سالهای 1394 تا 1397
فرصتیبرای خـلاقــیـــت و شگفتیسازی فیلمســـــــــــــــــازان
گذریبر 10 دوره اخیرجشنواره فیلمفجر
1394
سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر
شگفتی جشنواره
«ایستاده در غبار» اتفاقی مهم و ویژه در سینمای ایران به شمار میرود. محمدحسین مهدویان در ادامه تجربهگراییاش در سینما، با تلفیقی درست از سینمای مستند و داستانی «ایستاده در غبار» را کارگردانی کرد. فیلم به زندگی حاج احمد متوسلیان، فرمانده لشکر 27 محمدرسولالله(ص) میپردازد و به دور از کلیشههای رایج در سینمای دفاع مقدس، تصویری واقعگرایانه از این فرمانده ارائه میدهد.
مهدویان با «ایستاده در غبار» نشان داد با خلاقیت و درک صحیح از سینما، میتوان در ژانر جنگ فیلمهای ماندگار و دوستداشتنی تولید کرد. اکران «ایستاده در غبار» در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر، غنای خاصی به جشنواره بخشید.
پدیده جشنواره
کمتر کسی تصور میکرد جوانی دهه شصتی با اولین فیلمش اینگونه نگاهها را به سوی خودش جلب کند. سعید روستایی با «ابد و یک روز» فیلمی تماشاگرپسند با استانداردهای سینمایی ساخت و نام خودش را بهعنوان کارگردانی آیندهدار مطرح کرد.
فیلمنامه جذاب فیلم با داستان احساسی و بازیهای واقعگرایانه بازیگران، «ابد و یک روز» را به یکی از بهترین فیلمهای اکران شده جشنواره تبدیل کرد. فیلم در کارگردانی آنقدر نقطه قوت داشت که داوران را مجاب به دادن سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی کرد.
خوشساخت جشنواره
هومن سیدی در کارنامه فیلمسازیاش با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده و کمتر یک روند و حرکت ثابت را در پیش گرفته است. سیدی در جشنواره سال 94 با «خشم و هیاهو» وارد ژانر دیگری از فیلمسازی شد و تجربهای نو را پشت سر گذاشت.
اگرچه او ادعا داشت «خشم و هیاهو» ارتباطی به زندگی پرحاشیه ناصر محمدخانی و شهلا جاهد ندارد، ولی داستان فیلم با برداشتی آزاد از اتفاقات زندگی این فوتبالیست ساخته شده بود. کارگردانی تر و تمیز سیدی و بازی خوب بازیگران موجب شد تا «خشم و هیاهو» جایزه هیأت ویژه داوران را کسب کند.
خلاقانه جشنواره
فیلم «نفس» با ایدههای خلاقانه، یکی از متفاوتترین فیلمهای جشنواره بود. نرگس آبیار با ترکیب انیمیشن، ایدهای منحصر بفرد را اجرا کرد.
تماشاگر با استفاده از انیمیشن وارد فضای ذهنی و رؤیاهای دختر خردسال فیلم شده و همین رؤیاها به بخشی از جذابیتهای فیلم تبدیل میشود. تماشای «نفس» تجربه دلپذیری در این جشنواره بود.
فیلم متفاوت جشنواره
«اژدها وارد میشود» یکی از تصویریترین فیلمهای جشنواره بود. فیلم در جزیره قشم فیلمبرداری شد و خلق تصویرهای بکر از محیط این جزیره، قابهای جذابی را پیش روی تماشاگر گذاشت. قرار گرفتن یک کشتی مخروبه و عظیم و پر از جزئیات وسط دره ستارگان، تصویر آشنایی برای سینمای ایران نیست. این تازگی برای تماشاگر ایرانی جذابیتهای زیادی دارد. البته این نکته را نباید فراموش کرد که این حس تازگی تنها به تصاویر برنمیگردد بلکه قصه فیلم هم بر جذابیتهای آن افزوده است.
داستان سیال فیلم، فضایی میان خواب و واقعیت را تداعی میکند. فیلم از روایتهای معمول و رایج در داستانگویی فاصله گرفته و بهدنبال طرحی تازه و جذابتر رفته است. «اژدها وارد میشود» با بسیاری از فیلمهای سینمای ایران تفاوت دارد و تماشایش تجربهای نو را به همراه میآورد.
1395
سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر
شگفتیساز جشنواره
وحید جلیلوند در «بدون تاریخ، بدون امضا» روی دیگری از مهارتهایش در فیلمسازی را نشان داد. او با طرح یک داستانِ اجتماعی جذاب و با کارگردانی خوبش، «بدون تاریخ، بدون امضا» را به یکی از بهترین فیلمهای اجتماعی سینمای ایران تبدیل کرد. فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزههای مهمی مثل سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به خانه برد تا مشخص شود ارزشهای هنری فیلم از دید داوران دور نمانده است.
پدیده جشنواره
در سینمای دفاع مقدس فیلمهای انگشتشماری، جنگ را از زاویه دید زنان نگاه کردهاند. همان چند فیلم معدود را هم فیلمسازان زن کارگردانی کردهاند تا شاهد نگاهی نو و تازه به این ژانر باشیم. فیلم «ویلاییها» یکی از فیلمهای خوب سینمای دفاع مقدس است که محور اصلی داستانش را روی زندگی زنان در جنگ گذاشته است. منیر قیدی با اولین فیلم بلند سینماییاش به سراغ زندگی همسران فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس رفت تا تماشاگر را متوجه بُعد دیگری از سختیهای جنگ کند. زندگی در تنهایی، نگرانی برای شنیدن خبر شهادت همسر و حملات گاه و بیگاه دشمن بخشی از مشکلاتی بود که این زنان در طول جنگ تجربه کردند.
به روز جشنواره؛ فِراری
ساختن فیلم با سوژههای حساسی مثل آقازادگی و اختلاف طبقاتی، فیلمسازی باتجربه و کاربلد را طلب میکند. علیرضا داودنژاد همواره در فیلمهایش نیم نگاهی به معضلات اجتماعی داشته و این بار به سراغ آقازادهها با زندگی لاکچریشان رفت. فیلم خوشساختِ داودنژاد، خیلی درست و سرراست داستانش را بیان میکند و به بیراهه نمیرود. فیلم در جشنواره فیلم فجر سال 94، جوایز مهمی مثل سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد را کسب کرد. همچنین داوران با اعطای جایزه ویژه نشان دادند قدرِ ارزشهای سینمایی فیلم را میدانند.
دوستداشتنیجشنواره
حمید نعمتالله همواره در فیلمهایش یک سورپرایز برای تماشاگرانش دارد. او پس از تجربههای موفقش در «بوتیک»، «بیپولی» و «آرایش غلیظ»، تصمیم به ساخت «رگ خواب» گرفت و باز هم فیلمی خوب و تماشاگرپسند را به جشنواره فرستاد. «رگ خواب» داستان زنی شکستخورده است که به مردی جوان پناه میبرد در حالی که در زندگی مرد هم جایی ندارد و بودن با او فقط بر بار مشکلاتش میافزاید. نعمتالله برای درآوردن فضای زنانه فیلمش، به درستی نویسندگی فیلم را به یک زن سپرد و خودش
تحویل گرفته نشده جشنواره
سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر آنقدر فیلم خوب و باکیفیت داشت که سیمرغ زیادی برای فیلمهای باکیفیتی مثل «تابستان داغ» و «سد معبر» نماند. «تابستان داغ» با نامزدی در 13 رشته تنها دو سیمرغ در بخشهای فنی مثل فیلمبرداری و تدوین برد که برای فیلم باکیفیت ابراهیم ایرجزاد عدد کمی به شمار میرود. «تابستان داغ» با رفتن به زندگی زوجی در آستانه جدایی، نشان میدهد این اختلافات چه آسیبی به فرزندان میزند. درام تأثیرگذار فیلم تماشاگر را به خوبی درگیر میکند و تعلیق فیلم تا پایان باقی میماند. «سد معبر» فیلم خوشساخت دیگر جشنواره با سوژه متفاوتش حسابی چشمها را خیره کرد. محسن قرایی برای فیلمش، سراغ زندگی کارگران سد معبر شهرداری رفت و زاویهای متفاوت از زندگیشان را نشان داد. انتخاب هوشمندانه سوژه فیلم و کارگردانی چشمنواز قرایی، «سد معبر» را به فیلمی تماشایی تبدیل کرد. قطعاً اگر «سد معبر» در دوره دیگری از جشنواره شرکت میکرد، چندین سیمرغ را به خانه میبرد ولی رقابت با آن همه فیلمِ خوب و باکیفیت در جشنواره سال 1394 کار را برای این فیلم سخت کرد.
1396
سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر
خوشساخت جشنواره
هر چه زمان میگذرد سینمای دفاع مقدس به خلاقیت و پختگی بیشتری میرسد. «تنگه ابوقریب» به کارگردانی بهرام توکلی، بهدنبال تصویری واقعگرایانه از اتفاقی مهم در جنگ بود. توکلی با تسلط ذاتیاش در کارگردانی، نماهای زیبایی از اتفاقات درون جبههها به تصویر درآورد تا یکی از جذابترین فیلمهای دفاع مقدس در طول سالهای اخیر ساخته شود. «تنگه ابوقریب» با حضور بازیگران سرشناس سینمای ایران در جشنواره سی و ششم فیلم فجر، 6سیمرغ را مال خود کرد که سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد جزو آنها بود.
محبوب جشنواره
«بمب؛ یک عاشقانه» یکی از فیلمهای دوست داشتنی جشنواره بود که تماشاگر بخوبی با آن همذاتپنداری میکرد. داستان فیلم در ظاهر ساده ولی در عمق، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. پیمان معادی فیلمش را به جامعه دهه 60 و حال و هوای شهرها در وضعیت جنگ برد و عاشقانهای ساده و ملتهب از آن روزها را پیش چشم مخاطب به تصویر کشید.
فیلم تصاویر آشنایی را از فرهنگ عمومی مردم در دهه 60 نشان میدهد. رفتار معلمان با دانشآموزان، دلهره بمباران و رفتن مردم به پناهگاه تصاویر آشنایی برای تماشاگر ایرانی است. دقیقاً به دلیل همین آشنایی فیلم یک جایزه ویژه از هیأت داوران گرفت.
بهروز جشنواره
مصطفی کیایی با تیزهوشی و سرعتعمل در فاصله کوتاهی از حادثه پلاسکو، فیلمی با محوریت این اتفاق ساخت. حادثه پلاسکو تا مدتها در صدر اخبار رسانهها قرار داشت و به مهمترین خبر روز تبدیل شده بود. کیایی با درک اهمیت این اتفاق، «چهارراه استانبول» را با سوژه حادثه پلاسکو به جشنواره آورد. البته فیلم کیایی به لحاظ محتوا و فیلمنامه آنچنان که باید قوی و پرقدرت نیست ولی باید سرعت و خلاقیت این کارگردان را برای ساخت فیلمی اجتماعی با سوژهای بهروز ستایش کرد.
چشمنواز جشنواره
هومن سیدی استعداد عجیبی در فضاسازی، درآوردن موقعیتهای سینمایی و کارگردانی صحنههای خشن دارد. هرچند فیلمهای او در فیلمنامه دچار نقص هستند ولی سیدی این نقیصه را در کارگردانی جبران کرده است. «مغزهای کوچک زنگ زده» یکی از فیلمهای خوشساخت و چشمنواز جشنواره سال 96 بود. سیدی با کارگردانی فیلمش حسابی چشمها را خیره کرد. اگر فیلمنامه فیلم ضعف نداشت و شخصیتها چندبعدی طراحی میشدند با یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران طرف میشدیم. افسوس که سیدی تمام انرژی و زمانش را برای کارگردانی و چیدن میزانسنهایش صرف کرد و کمتر برای شخصیتپردازی کاراکترها وقت گذاشت.
فیلم بامزه جشنواره
مهران احمدی طنز و موقعیتهای کمدی را بخوبی میشناسد و به همین خاطر توانایی ساخت فیلمهای کمدی باکیفیت را دارد. احمدی این موضوع را با ساخت اولین فیلم بلند سینماییاش به نام «مصادره» نشان داد. «مصادره» چه در داستان و چه در بازیها پر از موقعیتهای کمیک خندهدار است که همچنان میتوان به شوخیهایش خندید. بازی درخشان رضا عطاران در نقش یک مأمور ساواک آواره، بسیار خوب درآمده است. در کل در «مصادره» همه چیز به اندازه و درست است. شوخیها، طعنه و کنایهها در حد استاندارد تا پایان باقی میماند تا فیلم احمدی به یکی از کمدیهای خوب سینمای ایران تبدیل شود.
1397
سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
فیلم دیدنی جشنواره
نرگس آبیار این بار برای «شبی که ماه کامل شد» سراغ داستان عاشقانه برادر عبدالمالک ریگی رفت و فیلمی تماشایی با فضایی ملتهب ساخت. افراد بسیار کمی از ماجرای عاشقانه عبدالحمید ریگی و فائزه منصوری خبر داشتند و میدانستند این زوج چه اتفاقات دراماتیکی را تجربه کردهاند. آبیار در کنار طرح داستان جذابش، در کارگردانی نیز نمره قبولی گرفت. «شبی که ماه کامل شد» فیلمی هیجانانگیز از داستانی واقعی بود و خیلی خوب تماشاگر را با خودش همراه میکرد. این فیلم در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با بردن 6سیمرغ، کیفیت بالایش را به رخ همه کشید.
محبوب جشنواره
همه منتظر بودند تا ببینند سعید روستایی پس از درخشیدن با فیلم «ابد و یک روز»، در فیلم بعدیاش چه کار خواهد کرد. روستایی با «متری شش و نیم» نشان داد که موفقیت فیلم اولش اتفاقی به دست نیامده است و او فیلمسازی را بهصورت حرفهای بلد است. «متری شش و نیم» فیلمی باکیفیت و خوشساخت درباره خلافکاری به نام ناصر خاکزاد است که دستگیری و زندانی شدنش ماجراهای زیادی در دلش دارد. «متری شش و نیم» آنقدر خوب بود و مردم آنقدر دوستش داشتند که موفق شد سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را کسب کند.
خوشساخت جشنواره
رضا میرکریمی پس از ساخت چند فیلم متوسط و معمولی، با «قصر شیرین» بازگشتی پرفروغ به جشنواره فجر داشت. او این بار نوشتن فیلمنامهاش را به محسن قرایی و محمد داوودی سپرد تا آنها داستان یک فیلم جادهای سرحال را بنویسند. «قصر شیرین» یکی از فیلمهای خوب جادهای سینمای ایران است. ژانری که در سینمای ایران کمتر کارگردانی به سراغش میرود، اما این بار میرکریمی به سراغ چنین ژانری رفت و از آن موفق بیرون آمد. «قصر شیرین» سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را برد.
حیف شد جشنواره
بهرام توکلی که در سال 96 با «تنگه ابوقریب» حسابی خوش درخشیده بود، در سال 97 با فیلمی درباره زندگی جهان پهلوان تختی به جشنواره آمد. «تختی» در کارگردانی باکفیت و خوب از آب درآمده بود و چیزی که به فیلم ضربه زده بود، نبود فیلمنامهای عمیق و دقیق درباره شخصیت این پهلوان بود. اگر توکلی در نوشتن فیلمنامه «تختی» مثل کارگردانی وسواس و حساسیت بیشتری به خرج میداد و از این کشتیگیر یک شخصیت عمیق خلق میکرد، این فیلم به یکی از ماندگارترین فیلمهای بیوگرافی سینمای ایران تبدیل میشد. اما متأسفانه شخصیتها در سطح میمانند و مخاطب را به خودشان نزدیک نمیکنند؛ اتفاقی که برای یک فیلم بیوگرافی مثل سم عمل میکند.
فیلمهای متفاوت جشنواره
سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر دو فیلم متفاوت و خلاقانه داشت. همایون غنیزاده با اولین فیلم سینماییاش به نام «مسخرهباز»، فیلمی متفاوت و فانتزی را کارگردانی کرد. «مسخرهباز» درباره عشق یک جوان آرایشگر به سینماست و آنچه که فیلم را خاص و ویژه میکند، جرأت و جسارت کارگردان در فیلمسازی است. غنیزاده در کارگردانی «مسخرهباز» خلاقانه عمل کرد و تماشاگران را با فیلمی متفاوت روبهرو کرد.
«سمفونی نهم» برخلاف «مسخرهباز» در داستان، حرفهای بسیاری برای گفتن داشت. فیلمنامه «سمفونی نهم» داستانی فانتزی درباره مرگ و عشق دارد و مخاطب با تماشایش در طول تاریخ سفر میکند و به زمانهای گذشته میرود. فیلم قصد دارد واکنش افراد در مواجهه با مرگ را به تصویر بکشد. «سمفونی نهم» به پنج حادثه تاریخی میپردازد که مرگ کوروش کبیر و قتل امیرکبیر ازجمله آنهاست. 1397 1396 فقط مسئولیت کارگردانی و تهیهکنندگی را برعهده گرفت.