غیاب پدر در سیاستهای جمعیتی
مرضیه شعربافچی
مدرس دانشگاه و حوزه و پژوهشگر
خطر قرار گرفتن ایران در سراشیبی کاهش جمعیت از سال 1430 به بعد، سیاستگذاران و مسئولان را بر آن داشته تا در پی وضع قوانین و اعمال سیاستهای تسهیلگر برای خانوادهها در جهت فرزندآوری باشند. در لوای این توجه که گاه خالی از افراط نیز نیست، قرعه فال به نام زنان زده شده و قسمت اعظم بار افزایش نرخ جمعیت بر دوش زنان دیده شده است؛ حال آنکه نمیتوان از نقش پدر در این چرخه غافل شد و با این تصور فانتزی که ایجاد امکانات تسهیلکننده یا تلاش برای تغییر افکار مادران حلقه مفقوده سیاستهای افزایش نرخ جمعیت است، به طور کلی از پدران و تأثیر قوانین و سیاستهای ناظر به نقش خانوادگی آنان چشم پوشید.
از جمله مواردی که بویژه در کلانشهرها نهاد خانواده را برای انجام وظایف و ایفای کار ویژه خود با چالش مواجه کرده، ساعات طولانی عدم حضور مردان در خانواده است. مشکلات معیشتی مردان را مجبور میسازد تا ساعتهای متمادی و گاهی بیش از دو شیفت کاری برای تأمین نیازهای مادی خانواده به کار مشغول باشند و پرواضح است خستگی ناشی از ساعات طولانی کار بیرون از منزل، شادابی و فرصتی برای وقت گذرانی کمی و کیفی پدر با خانواده باقی نمیگذارد. بدین ترتیب قسمت اعظم بار تربیت و اداره امور فرزندان بر عهده مادر است و همین مسأله و بار مضاعفی که در راستای تربیت فرزند بر دوش مادر سنگینی میکند، مانع از ترغیب خانوادهها به افزایش تعداد فرزندان خواهد بود. از طرف دیگر، عدم انعطاف ساختار اداری و فضای حاکم بر مشاغل مردان امکان وقتگذاری بیشتر و تأمین نیازهای عاطفی فرزندان در نسبت با پدر را ناممکن میسازد. امری که در قوانین مربوط به افزایش موالید به هیچ وجه مورد توجه قرار نمیگیرد و با تخصیص دو هفته مرخصی برای تولد هر فرزند به پدر، آن هم فقط در ساختارهای رسمی اداری، باب دیگر توجهها و اعمال سیاستها بسته است.
عرف حاکم بر جامعه باید بپذیرد ایفای درست نقش پدری در خانواده، علاوه بر کمک به مادر در جهت تربیت و اداره امور فرزندان، برای خود مردان نیز خوشایند است. پدری که در انجام کار ویژه خود مرتب با ناکارآمدی مواجه است رغبتی به افزایش تعداد فرزندان و بلکه فرزندآوری به طور کلی ندارد؛ چرا که در چنین شرایطی فرزندآوری تنها افزودن چالشی جدید به دیگر چالشهای زندگی به نظر میرسد. به این مسأله نارضایتی نقشی را نیز باید افزود.
نظام خانواده در دین مبین اسلام کارکردهای منحصر به فردی دارد که با انجام صحیح و دقیق نقشها توسط هریک از اعضای خانواده محقق میشود و در آن نقش پدر، نقشی فراتر از برطرف کردن نیازهای مادی اعضای خانواده است. عدم توجه به دیگر کارکردهای نقش پدر در خانواده در اعمال سیاستها و وضع قوانین، بویژه قوانین و سیاستهای مربوط به فرزندآوری و توجه یکسویه و افراطی به نقش مادر، تحقق اهداف مربوطه را با مشکل جدی مواجه خواهد کرد.