان آنها را به‌دلیل مشکلات معیشتی رها کرده‌اند، چند همسری، ثبت نشدن قانونی ازدواج و کودکان بدون شناسنامه، وضعیت بد بهداشتی، بی‌سوادی و محرومیت از امکانات اولیه زندگی و رفاهی، بخشی از مشکلات زندگی بانوان آسیب‌‌پذیر و حاشیه‌‌نشین شهرهای سیستان و بلوچستان است و مظلومیت زنان سیستان و بلوچستان را روایت می‌کند.
در شرایطی که زنان در سیستان و بلوچستان با مشکلاتِ این چنینی روبه‌رو هستند، حمایت عبدالحمید از زنان در تریبون نماز جمعه و پرچمداری شعار «زن، زندگی، آزادی» و حضور مؤثر در حمایت از زنان اعتراضات با وجود بی‌توجهی به زنان استان، نشان از استانداردهای دوگانه عبدالحمید می‌دهد. چرا که مگر می‌شود از آزادی و حقوق زنان گفت در حالی که استان سیستان و بلوچستان کماکان یکی از بحران‌خیزترین استان‌ها در مسائل زنان است.

 

 

فلسطین؛ از مبارزه تا صلح با اسرائیل

در روزهایی که جوانان فلسطینی با رشادت و دلاوری در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی عملیات استشهادی انجام می‌دهند و جان فدا می‌کنند و جریان مقاومت را بیش از پیش به وعده صادق پیروزی جبهه حق دعوت می‌کنند، در کمال تعجب اظهارات جدید مولوی عبدالحمید بر طبلِ سازش هابیلیان با قابیلیان متجاوز می‌دمد و به‌دنبال صلح میان مظلوم و ظالم است. مولوی عبدالحمید در اظهاراتی نادر و خلاف آنچه در حمایت از فلسطین گفته بود، اظهار می‌کند: «مردم ایران در فلسطین هم خواهان صلح هستند و معتقدند حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند و فلسطینی‌ها به یک حکومت مستقل برسند.»
گویی از ابتدا اسرائیلی بوده که متجاوز نبوده و وجود و موجودیتی پذیرفته شده دارد و دیگر تنها راه مشاجرات میان فلسطین و اسرائیل همان صلح است، چرا که تجاوزی در کار نبوده که جواب موشک را با موشک بدهند، یا حتی جواب موشک را با سنگ و پاره‌سنگ‌ها بدهند. عبدالحمید تصریح می‌کند: «حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند و فلسطینی‌ها به یک حکومت مستقل برسند. فلسطین باید سرزمین مستقل خود و اسرائیل نیز حکومت و سرزمین مستقل خود را داشته باشد.»
اگرچه این نوع مواجهه با اسرائیل در مشی مولوی عبدالحمید نبوده همان عبدالحمیدی که صهیونیسم را منشأ تروریسم می‌داند حال دلواپس سرزمین مستقل اسرائیلیان شده است و تأکید می‌کند: «حمایت از اسرائیل بزرگ‌ترین اشتباهی بود که جامعه بین‌المللی مرتکب آن شد.»
اما تناقض حرف‌های عبدالحمید می‌تواند نگاه مردم را نسبت به این عالم دینی تغییر دهد چرا که سخنان او به‌عنوان یک عالم تراز دینی با هر نوع برداشت قابل تحلیل نیست و جمع و رفع کردن سخنان تناقض آمیزش نیز ممکن نیست.
از سوی دیگر او گاهی هم‌صدای صدایی است که از عربستان و ریاض بلند می‌شود. باید گفت تربیون نماز جمعه مسجد مکی زاهدان نیز به بلندگویی برای تکرار مواضع ریاض برای پیشبرد این طرح ضداسلامی تبدیل شده است.

 

به دنبال ایفای حقوق بهائیان

فقه اهل سنت همچون فقه شیعه با تأیید بر اینکه ارتداد بهائیت این تشکیلات جاسوسی را که مذهب نیز محسوب نمی‌شود و یک دین ساختگی است به رسمیت نمی‌شناسد و پیروان آن را مرتد و کافر به حساب می‌آورد. همچنین بر اساس اصول 12 و 13 قانون اساسی، این دین ساختگی رسمیت قانونی نیز ندارد. بهائیان با توجه به سوابق خود چه در دوران پهلوی و چه پس از انقلاب به‌صورت تشکل‌یافته با صهیونیست‌ها در ارتباط بودند و از این نظر نیز تبعاتی امنیتی برای ایران به وجود آوردند. با وجود سوءپیشینه بهائیت و ارتداد آنها مولوی عبدالحمید با حمایت از آنها در یکی از خطبه‌های اخیر خود در نماز جمعه گفت: «اگر نسل‌های گذشته مذاهبی مانند بهائیان هم مرتد شمرده می‌شدند، نباید این حکم را به نسل‌ جدید تسری داد و در حق آنان تبعیض قائل شد.»
وی همچنین ادعا کرد: «بهائی‌ها حقوق انسانی و حقوق شهروندی دارند و اگر کسی خدا را هم قبول نداشته باشد، حقوق انسانی دارد. اینکه در گذشته یکی از اسلام برگشته و به راه دیگری رفته یا ختم نبوت را انکار کرده، آن گذشته است و نسل جدیدی آمده که نمی‌توان آنها را مرتد دانست.»
این اظهارات از جانب یک عالم دینی بدون توجه به تبعات حمایتی‌اش از دینی ساختگی که خیانت و ارتدادش محرز شده، تعجب برانگیز است و این سؤال را مطرح می‌کند که عبدالحمید بر اساس چه منطق دینی و قانونی از خیانتکاران به ملت ایران و اسلام حمایت می‌کند؟

 

ویژه نامه جمعه۱۸
 - شماره  - ۲۰ بهمن ۱۴۰۱