نجات معجزه آسا از سوءقصدهای سریالی همسر
مرجان همایونی/زن جوان برای انتقام از شوهر بداخلاقش 4 بار نقشه سوءقصد و قتل او را طراحی و اجرا کرد اما مرد جوان هربار جان سالم به در برد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 7 صبح 18 دی ماه امسال، زمانی که کارمند یکی از دانشگاههای پایتخت از خانهاش خارج شد تا سوار بر سرویس اداره به محل کارش برود ناگهان مردی که صورتش را پوشانده بود به سمت او رفت و با شلیک یک گلوله به سرش متواری شد. پس از این حادثه بلافاصله گزارش این تیراندازی به بازپرس محمدجواد شفیعی اعلام و تیم جنایی بلافاصله راهی محل شد.
سوءقصدهای سریالی
به دستور بازپرس جنایی، مرد جوان به نام بهنام به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت. با تلاش کادر درمان او از مرگ نجات یافت و پس از چند روزی از کما بیرون آمد اما بهدلیل وخامت حالش در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد 30 شهریور ماه امسال نیز بهنام هدف شلیک 3 گلوله از سوی فردی ناشناس قرار گرفته و روانه بیمارستان شده بود. با اینکه یکی از تیرها به قفسه سینه وی اصابت کرده بود اما در این حادثه نیز او جان سالم به در برده بود.
باتوجه به اینکه مرد جوان دو بار مورد سوءقصد با اسلحه قرار گرفته بود بازپرس جنایی دستور بررسی گلولهها را صادر کرد. در آزمایشات متخصصان تشخیص هویت، آنها اعلام کردند که گلولهها از دو سلاح کلت کمری متفاوت شلیک شده و ممکن است ضاربان متفاوت باشند.
در حالی که این فرضیه روی میز بازپرس جنایی قرار گرفته بود، اما در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محلهایی که به مرد جوان شلیک شده بود، تصاویر ضارب بهدست آمد. گرچه متهم صورت و دستهایش را کاملاً پوشانده بود اما بررسی فیزیک بدنی و وضعیت جسمی ضارب در دو تصویر نشان میداد که در هر دو حادثه، ضارب یک نفر است و استفاده از دو اسلحه در دو صحنه سوءقصد فقط برای گمراه کردن تیم تحقیق بوده است.
ردپای یک مرد
در ادامه تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، به سرنخها و مدارکی رسیدند که نشان میداد همسر بهنام در این ماجراها نقش دارد و ادامه بررسیها مأموران را به مرد جوانی به نام شایان رساند که با همسر بهنام ارتباط پنهانی داشته و روز حادثه نیز با او در تماس بوده است.بدین ترتیب بازپرس جنایی دستور بازداشت زن جوان و شایان را صادر کرد.
شایان در تحقیقات، ضمن اعتراف به شلیکها گفت: در یک شرکت آبدارچی هستم و دو فرزند دارم. سال 99 بود که با همسر این مرد در اینستاگرام آشنا شدیم. در این مدت او برایم درددل میکرد و از بدرفتاریهای همسرش میگفت و اینکه مدام او را کتک میزند و بداخلاق است و دیر به خانه میآید. او خیلی از همسرش شاکی بود و من به او پیشنهاد دادم که با توجه به این همه اختلاف از همسرش جدا شود. اما گفت که شوهرش به خاطر دو فرزندشان او را طلاق نمیدهد. تا اینکه یک روز از من خواست از شوهرش زهرچشم بگیرم تا شاید بهنام به خودش بیاید و دست از اذیت و آزار بردارد. شب عید امسال به کمین بهنام نشستم و زمانی که او از خانهاش بیرون آمد تعقیبش کردم و در فرصتی مناسب با ماشینم به موتور او زدم. اما سه روز بعد، همسرش با من تماس گرفت و گفت که اتفاقی برایش نیفتاده و رفتارش هم بدتر شده است.
ریختن سم در غذا
متهم گفت: وقتی از این راه به نتیجه نرسیدیم همسرش تصمیم گرفت داخل غذای او سم بریزد گرچه آن زمان به دروغ گفته بود که سم را در غذای شوهرش ریخته و اثر نکرده است اما بعد به من گفت که ترسیده اگر شوهرش داخل خانه فوت کند، پلیس به او مشکوک شود و قتل به گردنش بیفتد به همین دلیل منصرف شده است. درنهایت نقشه قتل با اسلحه را کشیدیم.
مرد جوان ادامه داد: یک بار به سمت قلبش شلیک کردم اما زنده ماند. بعد از مدتی نقشه سوءقصد چهارم را کشیدیم. برای اینکه به نظر نرسد سوءقصدها کار یک نفر بوده است، زن جوان 20 میلیون تومان به من پول داد تا با آن اسلحه بخرم و مقداری از آن هم دستمزدم باشد. 15 میلیون تومان اسلحه خریدیم و 5 میلیون تومان برای خودم ماند. روز حادثه با خودروهای عبوری از کرج که محل زندگیام بود راهی تهران شدم. از 6 صبح جلوی خانه آنها کشیک کشیدم تا اینکه بهنام از خانه خارج شد و من به سمتش شلیک و پای پیاده فرار کردم. چند روز بعد، دوباره باخبر شدم که او نمرده است و جان سالم به در برده است. اما در این مدت عذاب وجدان به سراغم آمد و ترس اینکه اگر او مرده بود من تبدیل به یک قاتل شده بودم به جانم افتاد. برای اینکه گیر نیفتم و ردی از خودم به جای نگذارم، مدتی هم با زن جوان رابطهام را قطع کردم.پس از اعترافهای زن جوان به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، دو متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفته و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.