شآوارگیه
صادق رخ فر
دبیر گروه تاریخ
محمدرضا پهلوی بعد از فرار از ایران در 26 دیماه 1357 با مسأله رویگردانی کشورها از پذیرش وی و تغییر مداوم محل اقامتش در کشورهای مختلف مواجه شد. او و خانوادهاش از زمان فرار تا زمان مرگ وی در 5 مرداد 1359 در کشورهای مصر، مراکش، باهاماس، مکزیک، امریکا (در بیمارستان نیویورک)، پاناما و مجدداً مصر اقامت کردند. سفر بیبازگشت او به مصر به دلیل سر باز زدن دیگر کشورها از پناه دادن به او بود. قبل از آخرین سفر او به مصر، پاناما به اقامتگاه او و خانوادهاش بدل شده بود؛ آن هم در شرایطی که مسأله گروگانگیری به تنش میان ایران و امریکا افزوده بود و شاه دربهدر بهدنبال کشوری برای اقامت بود.
در ادامه شرایط داخلی کشور در زمان فرار شاه بررسی میشود:
وضعیت ساواک در زمان فرار
وضعیت ساواک چنان وخیم بود که حتی توصیهها و دستورالعملهای ریاست ساواک جهت تقویت روحیه از دست رفته ساواکیها تأثیری نداشت. نومیدی اعضای ساواک از آیندهای که اکنون دیگر مشخص بود به چه سمت و سویی در حرکت است، آنها را چنان هراسان کرده بود که برخی از آنان با انتشار نامههای مخفیانه کوشیدند تا ضمن ابراز برائت از عملکرد ننگین ساواک و معرفی چهرههای اصلی و گرداننده سرکوب، مفرّی برای خود جستوجو کنند. راز ناکارآمدی اقدامات نمایشی و ایذایی حکومت در مهار انقلاب در نقش رهبری بلامنازع و آشتیناپذیر انقلاب حضرت امام خمینی نهفته بود. ایشان که طی سالها مخالفت پیگیرانه با حاکمیت پهلوی، سقوط آن را تنها راه رهایی کشور تشخیص داده بودند، آگاهانه با موانعی که رژیم بر سر راه حرکت انقلابی مردم کشور قرار داده بود، برخورد کردند. چنانکه وقتی حکومت جهت کاستن از مخالفتها نصیری را از سفارت فراخواند تا با ترتیب دادن محاکمه او و شاید مجازاتش از فشار مخالفان بکاهد، تصریح کرد که «این دستگیریها و از جمله دستگیری نصیری برای تبرئه شاه از یک عمر خیانت است. ملت آگاه ایران دیگر فریب این خیمهشببازیها را نمیخورد.» ایشان در جمع گروهی از مردم ایران در پاریس در 26 دی 1357 طرح حکومت برای دستگیری و محاکمه نصیری را توطئهای بیش ندانست که صرفاً جهت فریب مردم اجرا کرده است. با این حال اضافه کردند که حتی اگر رژیم چنین قصدی را هم داشته باشد دیگر بسیار دیر است.
کتاب: مجموعه مقالات
همایش سقوط 1
وضعیت زندانها در دوران فرار شاه
و از آنجا هرکس به خانه خودش رفت. هیچگاه احتمال نمیدادم که آزاد شوم، چون منتظر تجدید بودم. ما نمیتوانستیم در زندان تحلیل درستی از این قضایا داشته باشیم. من در زندان قصر بودم و از طریق ملاقات با خانوادهها متوجه شدیم که جریاناتی اتفاق افتاده، ولی هیچگاه احتمال نمیدادیم که این جریانات باعث تغییر نظام شود. در آن زمان فضای سیاسی کشور تا حدودی باز شده بود و سخنرانیها و راهپیماییها به صورت گستردهای برگزار میشد. از طرفی متعجب مانده بودیم که رژیم چگونه زندانیان را آزاد میکند. رژیم در ابتدا افرادی که محکومیتهای پایینی داشتند آزاد کرد، سپس افرادی که جرمهای سنگین داشتند یا کسانی را که ساواک روی آنها حساس بود، آزاد نمود. تحلیلی که در داخل زندان راجع به این مسأله وجود داشت، این بود که رژیم به دلیل فشارهای وارده از سوی سازمان حقوق بشر و دولت امریکا مجبور به این کار شده است و در واقع با این کار دو هدف را دنبال میکرد، یکی اینکه به آنها وانمود کند، ما خواسته شما را اجابت کردیم و دوم اینکه رژیم، افرادی را که در زندان سرشناس بودند بعد از آزادی در بیرون از زندان ترور کند. در زندان این نظر را داشتیم که باید کسانی که از زندان آزاد میشوند یا فراری بشوند، یا به خارج از کشور بروند تا رژیم به آنها دست پیدا نکند. پس از اینکه از زندان بیرون آمدم، تصمیم گرفتم به اتفاق دوستان از فرصتی که پیش آمده استفاده کنم، لذا جلسات سخنرانی علیه رژیم را در شهرهای قزوین، دماوند، تهران و قم برپا کردم. روز 26 دی ماه 1357 که از قم به تهران برمیگشتم، در اتوبوس شنیدم که شاه فرار کرده است. در جاده، ماشینها بوق میزدند و لامپهای خود را خاموش و روشن میکردند و در خیابانها نقل و شیرینی پخش میکردند.
کتاب: خاطرات عزت شاهی
(مطهری)
مواضع امام خمینی
امام(ره) روز بعد از فرار شاه، در موضعگیری خود در قبال این رویداد، خروج شاه از ایران را طلیعه پیروزی ملت و سرلوحه سعادت و دستیابی به آزادی و استقلال دانست و ملت مبارز ایران را به تلاش برای ادامه مبارزه تا رسیدن به پیروزی نهایی دعوت کرد و فرار شاه را تنها، مرحلهای از پیروزی اصلی ملت و انقلاب اسلامی قلمداد کرد.« خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست و ما مشکلات زیادی در پیش داریم؛ و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست، بلکه طلیعه پیروزی است و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض میکنم و باید توجه داشته باشند که همانطوری که طلیعه پیروزی است، طلیعه خلع سلطه اجانب است؛ و این تبریک بیشتر از تبریک رفتن شاه است.»(1) با فرا رسیدن اربعین حسینی و با توجه به فرار شاه و موضعگیری امام(ره) در آن مورد، مردم برای نشان دادن وحدت و اتحاد خود و تصمیم نهایی خود برای ادامه مبارزه تا برپایی جمهوری اسلامی، تظاهرات گستردهای در تهران برگزار کردند. امام خمینی(ره) پس از راهپیمایی مردم، با ارسال پیامی به ملت ایران، ضمن اعلام ساقط شدن رژیم پهلوی، خطاب به ملت ایران تذکراتی بیان کردند که در آن مواضع جدیدی در قبال مجلسین شورای سلطنتی و ارتش اتخاذ نمودند. اینجانب با تقدیم تشکر صمیمانه به ملت عزیز تذکراتی را لازم میدانم 1- اینجانب انشاءالله تعالی بزودی به شما میپیوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشکلات کوشا بوده و با هم صدا و هم قدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه کنیم 2- به نمایندگان محمدرضا پهلوی که مجلسین را غصباً اشغال کردهاند اخطار کنید که خانه ملت را خالی کنند تا نمایندگان مردم پس از پنجاه سال که ملت از حق خود محروم بود، به خانه خود بیایند.
ترس از کودتا
در ساعت 30 و 11 دقیقه روز 26 دی ماه، در حالی که «بختیار» هنوز در مجلس منتظر رأی اعتماد بود، راهی فرودگاه مهرآباد شد که در محاصره یگانهای گارد بود. پس از رسیدن «بختیار» که رأی اعتماد مجلس شورای ملی را در دست داشت، شاه در حالی که تعداد اندکی از اعضای کابینه و درباریان حضور داشتند، در حدود ساعت 12 ظهر، با هواپیمای اختصاصیاش، در حالی که یک جت بوئینگ 747 و دهها هلیکوپتر آن را اسکورت کرده بودند، به سوی اسوان مصر پرواز کرد. این کار، در حقیقت به معنای پایان رژیم سلطنتی در ایران بود.(1) به نوشته «قرهباغی»، شاه مدتی قبل از مسافرت به خارج از کشور به سران ارتش دستور داده بود تا از کودتا پرهیز نمایند. در این حال، در روز 26 دی ماه نیز قبل از پرواز به سوی مصر، یک بار دیگر به «قرهباغی» تأکید نمود تا مانع از کودتای نظامی سران ارتش شود. «قرهباغی» هم چنین معتقد است که از 17 شهریور 1357 به این سو، تمایل شاه برای خروج از ایران رو به افزایش گذاشته بود و او صرفاً به انتظار فراهم آوردن استدلالهایی در جهت تأیید این حرکت به سر میبرد. بسیاری از ناظران اروپایی و امریکایی که در پاییز 1357 با شاه دیدار کردند، آشکارا دریافته بودند که وی قدرت تصمیمگیری و توان اداره کشور را از دست داده است.
1- کتاب: دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی
زمینه انحلال دو مجلس
نهایت خروج شاه از کشور، شکست قطعی پایههای رژیم را نوید میداد. در این زمان بود که کم کم زمزمههای انحلال دو مجلس، بلند شد. در 26 دی ماه 1357، امام خمینی(ره)، پیشوای فقید انقلاب، در دستوری نمایندگان را اکیداً به احتراز از حضور در دو مجلس فرا خواند. پس از آن بسیاری از نمایندگان مجلس شورای ملی به طور رسمی یا غیررسمی استعفای خود را از سمت نمایندگی اعلام کردند؛ اما حد نصاب این مجلس تا پایان حیات رژیم هم چنان باقی بود و این مجلس همراه مجلس سنا، به دولت بختیار رأی اعتماد داد. به هنگام طرح برنامه دولت بختیار از جمله انحلال ساواک، آزادی زندانیان سیاسی و اعلام کشته شدگان اخیر به نام شهدا، در سنا، سناتور نائینی اظهار داشت: «آقای نخستوزیر با همان عوامل نمیتوانید حکومت کنید. اگر با همان عوامل حکومت کنید، آش همان و کاسه همان است. وسایل حکومت مشروطیت و دموکراسی را فراهم کنید. فردای آن روز به هنگام بحث در برنام دولت در جلسه سنا، مجدداً نائینی سخنانی ایراد کرد. سرانجام بختیار توانست 38 رأی موافق و مخالف (نائینی) و دو رأی ممتنع (سناتور پرویز یارافشار و جلالالدین تهرانی) کسب کند و قرار بود با رفتن شاه، وظایف سلطنت را به عهده بگیرد.
کتاب: سنای ایران، جایگاه حقوقی و عملکرد سیاسی