نگاهی به تأثیر اغتشاشات بر فضای فرهنگ و هنر که هنوز هم جلوی عادی‌ شدن فضای فرهنگ را گرفته است

دیکتاتورها علیه فرهنگ

هانیه شجاعی زند
نویسنده
درست زمانی که قرار بود فعالیت‌های فرهنگی همچون سینما، تئاتر، موسیقی و... روزهای رکود کرونایی را پشت سر بگذارند، هشتگ «مهسا امینی» بار دیگر عرصه هنر را به کسادی کشاند. رکودی که بهانه آن برعکس گذشته، نه مسئولان و مدیران فرهنگی بودند و نه ویروس و بیماری، بلکه این بار هنرمندان خود خواسته پذیرفتند که بازار خود را کساد کنند. اینکه چه فکر می‌کردند و آخرش به چه ختم شد داستانی است طولانی اما آنچه پس از فروکش کردن فضای ملتهب جامعه در عرصه هنر در حال رخ دادن است پدیده جدیدی است که برای خود هنرمندان هم ناشناخته است.  در واقع آنچه در ساحت هنر در حال اتفاق افتادن است این است که جبهه اغتشاشگران و اپوزیسیون یا هرچه که نامش را بگذاریم، دوست ندارد هیچ وقت هنرمندان به کارشان بازگردند و به هیچ عنوان هم در طرح عداوت خود، برنامه‌ای برای گذران امور زندگی هنرمندان به آنها ارائه نکرده‌اند. موضوعی که گلایه شدید هنرمندان را به همراه داشته اعتراض نسبت به کسانی که خود به کسب و کارشان می‌رسند اما مدام به آنها مهیب اعتصاب می‌زنند. موضوع اینجا است که آنها از چه حربه‌ای استفاده می‌کنند که تا این حد هنرمندان را در خط مشی دیکتاتوری خود حل کرده‌­اند. مثلاً بسیاری از سلبریتی‌های حوزه موسیقی بخصوص در این روزها در فضای مجازی خود را همراه با اغتشاشات معرفی می‌کردند اما بسیاری از همین‌ها از درد‌دل‌هایشان و انگیزه مضاعف برای بازگشت به کنسرت سخن می‌گویند. کسانی که به شدت از جو حاکم بر فضای مجازی ناراضی بوده و خود را گیر افتاده در مخمصه‌ای می‌دانند که برای برون رفت از آن به استیصال رسیده‌اند. یکی از همین خواننده‌ها که بین همراهی با اغتشاشگران و بازگشت به کنسرت بین دوراهی استیصال گرفتار شده می‌گفت، به شدت از کسانی که مدام به بنده می‌گویند کنسرت نگذارم و فعالیت موسیقی را تحریم کنم عصبانی هستم ولی نمی‌توانم به آنها بگویم شما با چه وجدانی به من می‌گویید کنسرت نگذار مادامی‌که خود هر روز به محل کسب و کارتان می‌روید، طرف تاجر است و یک ساعت هم در این مدت از کارش نزده به من می‌گوید: «نکند کنسرت بگذاری و فعالیت موسیقی داشته باشی، تو باید همچنان از اعتراضات حمایت کنی.» او اعتراف می‌کند که تداوم بخش تعطیلی کنسرت‌ها و فعالیت‌های موسیقی، بیرون از ایران است. یکی دیگر از هنرمندان نامدار عرصه موسیقی که خواست نامش فاش نشود، می‌گوید: «یک بار یک استوری گذاشته‌ام که موزیسین هم این شغل و محل درآمدش است و نیاز دارد به فعالیت‌های جاری‌اش بازگردد، که به فاصله چند دقیقه از انتشار استوری، با موجی از انواع ناسزا و حرف‌های رکیک و حتی تهدید مواجه شده‌ام و الان هم واقعاً مانده‌ام که چه کنم؟!

زندگی واقعی در دنیای مجازی
سرمنشأ این تنش‌ها و این مباحث را فقط می‌توان در فضای مجازی دید و در جهان واقعی خبری از این تحقیر و تمسخرها نیست. موضوعی که یکی از هنرمندان عرصه موسیقی به آن اذعان می‌کند اما از ترس قرار گرفتن در مقابل سیل تهمت‌ها و تهدیدها آشکارا اعتراض نمی‌کند، او که خواست نامی‌از او برده نشود، می‌گوید «از این تأسف می‌خورم که بسیاری از دنبال کننده‌ها و دوستان و دیگران این مباحث را فقط در فضای مجازی می‌بینند و واقعاً هم اکثر آنها نمی‌دانند از کجا دارند بازی می‌خورند و گردانندگان اصلی این التهابِ کاملاً مجازی در بیرون از مرزهاست چراکه هر زمان وارد فضای مجازی می‌شوی با انبوهی از حرف‌ها، استوری‌ها، ویدیوها و محتواهای تکراری این روزهای اغتشاشات بمباران می‌شوی بعد که گوشی را در جیبت می‌گذاری و به خیابان می‌زنی می‌بینی زندگی آرام و عادی جریان دارد و به هیچ عنوان سنخیتی بین آن دنیای مجازی و این دنیای واقعی نمی‌بینم.»
شرایطی که «مهدی جمشیدی» پژوهشگر علوم اجتماعی آن را در این چهارچوب تعریف می‌­کند: «ما در موقعیتی به سر می‌بریم که در آن شبکه‌های اجتماعی غربی حاکم هستند و این یک بستر ساختاری برای نفوذ و تنش ایجاد می‌کند. تا وقتی فضای مجازی غربی بدون کنترل بر ما غالب و حاکم باشد، یک مجرای گسترده برای نفوذ و دستکاری اجتماعی در اختیار غرب هست و تا وقتی این فضا رها است و در اختیار دشمن است، ما باید هر روز منتظر تکانه و تنش باشیم.» دامی‌که امروز دامنگیر عرصه هنرِ امروز ما شده و به تأسی از این فضا آسایش و امنیت ذهنی را از این قشر حساس و لطیف جامعه سلب کرده است.

شما بی‌جا می‌کنید فعالیت هنری دارید!
این تنها موسیقی نیست که دچارِ این مشکلات شده است؛ سینماها، گالری‌ها و تئاترها نیز وضعیتی مشابه دارند، ولی همواره موسیقی آسیب‌پذیرتر است. این درحالی است که قشری مثل موزیسین‌ها همیشه از اقشار آسیب‌پذیر جامعه هنری محسوب می‌شوند حتی در شرایط عادی هم موسیقی شرایط آنچنان به سامانی ندارد و حال در این وضع متأسفانه مشکل تا جایی برای این هنرمندان به وجود آمده که بخشی از آنها به فکر تغییر منبع درآمد افتاده‌اند و به کارهای دیگر همچون کار در تاکسی‌های اینترنتی روی آورده‌اند.
محمدحسین توتونچیان تهیه کننده موسیقی ضمن اشاره به شرایط نامساعد حاکم بر فرایند تولید و عرضه آثار موسیقایی در ماه‌های اخیر بویژه در حوزه کنسرت‌ها توضیح داد: آیا این صحیح است که بسیاری از افراد که به‌عنوان معترض به این و آن، انواع و اقسام واژه‌های نادرست را در فضای مجازی نثار ما می‌کنند، خودشان براحتی فعالیتشان را انجام دهند و به بسیاری از هنرمندان شریف حوزه موسیقی که محل درآمدی غیر از موسیقی ندارند، می‌گویند باید کار خود را تعطیل کنید؟
او می‌گوید: این قضاوت عادلانه‌ای نیست که خودمان سرکار برویم و فقط به اهالی هنر بگوییم: شما خیلی بی‌جا می‌کنید، فعالیت هنری دارید.

مقصر واقعی کسادی بازار هنر کیست؟
برخی بهانه این کسادی را به گردن نبود مخاطب می‌اندازند و می­‌گویند باز کردن در کنسرت‌ها و یا تئاترهای بی‌تماشاچی هزینه‌هایش از تعطیل بودنش بیشتر است اما نتیجه اجراهایی که خارج از این جریان دیکتاتورمآب کارخودشان را آغاز کرده‌اند این گزاره را رد می‌کند و باید گفت مردم در این فالورهای فضای مجازی خلاصه نمی‌شوند بلکه پیدا هم نمی‌شوند و مشخص نیست که این جنگ روانی توسط چه کسانی اداره می‌شود.
هر چند محسن شریفیان با متهم کردن مسئولان با گفتنِ «اجازه دهید مردم انتخاب کنند» می‌افزاید: «پیشنهاد من این است که برگزاری کنسرت‌ها از سر گرفته و سالن‌ها باز شود و اجازه دهیم مردم، خودشان انتخاب کنند و ببینیم اساساً نیازی به آمدن به سالن‌ کنسرت دارند یا نه»، اینکه اجازه دهیم مردم خودشان انتخاب کنند در ظاهر حرف درستی است اما او در متهم کردن مقصران اصلی به خطا رفته و برخلاف همکارانش متهم این جریان را مسئولان می‌داند و معتقد است نخ نامرئی این فضای خفقان ­آور در دست مدیران است.
این درحالی است که مدیران عرصه هنر همچون عرفانپور مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری به‌دنبال باز شدن این گره گفته: با توجه به شرایط اخیر محدودیتی باب شده برای هنرمندان که نباید کنسرت برگزار شود. دیدگاهی که کار بسیار غلطی است و آنهایی که هنرمندان را وادار به سکوت می‌کنند از جنس هنر نیستند بر همین مبنا ما در حوزه هنری در حال برنامه‌ریزی برای کنسرت‌ها هستیم.
 یا صحبت‌های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که برای جلب این هنرمندانِ پشت کرده به نظام از فضای بازی صحبت کرده که تا کنون شرایطش فراهم نشده. محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی می‌­گوید: «ما با تسهیل کردن امر مجوز‌ها و نادیده گرفتن سخت­‌گیری‌های گذشته امر مجوز را آسان کردیم، اما یک عده‌ای خوششان نمی‌آید، چون دوست دارند تصویر ایران و تصویر نظام حکمرانی فرهنگی کشور را یک تصویر بسته نشان دهند«.
احسان عبدی‌پور، نوازنده سرنا و از هنرمندان شناخته‌شده موسیقی نواحی در این خصوص می‌گوید: «اگر بخواهم واقع‌گرایانه و به دور از تعارفات معمول به این موضوع نگاه کنم باید بگویم کسانی که علاقه‌ای به برگزاری کنسرت نداشته‌­اند، این روزها به آرزوی‌شان رسیده‌اند.» او از اینکه گروهی به آرزویشان رسیده‌اند به شدت ابراز ناراحتی می‌کند گویی به در می‌گوید تا دیوار بشنود اینکه، شرایط ایجاد شده به نفع هیچ کس نیست جز اغتشاشگران!

فشارهای رسانه‌ای مانع اصلی فعالیت‌های هنری
داستان گلایه گلاب آدینه که خود از اولین پرچم داران معترض این روزهای صفحات اجتماعی بود می‌تواند مهر تأیید بر حضور جریانی باشد که هیچ خط و ربطی به هنر ندارند و از پشت مرزها اداره می‌شوند. وی اکنون تئاتری را با عنوان «پرده­‌خانه» به روی صحنه برده است که به مذاق این جریان خوش نیامده به گونه‌ای که وی درباره جوی که این روزها بر فضای تئاتری کشور حاکم است، می‌گوید: «این روزها بی‌شمار نظرات فحش و ناسزا و تهدید دریافت می‌کنم و این موضوع را قدری نگران‌کننده می‌دانم. در این مدت بعضی برای من قاطعانه حکم کرده‌اند این تئاتر نباید اجرا شود. البته هستند کسانی که با برشمردن دلایلی، محترمانه توضیح می‌دهند الان تئاتر کار کردن، جایز نیست یا نادرست است. ولی این ادبیات که «من نمی‌گذارم... ما نمی‌گذاریم. نباید اجرا شود» در پاسخ به این ادبیات چه می‌توان گفت؟
داستان این هجمه‌ها به همین جا ختم نمی‌شود اعتراف گرفتن از پرواز همای، هنرمند کشورمان که در کنسرتی قطعاتی را با موضوع شهید سلیمانی خوانده بود، کار را به جایی رساند که مجبور شد تا در ویدیویی خود را فریب خورده بخواند.
نام و عنوان فرد یا جریانی در این ­باره مطرح نیست، اما فشارهای رسانه‌ای وجود دارد و از شیوه‌ها و شگردهای مختلفی استفاده می‌کند، هنرمندان را در وضعیتی قرار داده که جرأت نمی‌کنند کارشان را از سر بگیرند.

آزادی بیان به سبک اغتشاشگران
شاید بهترین راوی خود اهالی هنر باشند کسی مثل محمد معتمدی خواننده­ سبک کلاسیک که شرایط این روزهای هنر را اینگونه توصیف کرده؛ ایران پاییز خوبی را پشت سر نگذاشت. برخی مطالبات به حقی را مطرح کردند و برخی از این آب گل آلود ماهی گرفتند و ضربات روحی و اقتصادی شدیدی را بر میلیون‌ها شهروند وارد کرده‌­اند. این جماعت مستقیماً از رسانه‌های خارجی خط می‌گرفتند و نقشه ‌راه خطرناکی را پیش گرفتند. به سلبریتی‌ها و افراد مشهور فشار آوردند تا در برابر وضع موجود، طبق نظر و خواست آنها موضع بگیرند و در این مشی دیکتاتورمآبانه خود چیزی که اهمیت نداشت مردم بودند که چگونه در این شرایط سخت اقتصادی ارتزاق کنند.
محمد معتمدی، در مقابل این جریان که با این ارعاب­‌ها شکل گرفته، سکوت نکرد و اعتراض‌های بحقی را مطرح کرد. آزادی بیانی که هم‌اکنون به سیل تهدیدها تبدیل شده است. حرف‌های محمد معتمدی، حرف دل بسیاری از خوانندگانی بود که می‌خواهند کنسرت بدهند اما از تهدیدهای دیکتاتورها واهمه دارند.
این وضعیت تنها بدنه موسیقی را به ستوه نیاورده بلکه سایر بخش‌های هنری هم از این شرایط گله‌مندند. داوود فتحعلی بیگی هنرمند با سابقه تئاتر در گفت‌و‌گو با ایسنا، تأکید می‌کند که کار فرهنگ، تعطیل بردار نیست و کسانی که در سریال‌ها دستمزد آنچنانی می‌گیرند، نمی‌توانند درباره کار کردن بدنه ضعیف تئاتر اظهار نظر کنند. او با اشاره به بی‌اخلاقی‌های برخی از هنرمندان عرصه هنر که خود اکنون پرچم معترضان اجتماعی را بلند کرده‌اند، می‌افزاید: نیمی ‌از مشکلات فعلی ما به ملت باز می‌گردد که عملکرد درستی ندارند و نیمی‌هم به مسئولان. تا وقتی خودمان را اصلاح نکنیم، باز هم در بر همین پاشنه خواهد چرخید.

توقیف بی‌توقیف!
با تمام این­ها در سینما در کنار این فشارها اتفاق دیگری در حال رخ دادن است که احتمالاً هوشیاری بیشتر مدیران و مسئولان را می‌طلبد. پدید آمدن فضای فعلی احتمالاً این تصور را برای برخی پیش آورده که گویی فضای کنونی فرصت مناسبی است تا از دستگاه‎‌های مربوطه باج بگیریم. دستگاه‌هایی که احتمالاً با نیت خیر راه حل را در مصالحه دیده و درهای بسته را گشوده‌اند تا فیلم‌های توقیف شده در یک فضای باز و دوستانه، سینمای از رونق افتاده را دوباره سرپا کنند تا مگر فضای فرهنگ و سینما و هنر به حالت عادی بازگردد.
توصیه‌ای که ساداتیانِ تهیه کننده به آن اذعان دارد و راهکاری که هدی کوهیان تهیه‌کننده سینما و تلویزیون بر آن تأکید می‌کند. آنها راه برون رفت از رکود فعلی را در فضای بدون سانسور و الزام به پاسخگویی به نهادها می‌دانند. عبور فیلم سینمایی «چپ و راست» از سد ممیزی‌ها بعد از سه سال توقیف و یا اکران فیلم «ملاقات خصوصی» بدون اصلاحات و ممیزی هم احتمالاً دستاورد همین نگاه است. فیلمی‌که در زمان اکرانش در جشنواره، صدای اعتراض منتقدان و اهالی رسانه را بلند کرد و عنوان فیلم سیاه رویداد فجر را با خود یدک ­کشید، حالا چه شده که سینمای ایران پشت خود را به چنین اثری ‌داده که تا کمر بی‌رونقی‌اش را در شرایط رکود فعلی صاف کند.
این در حالی است که محمد هاشمی، معاون حقوقی و امور مجلس و استان‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌همواره بر دقت‌های دینی، انقلابی و قانونی در دادن مجوزها تأکید می‌کند و می‌گوید: وقتی مجوزی در مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌به‌عنوان مرجع ذیصلاح با دقت به اصول سه‌‌گانه فوق صادر می‌شود، انتظار داریم که همه نهادها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی همه و همه به قانون احترام بگذارند و از تصمیمات قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌ ‌‌حمایت و پشتیبانی کنند.
حال سینما در شرایطی قرار دارد که دستگاه‎های مرتبط و متولی آن از سویی برای راه‌اندازی چرخ عادی‌سازی صنعت سینما و از سوی دیگر از ترس تهمتِی مانند بسته بودن شرایط حکمرانی فرهنگی فیلم‎ها، در مراعات سه اصل اساسی دقت‌های دینی، انقلابی و قانونی با اغماض‌های احتمالی آنها را روانه پرده سینماها و چرخه اکران کند.

 

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی