در حافظه موقت ذخیره شد...
نوآوری در تأمین مالی صنعت پتروشیمی در جهان
رویکرد کشورهای رقیب و شرکتهای بزرگ منطقهای
نقش سرمایه عمومی در پروژههای عظیم
در دهه اخیر، حضور مستقیم منابع عمومی در توسعه زیرساختهای پتروشیمی، به یک الگوی غالب تبدیل شده است. بانکهای توسعهای، صندوقهای ثروت ملی، اگزیمبانکها و مؤسسات مالی حمایتی دولتی، معمولاً اولین لایه تأمین مالی را تشکیل میدهند. این نهادها با ارائه وامهای بلندمدت، بیمه صادرات، تضمین بازپرداخت یا مشارکت مستقیم در شرکت پروژه، ریسک بخش خصوصی را کاهش میدهند. بدون این پشتوانه عمومی-به ویژه در پروژههایی که دوره بازپرداخت طولانی دارند - امکان رسیدن به مرحله تصمیمگیری نهایی سرمایهگذاری بسیار دشوار است.
پراجکت فاینانس چندلایه؛ از قرارداد تا ساختار سرمایه
در پروژههای جدید، ساختار «Project Finance» از حالت کلاسیک فراتر رفته و در عمل به یک معماری چند لایه مالی تبدیل شده است. نمونه شاخص آن، پروژه راسلفان قطر است که بسته تأمین مالی آن از: وامهای تجاری بینالمللی، فاینانس اسلامی، خطوط اعتباری اگزیمبانکها و سرمایهگذاری مشترک در قالب شرکت پروژه تشکیل شده است. این مدل، امروز در کشورهای رقیب به یک استاندارد بدل شده است: ابتدا شرکت پروژه شکل میگیرد، سپس سهام آن میان بازیگران منطقهای و بینالمللی تقسیم میشود و آنگاه بسته بدهی از منابع متنوع داخلی و خارجی طراحی میشود. مزیت کلیدی این ساختار، پراکندگی ریسک در میان چند نوع سرمایهگذار است؛ هرکدام با افق مالی متفاوت.
ورود سازمانیافته به بازار اوراق و صکوک بینالمللی
شرکتهای بزرگ انرژی و پتروشیمی منطقه خلیج فارس ـ از جمله آرامکو و ادنوک ـ تأمین مالی خود را بهطور نظاممند به بازار بدهی جهانی پیوند زدهاند. انتشار چندمیلیارددلاری صکوک دلاری با سررسیدهای ۵ تا ۱۰ سال، ایجاد منحنی بازده اختصاصی و تنوعبخشی به ابزارهای بدهی، اکنون بخشی از استراتژی تثبیت جایگاه مالی آنهاست.
صکوک و اوراق در اینجا فقط ابزار دریافت پول نیستند، بلکه: ابزار تثبیت اعتبار بینالمللی شرکت، ابزار جذب سرمایهگذاران نهادی در اروپا و آسیا و ابزار کاهش هزینه سرمایه در میانمدت به شمار میآیند. این روند نشان میدهد که تأمین مالی پتروشیمی امروز بدون اتصال مستقیم به بازارهای جهانی، ناقص خواهد بود.
فاینانس اسلامی پروژه؛ تجربه جاافتاده منطقه
نمونه کویتی Equate یکی از مهمترین مطالعات موردی شناختهشده در حوزه تأمین مالی پروژه پتروشیمی است. در این پروژه، از ساختارهای اسلامی مانند اجاره، مرابحه و استصناع استفاده شد، اما در عین حال سرمایهگذاران خارجی و سازوکارهای متعارف نیز در کنار آن حضور داشتند.
این مدل ثابت کرد: اگر معماری حقوقی دقیق طراحی شود، میتوان سرمایه اسلامی و غیراسلامی را بدون تعارض حقوقی در یک پروژه یکجا ترکیب کرد. به همین دلیل، امروز فاینانس اسلامی پروژه به عنوان یک ابزار استاندارد در بسیاری از پروژههای پاییندست، خوراک و زنجیره ارزش در منطقه خلیج فارس مورد استفاده است.
استفاده از ابزارهای سبز و معیارهای محیطزیستی، اجتماعی و حکمرانی (ESG)
با افزایش حساسیت جهانی نسبت به تغییرات آبوهوایی، شرکتهای بزرگ انرژی و پتروشیمی بهسرعت در حال گنجاندن اوراق سبز، صکوک سبز و وامهای پیوندخورده با شاخصهای ESG (محیطزیستی، اجتماعی و حکمرانی) در سبد مالی خود هستند. این ابزارها عمدتاً برای پروژههای مکمل استفاده میشوند، مانند: کاهش آلایندگی، بهینهسازی مصرف انرژی، مدیریت پسماند و بازیافت مواد و زیرساختهای کمکربن.
مزایای این تحول:
۱) دسترسی به سرمایهگذاران نهادی که محدودیت سرمایهگذاری در صنایع کربنی دارند،
۲) کاهش هزینه پول از طریق خطوط اعتباری ترجیحی،
۳) ارتقای رتبه اعتباری و کاهش حاشیه ریسک.
به همین دلیل، ابزارهای سبز اکنون به یکی از مؤلفههای جدید معماری مالی صنعت پتروشیمی تبدیل شدهاند.
معماری مالی به سبک جهانی
نوآوری در تأمین مالی پتروشیمی در جهان، به یک رقابت ساختاری و استراتژیک تبدیل شده است. شرکتهای بزرگ منطقهای و جهانی با ترکیب منابع دولتی و خصوصی، بهرهگیری از پراجکت فاینانس چندلایه، انتشار اوراق و صکوک دلاری، استفاده هدفمند از فاینانس اسلامی و بهرهگیری از ابزارهای سبز پیوندخورده با معیارهای محیطزیستی، اجتماعی و حکمرانی، توانستهاند پروژههای عظیم و بلندمدت پتروشیمی را در فضایی پرریسک و متغیر تأمین مالی کنند.
تأمین مالی در این صنعت اکنون دیگر «فرآیند جذب منابع» نیست؛ معماری مالی مبتنی بر رقابت جهانی است.