در حافظه موقت ذخیره شد...
روی خاموش پتروشیمی
سهم اندک از محصولات میانی و پاییندستی باعث میشود که از ایران چرخه ارزش افزوده محروم شود
چرا تکمیل زنجیره اهمیت دارد؟
برای فهم واقعیت، باید به ماهیت این صنعت توجه کرد. «ارزش» در پتروشیمی تنها از استخراج خوراک بهدست نمیآید و ارزش زمانی شکل میگیرد که محصول اولیه به ماده میانی، و سپس به محصول نهایی تبدیل شود. در این مسیر، هر حلقه، ارزش جدید ایجاد میکند. کشورهایی مانند آلمان، چین و کره جنوبی دقیقاً بر همین مبنا مدل توسعه پتروشیمی خود را طراحی کردهاند. در آن کشورها، مجتمعها صرفاً واحدهای تولیدی نیستند، بلکه هابهایی هستند که خوراک و محصول را در مسیر تبدیل پیوسته حرکت میدهند.
ایران در حلقه اول مزیت دارد؛ اما مزیت بدون امتداد، نقطه قوت نیست.
خوراک؛ مزیت بزرگ، اما بیقاعده
یکی از واقعیتهایی که تحلیل این صنعت را پیچیده کرده، موضوع خوراک است. ایران از نظر منابع طبیعی یکی از ارزانترین خوراکهای جهان را در اختیار دارد، اما ثبات و چهارچوبهای قراردادی در این حوزه طی سالهای اخیر ناپایدار بوده است. فرمولهای قیمتگذاری متعدد، تصمیمات مقطعی و نبود قراردادهای بلندمدت، باعث شده پروژههای جدید در حلقههای میانی و نهایی با ریسک بالا مواجه شوند. در چنین شرایطی، سرمایهگذار بهطور طبیعی به سمت محصولی میرود که دوره بازگشت کوتاهتر و عدم قطعیت کمتری دارد؛ یعنی حلقه اول زنجیره.
حلقه میانی؛ گسست واقعی در ساختار
حلقه میانی، همان جایی که خروجی مجتمعهای بزرگ باید به دهها واحد کوچکتر و تخصصی برسد، در ایران توسعه کافی نیافته است. این بخش نیازمند فناوری پیچیدهتر، سرمایهگذاری بلندمدتتر و همکاری نزدیکتر میان واحدهاست؛ مؤلفههایی که یا فراهم نشده، یا به شکل موقت و محدود ایجاد شده است.
به همین دلیل، برخی از محصولات پایه ایران به کشورهای دیگر صادر میشود و همان محصولات، در کشور مقصد در حلقههای بعدی ارزش افزوده میگیرند. این همان انتقال ارزش از مبدأ به مقصد است؛ انتقالی که نتیجه طبیعی ناتمام بودن زنجیره در داخل کشور محسوب میشود.
حلقه نهایی؛ نزدیکترین نقطه به جامعه
بخش پاییندستی، حلقهای است که میتواند با صنایع مصرفی، تجارت خرد، بازار داخلی و اشتغال گسترده پیوند برقرار کند. اما این حلقه در ایران کوچک مانده است. نبود شبکههای تأمین منظم، نبود پارکهای تخصصی، نبود زنجیره استاندارد تأمین خوراک، و دشواری تأمین مالی، مانع شکلگیری زیستبوم پایدار این بخش شده است. نتیجه آن است که شهرکهای صنعتی پر از واحدهای نیمهفعال یا تعطیل هستند، و بخش بزرگی از ارزش بالقوه در بازار داخلی، جذب نشده باقی مانده است.
یک صنعت گسترده، اما نه یک زنجیره منسجم
پتروشیمی ایران طی دهههای اخیر از نظر ظرفیت تولید و حجم صادرات رشد چشمگیری داشته، اما الگوی توسعه آن در حلقههای ابتدایی متوقف مانده است. فاصله میان خوراک تا محصول نهایی، امروز مهمترین شکاف در ساختار صنعت به شمار میرود. این فاصله نه تنها اقتصادی، بلکه نهادی، فنی و سیاستی است.
پرسشهای باز برای آینده
در نقطه کنونی، چند پرسش بنیادی پیش روی تصمیمگیران و صنعتگران قرار دارد:
آیا میتوان بدون ثبات سیاست خوراک، وارد حلقههای ارزش افزوده بالا شد؟
آیا الگوی توسعه مجتمعهای یکپارچه در ایران قابل پیادهسازی است؟
چگونه میتوان سرمایهگذاری در حلقههای میانی را اقتصادی کرد؟
چه اصلاحاتی در مدل تعامل میان مجتمعهای بزرگ و واحدهای کوچک ضروری است؟
مسیر بعدی کجاست؟
در موقعیتی که بازار جهانی در حال حرکت به سمت محصولات پیچیدهتر، تخصصیتر و متنوعتر است، ایران برای حفظ مزیت خود، ناگزیر از پاسخ به این پرسشهاست. نتیجه هر چه باشد، آینده صنعت پتروشیمی ایران نه در حجم تولید، بلکه در شکلدهی زنجیره ارزش آن رقم خواهد خورد.