بیتفاوتی یعنی پـــــــــــــــــــــــــــــذیرش
نفرتپراکنی نباید قسمتی از فرهنگ عمومیمان باشد
زهرا صالحینیا
نویسنده
فرهنگ
برای مواجهه با نفرت در اینترنت نیازی نیست که حتماً عضو گروه و کانال و شبکه خاصی باشید. همهگیری و در دسترس بودن اینترنت باعث شده، شما در هر زمان و هرجایی که باشید امکان مواجهه با نفرت پراکنی و یا افراد نفرت پراکن را داشته باشید. این رفتارها دیگر محدود به یک منطقه جغرافیایی و یا زبانی و گروه فکری خاص نیست. همهگیری آن موجب شده که تبدیل به یک فرهنگ رفتاری شود که گاهی افراد بدون آنکه متوجه باشند آن را تقلید میکنند.
تمسخر و گفتن جملات و کلمات ناراحت کننده درباره ظاهر افراد، نژاد و یا مسائلی از این دست رفتاری شایع است که افراد به صورت شناس یا ناشناس در اینترنت انجام میدهند. به نظر میرسد مانند نوعی فرهنگ جاری است که از سمت مردم پذیرفته شده.
اما بستر رشد این فرهنگ مسأله مهمی است. چرا که فراهم بودن امکانات و تسهیل کردن مراحل رشد این فرهنگ در این بسترها باعث شده که فرهنگ خشونت و تندروی به نقطه نقطه دنیا سرایت کرده و نشانهای در هر فرد داشته باشد.
وبسایت
وبسایتها یکی از اولین ابزارهایی بودند که گروههای حقیقی تندرو به سمت آن متمایل شدند و مطالب و نظرات و عقایدی که داشتند را به صفحات وبسایتها منتقل کردند.
وبسایتها هزینه چاپ و دردسر نشر را نداشتند و براحتی میشد به صورت ناشناس در آنها مطالبی را بارگذاری کرد. از هر کجای دنیا میشد به آن دسترسی داشت و محدوده مخاطب خود را به سراسر دنیا گسترش داد.
وبسایتها کمکم بستر انجمنهای گفتوگوی آنلاین شدند و همچنین محتوای صوتی و تصویری را در خود به اشتراک گذاشتند که تمام اینها دسترسی و نشر عقاید و ترویج یک فرهنگ را در سراسر اینترنت آسانتر کرد. البته ذکر این موارد به معنی مضر بودن این رشد نیست، رشد اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات معایب و مزایایی را توأمان داشت.
با پیشرفت استفاده از اینترنت و بروز بسترهای تازه ارتباطی، وبسایتها هم پیشرفت کردند. حتی مدل ارائه مطالب آنها نیز متفاوت شد. تندروی و نفرت پراکنی به سادگی قابل ابراز نبود. با رشد شبکههای ارتباطی اگرچه فرهنگ کلی تغییر میکرد اما بخشی از آگاهی جمعی نیز بالاتر میرفت و در مقابل تندروی و رفتارهای نفرت پراکن واکنش نشان میداد. در نتیجه روشهای جدیدی ابداع شد. یکی از روشهای جدید بروز رفتار نژادپرستانه، اصطلاحی به نام «نژادپرستی معقولانه» است که این رفتار تند و نفرت آلود را با توجیهات علمی و مبانی اخلاقی تزئین میکند و تلاش میکند به مخاطب بقبولاند که این رفتار در شرایطی و از جهاتی درست و علمی است و رفتاری طبیعی از یک انسان مدرن است.
متأسفانه این مدل ارائه رفتارهای نفرت پراکن و توجیه خشونت که مثالش در بالا ذکر شد، باعث پذیرش از سمت بسیاری از افراد و تأثیرگذاری طولانی و عمیقتر به نسبت رفتارهای مستقیم شد.
موسیقی
موسیقی نیز یکی از ابزار ترویج تندروی و نفرت پراکنی است. در این مورد توجه نوجوانان بیش از هر قشری به موسیقی نفرت پراکن جلب میشود. نوجوانان برای تعریف هویت خود به سمت این مدل موسیقی متمایل میشوند و تولیدکنندگان موسیقیهای نفرت پراکن نیز از این تمایل سوءاستفاده میکنند. اگرچه بسیاری از سرویس دهندههای آنلاین موسیقی بسیاری از این محتوای تند و خشن را حذف میکنند اما سایتهای تندرو، محل خوبی برای بارگذاری و پیدا کردن موسیقی نفرتپراکن هستند.
ویدئوهای آنلاین
ویدئوهای آنلاین با محتوای نفرت پراکنی هم مانند موسیقی در بسیاری از شبکههای اجتماعی اجازه بارگذاری ندارند اما نمیتوان تمام محتوای موجود در اینترنت را فیلتر کرد. در واقع مسأله فرهنگ جاری است که حتی ممکن است کامنتهای یک ویدئوی آموزش ساده خیاطی را هم تبدیل به فضایی برای بروز خشونت و نفرت و فرد یا افرادی را دچار آسیب کند. وقتی تندروی رفتاری شایع و پذیرفته شده باشد امکان بروزش در هر جایی محتمل است، حتی در گفت و گوی کناری یک بازی آنلاین.
متأسفانه فرهنگ جاری زیر پوست بازیهای آنلاین هم حاکی از خشونت و نفرتپراکنی است که متوجه نوجوانان و جوانانی است که بیش از هر رده سنی با این بازیها سر و کار دارند و در بسیاری موارد افراد این رفتار را پذیرفتهاند و جزئی از فرهنگ بازی آنلاین میدانند و به آن معترض هم نیز نیستند.