پزشکیان تجربه خاتمی را تکرار می‌کند؟

دولت باید برای کشور تصمیمات سخت بگیرد

[ سید جواد کاظمی‌تبار

[ دانشیار دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل

برای تدوین و تنظیم این نوشتار، این سؤال مطرح شد که «اگر پزشکیان رئیس‌جمهوری نبود...؟» این سؤال درست و خوبی است، اما پاسخ به آن می‌تواند از زاویه‌های مختلف باشد. مثلاً برای پاسخ به این سؤال که «اگر پزشکیان رئیس‌جمهوری نبود...؟» می‌توانیم این سؤال را مطرح کنیم که با دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان باید چطور مواجه شد؟ نشان خواهم داد که پاسخ به این دو سؤال، در نهایت به یک نقطه منجر خواهد شد.
منظور از این سؤال که «با دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان باید چطور مواجه شد؟»، این است که امروز وظیفه و مسئولیت بخش‌های مختلف کشور ما چیست؟ این سؤال به این دلیل اهمیت دارد که امروز مشکلات کشور مشکلات همه ماست و اگر قرار است کاری ا نجام شود، باید با همکاری همه باشد و نمی‌توان انتظار داشت که دولت به تنهایی به عنوان یک موجودیت سیاسی مشکلات را حل کند و مسائل حل شده را تحویل ما بدهد.
بنابراین وقتی این سؤال مطرح می‌شود که با دولت پزشکیان چطور باید مواجه شد، باید پاسخ‌هایی از این دست ارائه داد، پاسخ‌هایی که ناظر بر مسئولیت جمعی ما باشد. در اخبار آمد که وزارت محترم اقتصاد به کسری بودجه ۸۰۰ همتی اشاره کرده است. به علاوه ریاست محترم جمهوری از وجود نهادهای بودجه بگیر بدون بازده گلایه کرده‌اند. جالب بود که با شنیدن این اخبار به یاد اواخر دهه 70 شمسی افتادم. در آن زمان من دانشجوی دوره کارشناسی در دانشگاه صنعتی شریف بودم و به عنوان واحد اختیاری، درس اقتصاد کلان را با دکتر مسعود نیلی برداشته بودم. آن موقع مصادف بود با دولت اول سید محمد خاتمی و کاهش شدید قیمت نفت. به طوری که یادم هست، گفته می‌شد مبلغی که دولت بابت هر بشکه نفت بدست می‌آورد خیلی فرقی با قیمت تمام شده آن بشکه نفت ندارد. درس اقتصاد کلان دکتر مسعود نیلی از یک جهت خیلی دلچسب بود. چرا که دکتر نیلی چه قبل از جنگ تحمیلی و چه در دوره بعد از آن، دستی در امور اقتصادی دولت داشت یا حداقل اینکه می‌توانستیم او را یک مطلع از امور جاری کشور بنامیم و در نتیجه درس ایشان تئوری محض نبود. چیزی که دکتر نیلی در آن زمان به ما می‌گفت این بود که سید محمد خاتمی به حرف اقتصاد‌دانان گوش داد و در شرایطی که با کسری بودجه مواجه بود، از استقراض از بانک مرکزی دوری کرد. نتیجه این شد که به قول دکتر نیلی، نرخ تورم نه تنها بیشتر بلکه کمتر از قبل شد!
حالا بشنوید که چگونه دولت خاتمی با وجود کم‌شدن درآمد، بدون استقراض از بانک مرکزی توانست شرایط را مدیریت کند. من ترجیح می‌دهم به جای پرداختن به کلیات، به یک مثال خیلی ساده از نحوه مدیریت دولت در آن دوره بپردازم. والده اینجانب در آن برهه از زمان مدیر یک درمانگاه در یک بیمارستان دولتی در شمال کشور بود. اگرچه ایشان از مشکلات محل کار، خیلی در منزل سخن به میان نمی‌آورد، اما این مطلب را از او شنیدم که می‌گفت «دولت بخشنامه کرده است که تا اطلاع ثانوی واحدهای درمانی باید به سمت خودکفایی پیش بروند.» معنای این حرف که آن را هم مادرم همان موقع صراحتاً گفت، این می‌شد که بذل و بخشش به بیماران مراجعه کننده ممنوع. لازم است کمی سفت و سخت بگیرید. (البته توجه داریم که هزینه درمان در مراکز دولتی خودبه‌خود خیلی زیاد هم نیستند و این سخت‌گیری هنوز در محدوده مدارا قرار می‌گیرد).
دولت خاتمی در آن زمان می‌توانست مسأله کسری بودجه را به روی خودش نیاورد و با استقراض از بانک مرکزی همه چیز را عادی جلوه دهد. ولی اقتصاددانان نزدیک به دولت، رئیس‌جمهوری وقت را قانع کردند که اولاً مشکل را بپذیرد و بعد به دنبال چاره آن بگردد. نتیجه این شد که به جای آنکه کشور به خاطر کسری بودجه دچار تورم سرسام‌آور شود و به کل مردم فشار بیاید، دولت کمی نسبت به خودش (و معدودی از شهروندان) سخت‌گیرتر شد و از بحران با دست پر بیرون آمد. علاوه بر کاهش نرخ تورم، دولت هفتم و هشتم توانستند با کاهش هزینه‌های دولتی، وام‌های اخذ شده از کشورهای خارجی را بازپرداخت کنند و در نهایت هم پس از بازگشتن قیمت نفت به قیمت عادی، ذخیره ارزی چند میلیارد دلاری پس‌انداز کنند.
من رفتارهای از این دست را تصمیمات سخت مدیریتی می‌نامم. نکته اصلی در این تصمیمات، به رسمیت شناختن مشکل است. اینکه شجاعت پذیرش یک معضل را در کشور داشته باشیم و از بیان آن نهراسیم. دومین سختی در این راه اعمال راه‌حل است. راه‌حل‌هایی که بعضاً باعث نارضایتی بخشی از جامعه می‌شود، اما در نهایت به سود کل کشور خواهد شد. فضای امروز کشور ما دوباره نیازمند تصمیمات سخت است. اگر قبلاً فقط مسأله کسری بودجه بود، الان مشکل آب و ناترازی انرژی هم به آن اضافه شده است. امید است در سایه هم‌افزایی طیف‌های مختلف سیاسی، دولت آقای پزشکیان بتواند تصمیمات سخت خود را اخذ کند.