طنین صدای متفاوت
انتخابات پزشکیان نقطه عطفی در تجربه سیاسی ایران است
[ محمدجواد حقشناس
[ استاد علوم سیاسی
انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته را میتوان یکی از خاصترین و در عین حال سرنوشتسازترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی دانست. رخدادی که هم از نظر زمانبندی و شرایط برگزاری و هم از حیث پیامدهای سیاسی و اجتماعی، تفاوت آشکاری با انتخاباتهای گذشته داشت و به نوعی میتوان آن را با اولین انتخابات پس از انقلاب اسلامی مقایسه کرد. ماجرا از حادثه تلخ و غیرمنتظره سقوط بالگرد حامل رئیسجمهوری وقت، سیدابراهیم رئیسی آغاز شد. این حادثه ناگوار که به شهادت رئیسجمهوری و همراهان او انجامید، کشور را با وضعیتی ویژه روبهرو کرد. مطابق قانون اساسی ضرورت داشت ظرف کمتر از ۵۰ روز انتخابات جدید برگزار و تکلیف عالیترین مقام اجرایی کشور روشن شود. چنین محدودیت زمانی، آن هم در شرایطی که کشور با شوک ناشی از فقدان رئیسجمهوری مواجه بود، عملاً همه دستگاههای اجرایی، سیاسی و رسانهای را وارد مرحلهای فشرده و پرالتهاب کرد. با آغاز روند بررسی صلاحیتها، شورای نگهبان فهرستی از نامزدهای نهایی را اعلام کرد که در میان آنان، حضور چهرههای شاخصی همچون محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و مسعود پزشکیان چشمگیر بود. در کنار این افراد، چند چهره دیگر نیز حضور داشتند که از همان ابتدا روشن بود انگیزه یا ظرفیت جدی برای ادامه رقابت ندارند. همین موضوع سبب شد از همان آغاز، فضای انتخاباتی بر محور تقابل جریانهای اصلی سیاسی و بهویژه رقابت میان جلیلی، قالیباف و پزشکیان شکل بگیرد. یکی از مهمترین پرسشها و نگرانیها پیش از آغاز رسمی تبلیغات انتخاباتی، موضوع مشارکت مردم بود. تجربه انتخابات مجلس و نیز انتخابات ریاست جمهوری پیشین نشان داده بود بیاعتمادی و دلسردی در بخشی از جامعه رو به افزایش است. کاهش مشارکت عمومی و همچنین رشد چشمگیر آرای باطله، زنگ خطری جدی برای کشور محسوب میشد. بنابراین همه نگاهها به این نکته دوخته شده بود که آیا انتخابات جدید میتواند بخشی از مردم را پای صندوق رأی بازگرداند یا خیر؟
برخلاف برخی پیشبینیها، فضای انتخاباتی تا حدی از رقابتی بودن برخوردار شد. مناظرههای تلویزیونی و گفتوگوهای انتخاباتی، فرصتی بود تا نامزدها دیدگاههای خود را درباره موضوعات کلیدی همچون اقتصاد، سیاست خارجی، عدالت اجتماعی و آزادیهای مدنی بیان کنند. در این میان رویکرد میانهرو و آرام مسعود پزشکیان برای بخشی از جامعه جذابیت داشت. او تلاش کرد خود را به عنوان صدای متفاوتی معرفی کند که به دغدغههای روزمره مردم و مطالبات اجتماعی توجه دارد. همین امر سبب شد طیفی از شهروندان که پیشتر در انتخابات شرکت نمیکردند، این بار انگیزه بیشتری برای مشارکت بیابند. در نهایت انتخابات در دو مرحله برگزار شد. مرحله اول با مشارکت حدود ۴۰ درصدی مردم همراه بود؛ رقمی که اگرچه پایینتر از استانداردهای تاریخی جمهوری اسلامی بود، اما با توجه به شرایط ویژه و فضای پیشبینیشده سرد، نشانهای از پویایی مجدد تلقی شد. مرحله دوم اما افزایش قابلتوجهی در میزان حضور به همراه داشت و مشارکت به مرز ۵۰ درصد رسید. این رشد نشان داد فضای رقابتی و حضور یک نامزد متفاوت میتواند بخشی از جامعه را دوباره به صندوق رأی بازگرداند.
مسعود پزشکیان با کسب اکثریت آرا به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شد. این پیروزی برای بسیاری از ناظران سیاسی به معنای ورود یک گفتمان تازه به عرصه اجرایی کشور بود؛ گفتمانی که میکوشید با فاصله گرفتن از تندرویها و توجه به مطالبات اجتماعی و فرهنگی، امیدی نو در جامعه ایجاد کند.
پیروزی پزشکیان تنها به تغییر در رأس قوه مجریه ختم نشد، بلکه نشانههایی از تغییر رویکرد در حکمرانی کشور را نیز آشکار ساخت.
از جمله ترکیب کابینه و انتخاب همکاران؛ در اولین گام، پزشکیان کوشید کابینهای متوازنتر تشکیل دهد. انتخاب همکارانی که رویکردی عملگرایانهتر داشتند، این پیام را منتقل کرد که دولت جدید قصد دارد از فضای سیاسی بسته فاصله بگیرد.
دومین تغییر سیاستهای اجتماعی و فرهنگی بود؛ یکی از اقدامات مورد توجه دولت، تلاش برای رفع فیلترینگ بخشی از پلتفرمهای مجازی بود. این تصمیم از نگاه بسیاری از جوانان و فعالان اجتماعی به منزله احترام به آزادیهای فردی و کاهش شکاف دولت-جامعه ارزیابی شد. همچنین نوع نگاه پزشکیان به موضوع «قانون حجاب» نشان داد که دولت او درصدد تعدیل و بازنگری در سیاستهایی است که منجر به تنشهای اجتماعی شده بود.
سوم، سیاست خارجی و مدیریت بحرانها؛ در عرصه سیاست خارجی، دولت پزشکیان تلاش کرد مسیر متفاوتی از خود نشان دهد.
تمایل به ازسرگیری مذاکرات با آمریکا و مدیریت تنشها، گامی بود که نشان میداد دولت به دنبال کاهش فشارهای خارجی و جلوگیری از تشدید بحرانهای امنیتی است. عملکرد دولت در ماجرای جنگ اخیر نیز بیانگر این بود که تیم جدید میخواهد با رویکردی عملگرایانهتر، مانع گسترش جنگ شود. بنابراین انتخابات گذشته یک پیام روشن برای جامعه سیاسی ایران داشت: اگر فضای رقابتی واقعی ایجاد شود، بخش قابلتوجهی از مردم حاضرند در فرآیند سیاسی مشارکت کنند. تجربه انتخابات نشان داد رأی مردم همچنان میتواند تأثیرگذار باشد و بر نحوه اداره کشور اثر بگذارد. از سوی دیگر، برای دولت نیز این پیام وجود دارد که اعتماد بهدستآمده شکننده است. اگر مطالبات اجتماعی و اقتصادی رأیدهندگان نادیده گرفته شود، احتمال بازگشت دوباره بیاعتمادی و کاهش مشارکت در انتخاباتهای بعدی وجود خواهد داشت. به عقیده من، انتخابات سال گذشته را میتوان نقطهعطفی در مسیر تحولات سیاسی جمهوری اسلامی دانست. انتخاب پزشکیان به عنوان رئیسجمهوری، بازگشت نسبی اعتماد و امید به بخشی از جامعه را رقم زد و نشان داد که مسیر اصلاح و تغییر، هرچند دشوار و پرچالش، همچنان از صندوق رأی میگذرد. اگر دولت جدید بتواند این سرمایه اجتماعی را حفظ و تقویت کند، شاید بتوان گفت انتخابات سال گذشته نهتنها پایانی بر یک بحران، بلکه آغازی برای فصلی تازه در سیاست ایران بود.