سید جمال ساداتیان تهیه کننده سینما در گفت‌وگو با «ایران» تأکید کرد

بازگشت اعتماد به سینمای اجتماعی

نیلوفر ساسانی | سید جمال ساداتیان، تهیه‌کننده باسابقه سینمای ایران، نامی آشنا در تولید آثار شاخص اجتماعی است. او پشت فیلم‌های «برف روی کاج‌ها»، «چهارشنبه سوری»، «دایره زنگی»، «به رنگ ارغوان» و «متری شیش و نیم» ایستاده، تهیه‌کننده‌ای که تجربه‌هایش نشان می‌دهد فضای جامعه را می‌شناسد و قدرت و جسارت ورود به حوزه‌های دشوار را دارد.‌ او علاوه بر حضور پررنگ در عرصه تولید، تجربه‌های سیاسی و مدیریتی نیز داشته و شناخت روشنی از نسبت سینما با جریان‌های سیاسی دارد. همزمان با اکران تازه‌ترین فیلمش «زن و بچه» و تغییر رویکردهای دولت چهاردهم در حوزه فرهنگ، با او درباره فضای جدید سینما، چالش‌های اقتصادی و چشم‌انداز سینمای اجتماعی گفت‌وگو کردیم.

 
 آقای ساداتیان، در یک سال اخیر فضایی برای گفت‌وگو میان دولت و اهالی فرهنگ و هنر شکل گرفته است؛ از جمله دیدار رو در روی آقای پزشکیان با نمایندگان اصناف مختلف سینما و برگزارکنندگان جشنواره‌ها، تا ملاقات صمیمانه با بزرگان فرهنگ و هنر مثل علی نصیریان و استاد محمدعلی موحد. هرچند تحقق انتظارات  در عرصه فرهنگ زمان می‌برد اما شما که در دوره‌های مختلف فشارها را تجربه کرده‌اید، تغییرات ایجاد شده با دولت چهاردهم را در همین مدت کوتاه یک ساله چگونه ارزیابی می‌کنید؟
همان‌طور که اشاره کردید، آقای پزشکیان زمانی که کاندیدا بودند تمایل خود را برای ملاقات با اهالی هنر نشان دادند. خانه سینما هم پرسش‌ها و مطالبات سینماگران را مطرح کرد و ایشان پاسخ دادند. طبیعی است وقتی مطالبات روی کاغذ می‌آید، بسیار ایده‌آل جلوه می‌کند. معمولاً هر نامزد ریاست‌جمهوری چند نفر از سینماگران مطلع را به عنوان مشاور در کنار خود دارد تا این مطالبات را منتقل کنند. پاسخ آقای پزشکیان هم در همان چهارچوب بود. در پاسخ‌های ایشان به‌خوبی شرایط لازم برای تحقق این مطالبات ترسیم شده بود، اما در عمل هر دولتی پس از روی کار آمدن با شرایط ناخواسته‌ای مواجه می‌شود که باعث عدول از بخشی از وعده‌ها می‌شود. این نشان می‌دهد حتی بهترین نیت‌ها هم در عمل با موانع روبه‌رو می‌شوند و تحقق آنها نیازمند زمان است. 
 با توجه به تجربه شما در سینمای اجتماعی و دغدغه همیشگی بازتاب مسائل واقعی جامعه، فکر می‌کنید این تغییرات در دولت جدید تا چه اندازه پایدار خواهد بود؟
ما دو جریان اصلی در کشور داریم؛ جریان اصلاح‌طلب و جریان اصولگرای سنتی. اینها همیشه در تقابل بوده‌اند. در برخی دولت‌ها محدودیت‌های زیادی بر سینما اعمال شد، اما حتی در دوره اصلاحات هم جریان‌های مقابل در سایه حضور داشتند و با قدرتی که همواره در ساختار اجرایی کشور داشتند، موانع بسیاری ایجاد کردند. دولت جدید، بویژه وزارت ارشاد و معاونت سینمایی، تلاش کرده‌اند شرایط نسبتاً بهتری برای سینما فراهم کنند. فیلم‌هایی که سال‌ها درگیر حواشی و توقیف بودند، برخی رفع مشکل شدند و تعدادی توانستند پروانه نمایش بگیرند؛ هرچند هنوز چندین فیلم در صف توقیفی‌ها هستند. با این وجود، مشکل بعضی از فیلم‌ها با پیگیری سازمان سینمایی به‌خوبی حل شد. حتی «زن و بچه» که در دولت قبل پنج ماه در انتظار پروانه ساخت مانده بود، در این دولت مجوز گرفت. البته صدور پروانه ساخت برای فیلم تازه سعید روستایی حاشیه‌هایی هم برای دولت ایجاد کرد و در ادامه نیز همین حاشیه‌سازان تلاش کردند موانعی برای پروانه نمایش ایجاد کنند. اما تدبیر معاونت سینمایی این بود که این فیلم‌ها روی پرده بیایند و مصرانه پیگیر شد تا فیلم‌های اجتماعی دیده شوند. با این حال باید دید آیا این روند ادامه پیدا می‌کند یا دوباره، محدودیت‌ها بازمی‌گردد. تجربه نشان داده حرکت آغاز شده درست است، اما تثبیت آن زمان و اراده قوی را می‌طلبد.
 بازگشت برخی فیلم‌های توقیفی و کاهش سخت‌گیری‌های ممیزی چه تأثیری بر انگیزه فیلمسازان اجتماعی دارد و چگونه می‌توان آن را پایدار کرد؟
فیلم‌های توقیفی تنها بخشی از مشکل بودند. همان‌طور که گفتم سایه فشارها همچنان بالای سر سینماست. من منکر وظایف  دیگر نهادها نیستم و حق‌شان است فیلم‌ها را ببینند، اما اینکه با دیدی بازتر یا با نگاه جزمی به آثار پرداخته شود، تعیین‌کننده است. همان‌طور که فیلم «پیرپسر» را دیدند ـ و من در جریان مباحث آن جلسه نبودم ـ اما در جلسه نمایش «زن و بچه» نگاه‌ها با روح قصه منطبق نبود. مدام باید توضیح بدهیم تا شاید به نقطه مشترک برسیم. به هر حال سایه دلواپسان همیشه بوده و هست. بازگشت فیلم‌های توقیفی و کاهش سخت‌گیری‌های ممیزی برای بسیاری نشانه‌ای از گشایش است. این روند می‌تواند به سینمای اجتماعی کمک کند، اما تثبیت آن در بلندمدت به اراده حاکمیت وابسته است. سینماگران می‌خواهند آنچه لازمه جامعه می‌دانند بسازند، اما وقتی از مواضع قدرت موانع ایجاد می‌شود و ابزار مقابله ندارند، معمولاً سکوت می‌کنند تا شرایط مهیا شود. فرهنگ را نمی‌توان به زور پیش برد. فرهنگ سیال است مثل عطری است که وقتی درش باز شود، خودش در فضا پخش می‌شود. باید فضایی ایجاد شود تا مخاطب حق انتخاب داشته باشد. همان‌طور که گفتم، جریان‌های در سایه همیشه نگرانند و معمولاً هم اشتباه می‌کنند. نمی‌توان گفت چون دولت جدید آمده آنها بی‌قدرت شده‌اند؛ اتفاقاً همیشه قدرت داشته‌اند و گاهی حتی فشار آنها مضاعف هم شده است. همین حالا هم فشار بر سر سازمان سینمایی در قبال چند فیلم آزادشده از توقیف دیده می‌شود. دست مدیران سینما برای اجرای کامل اهدافشان باز نیست. 
 با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی، بازگشت سینمای اجتماعی با چه چالش‌هایی روبه‌روست؟
در سینمای اجتماعی، فارغ از باز شدن فضا برای پرداختن به موضوعات جامعه، شرایط اقتصادی بسیار تعیین‌کننده است. مردم به دلیل مشکلات معیشتی و بحران‌های اجتماعی کمتر تمایل دارند فیلم‌های تلخ ببینند. می‌گویند، چرا باید با سینمای اجتماعی اوقات‌مان را تلخ کنیم؟ همین موجب شده سینمای طنز به جریان غالب بدل شود، چون هم مخاطب بیشتری دارد و هم ریسک سرمایه‌گذاری‌اش کمتر است. به هر حال سینمای اجتماعی از تولید تا اکران با مسیر دشوارتری روبه‌روست. با این حال اگر شرایط اقتصادی و اجتماعی برای فیلمسازان فراهم شود تا با خیال آسوده و جسارت بیشتر سراغ موضوعات اجتماعی بروند، این نوع سینما دوباره مخاطب خود را بازخواهد یافت. هزینه ساخت فیلم اجتماعی بسیار بیشتر از فیلم‌های طنز است و بازگشت سرمایه‌اش ریسک بالاتری دارد. نویسندگان باید جسارت پرداختن به موضوعات ملتهب را پیدا کنند، اما هنوز سایه فشارها و ترس عبور یا انسداد مسیر فیلم از فیلترهای اداری وجود دارد و همین به نوعی خودسانسوری ناخواسته منجر می‌شود. امروز نشانه‌هایی از بازگشت اعتماد به سینمای اجتماعی دیده می‌شود، اما رسیدن به شرایط ایده‌آل زمان می‌خواهد؛ مثل بیماری است که هرچه سخت‌تر باشد، به دوران نقاهت طولانی‌تر نیاز دارد.‌ 
 جشنواره‌های پیش‌رو اولین ویترین سیاست‌های تازه فرهنگی دولت خواهند بود. با توجه به تجربه شما، فکر می‌کنید در این ویترین می‌توان نشانه‌ای از بازگشت تدریجی سینما به جایگاه اصلی‌اش دید؟
قضاوت واقعی را باید به سال آینده موکول کرد؛ زمانی که فیلم‌های تولیدشده امسال به اکران برسند. اکنون از بیرون فقط شاهد خبرها هستیم. باید آثار دیده شوند و کیفیتشان سنجیده شود تا بتوان درباره‌شان قضاوت کرد. 
 از نگاه شما که به شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و نسبت آن با سینما آشنایید، مهم‌ترین انتظارات از دولت و سازمان سینمایی چیست؟
مطالبات اهالی فرهنگ و هنر، از جمله سینما، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار بالاست. اقتصاد هنر به دلیل اعمال سلیقه‌های متناقض آسیب دیده و توان مالی‌اش کاهش یافته است. اگر سینما و به‌طور کلی فرهنگ می‌توانست مسیر طبیعی خود را طی کند، بخش زیادی از هزینه‌ها توسط مخاطب جبران می‌شد و گردش مالی آن‌قدر قوی بود که با وجود تورم هم از پس مشکلات برآید. هرچه فضای تنفس برای فرهنگ و هنر بیشتر باشد، مخاطب بیشتری به این عرصه جذب می‌شود، اقتصاد آن رونق می‌گیرد و مسائل مالی توسط خود صنف مدیریت خواهد شد. امروز اما به دلیل بحران اقتصادی، بویژه در سینما، همه نگاه‌ها به وزارت ارشاد دوخته شده تا کمک مالی کند؛ کمکی که با توجه به وضعیت اقتصادی دولت چندان امکان‌پذیر نیست. همه می‌دانیم توان مالی دولت پایین است و نمی‌تواند به همه نهادها کمک کند؛ سینما هم از این قاعده مستثنی نیست. با این حال، اگر فشارها از سینما برداشته شود، محصولات با شرایط بهتری ساخته و مخاطب بیشتری جذب خواهند کرد. در این صورت فیلم‌های اجتماعی هم با کیفیت بالاتری تولید می‌شوند و تماشاگر بیشتری به سالن‌ها می‌آید. نمونه همین دو فیلم ـ «زن و بچه» و «پیرپسر» ـ که اکنون روی پرده هستند، نشان می‌دهد اگر موضوع درست انتخاب شود، مردم هم استقبال می‌کنند. مخاطب با خیال راحت فیلم می‌بیند و راضی از سالن بیرون می‌آید.