بازگشت امید به عرصه فرهنگ
[ دکتر وحید آگاه
[ مشاور حقوقی معاونت هنری وزارت فرهنگ
و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
از هر منظری که به حوزه فرهنگ و هنر نگاه کنیم، یکسال زمان زیادی برای ارزیابی عملکرد فرهنگی هیچ دولتی نیست چراکه اساساً فرهنگ مقولهای پیچیده، فرآیندی و تابع شرایط اجتماعی و تاریخی است که در یک بازه زمانی کوتاه نمیتواند به مرحله اثربخشی برسد. بویژه اینکه دولت چهاردهم در شرایطی تصدی فرهنگ و هنر کشور را به دست گرفت که هم اقتصاد دچار بحران بود و هم فرهنگ و هم اینکه اهالی فرهنگ و هنر با هستههای قدرت قهر کرده و فاصله گرفته بودند. اگرچه میشود نیمه خالی لیوان را دید، اما این نوشته نیمه پر را میبیند با امید به آینده.
وزارت فرهنگ بهویژه در معاونت امور هنریاش که ارتباط نزدیکتری با بدنه هنرمندان دارد، از زمان دولت جدید که هنوز یک سال، معاون جدید را تجربه نکرده، دستاوردهای قابلتوجهی داشته است. مثلاً در عرصه موسیقی، تسهیل صدور مجوز دستاورد کمی نبود. دیگر خبری از ایرادهای عجیب به کلمات و حذفهای غریبتر نیست. در قطعات و آلبوم هم چنین است. اصل ابلاغی معاون جدید به دفتر موسیقی و اجرایی شدن آن، این است: کسی دست خالی نرود و اگر کسی یا شرکتی، حرمت گذاشت و مجوز خواست، از همه ظرفیتهای قانونی استفاده شود جهت صدور، نه راندن آثار و آدمها.
در عرصه موسیقی، دستاورد دیگر، کلید زدن سند ملی موسیقی بود. این سند که در دولت گذشته به سرانجام رسیده بود، ادبیات مناسبی نداشت و مورد انتقاد شدید اهالی موسیقی بود. سند طی جلسات متعدد و با حضور کارشناسان، اصلاح شد و تاحد زیادی، ادبیات کنترلگر آن تغییر کرد. باور میکنید که این جمله در سند وجود داشت: «نمیشود در موسیقی را بست»! سندی که اکنون در شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی است و منتظر تصویب اصلاح. وفق سند، ستاد اجرایی مستقر و مستمراً جلسات تشکیل شده و مصوبات جذابی دارد که عنقریب عیان میشود. از جذابیتهای اصلاح سند، افزایش چشمگیر تعداد نمایندگان جامعه مدنی موسیقی است.
در هنرهای تجسمی، بزرگترین اتفاق، احیای موزه هنرهاى معاصر است. دبیری نژاد-رئیس موزه- جان تازهاى به موزه بخشیده. با تدبیر معاونت، موزه واقعاً نمایانگر هنرهای معاصر شده و «پیکاسو در تهران» و «به گزارش زنان» با استقبال شگفتانگیز مواجه شد. البته به همان مقدار، صعوبت هم به همراه آورده است. از زمین و زمان. موزه، محل آمد و شد و علاقه و جذب هنرمندان تجسمی هم شده. انتخاب درست آدمی اهل موزه و به دنبال بازکردن درهای هنر و مهمتر، بازکردن دریچههای گنجینه به عموم ملت، از ویژگیهای مدیریت موزه در زمانه حاضر است. در ادارهکل هنرهای تجسمی هم، تمرکز بر سرعت و تسهیل مجوزهاست. حالا اینکه این مجوزها چقدر، هنوز کارآمد هستند، قصهای دیگر است.
در هنرهای تجسمی، وضعیت سند ملی -که تکلیف شورای عالی انقلاب فرهنگی است-بدتر از همه بود. سندی نوشته بود سرشار از نظارت، مداخله و عدم رعایت شأن هنر و هنرمند. یک سند دست و پاگیر که نه حامی بود، نه توسعهگر. با جلسات متعدد، تشکلهای صنفی تخصصی صریحاً اعلام کردند هنرهای تجسمی سند ملی نمیخواهد و به اندازه کافی نظارت هست. تدبیر شد و نمایندگان تشکلها به شورای هنر رفتند و با اعضا بهصراحت صحبت کردند. اصلاح سند در مسیر است.
در هنرهای نمایشی، یکی از دستاوردها سلبی است: عدم تصویب سند ملی تئاتر؛ سندی که نه نیاز است و نه جامعه تئاتر با آن موافقند. این عدم تصویب به اندازه یک تصویب مؤثر، ارزشمند است.در تئاتر، موسیقی و تجسمی، اقدامی دیگر در راه است و در آستانه: تشکیل شوراهای نظارت و شورای عالی نظارت به نمایش و شفافسازی و شیشهای کردن اعضا، فرآیند و مصوبات شوراهای هنرهای یادشده. اینکه همه جامعه موسیقی، اعضای شوراهای شعر و موسیقی و شوراهای تئاتر را بشناسند، جلسات علنی باشد و مصوبات مستمراً منتشر شود. در مسیر شفافیت و دیدن همه چیز که تا به حال نبوده. رویکرد دیگر، همکاری و تعامل حداکثری با تشکلهای صنفی تخصصی است. امری نو و استفاده از ظرفیت صنف در حل دعاوی «هنرمندان با یکدیگر» و «هنرمندان با تهیهکنندهها و تماشاخانهها»؛ رویکردی همکارمحور با خانه تئاتر و انجمنهایی چون کارگردانان تئاتر ایران و تماشاخانهها.
و سر آخر، جشنوارهها. مرکززدایی از جشنوارهها و بسندگی به ماندن جشنوارههای ملی در تهران و واگذاری باقی به استانها و تهرانزدایی. همچنین رویکرد استفاده از نسل جوان و حضور دو عضو زن و مرد مشورتی جوان در شوراهای سیاستگذاری همه جشنوارههای فجر: تئاتر، موسیقی و تجسمی. به این موارد اضافه کنید حضور پررنگتر زنان در عرصههای هنری را. اگر ما آقایان ناراحت نمیشویم، در اینکه زنان، مدیران بهتر، توانمندتر و دلسوزترند، شک نکنید؛ خصوصاً زنان آرتیست. هم کمیت و هم کیفیت. نمونهاش، گالریها که ببینید زنان چه کردهاند. در سینما هم با وجود چالشها و عوامل بازدارندهای که وجود داشت، دولت دستاوردهایی داشته است. انتصاب مدیرانی خوشفکر و متخصص در اداره ارزیابی و نظارت و فارابی، انتخاب منوچهر شاهسواری به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر که به همدلی میان همه تفکرات و سلایق، آشتی با سینماگران و بازکردن درهای بسته کمک کرد. اکران فیلمهای «پیر پسر» و «زن و بچه»، سینمای اجتماعی را جانی دوباره داد و احیا کرد. گرچه هنوز تا رسیدن به نقطه پویایی و پایایی در فرهنگ و هنر فاصله است اما دولت چهاردهم در همین دوازده ماه، گامهای پایداری برداشته که شاید مهمترین ثمره آن بازگشت دوباره امید به عرصه فرهنگ و هنر بود.