عدالت درمانی با نظام ارجاع معنا پیدا میکند
[ دکتر جلال غفارزاده
[ رئیس مرکز نظارت، اعتباربخشی و صدور پروانههای درمان وزارت بهداشت
موضوع عدالت در تشخیص درمان را از دو منظر میتوان بررسی کرد. بحث اول، مشارکت مالی در هزینههای تشخیصی_ درمانی است که بحث عدالت درمانی دردل آن جای دارد. موضوع دوم، عدالت در مباحث نظارتی و اعتبار بخشی است، یعنی عدالت در کیفیت و تضمین کیفیت خدماتی تشخیصی_ درمانی برای مردم است.
بحث اول مرتبط با مشارکت در هزینههای مالی درمان است که عادلانه آن باید به شکل پیشرونده باشد. یعنی هر فردی که درآمد بیشتری دارد، حتی اگر بیمار نشود، باید مشارکتش بیشتر باشد، به عبارتی هزینههای درمان جامعه باید به نسبت درآمد باشد. به عنوان مثال، اگر سرانه حق بیمه برای هر فرد عددی ثابت باشد، این امر بدترین نوع مشارکت مالی در هزینههای تشخیصی_ درمانی خواهد بود. نمونه دوم درصدگیری است، یعنی هر فردی بر اساس درآمدی که دارد، یک درصد، مشابه و ثابت را برای هزینههای درمانی کنار بگذارد یا در قالب مالیات پرداخت کند. حال آنکه نوع دوم نسبت به نمونه اول کارآمدتر است، اما هنوز تا عدالت فاصله زیادی دارد. نوع سوم progressive یا پیشرونده و مترقی است که بهترین نوع مشارکت مالی عادلانه در هزینههای تشخیصی و درمانی است. یعنی هر چه درآمد بیشتر باشد، میزان درصد مشارکت مالی هم افزایش پیدا میکند. فردی که ماهانه 50 میلیون درآمد دارد با کسی که ماهانه 150 میلیون درآمد دارد، باید پرداخت متفاوتی در مشارکت مالی برای هزینههای درمان داشته باشد.
بحث دوم عدالت تشخیصی_ درمانی، به نظارت بر کمیت و کیفیت خدمات مرتبط است. واژه دسترسی به خدمات در نظام سلامت کشور رایج است اما بحث، دسترسی عادلانه است. حال سؤال اینجاست در مکانی که جمعیت کمتری دارد مثلاً یکی از روستاهای ایران، باید دسترسی به همه خدمات درمان وجود داشته باشد؟ آیا این عادلانه است؟وقتی میگویم عادلانه یعنی همه به یک نسبت باید دسترسی راحتی به خدمات درمانی داشته باشند، اما آیا ایجاد این نوع دسترسی برای تعداد محدود یک روستا عاقلانه و هوشمندانه است؟ جمعیت بیمار آن منطقه، کفایت لازم برای پوشش هزینههای انجام شده را نمیدهد به همین دلیل بحث نظام ارجاع پررنگ میشود. افرادی که در مناطق کمجمیعت زندگی میکنند، باید در زنجیره مشخصی ارجاع شوند و خدمات درمانی را از دیگر مناطق که پوشش جمعیتی بیشتری دارند، دریافت کنند. آنچه امروز رئیسجمهوری و وزیر بهداشت در اولویت کاریشان قرار دادند، اجرای همین نظام مراقبتی _ درمانی است. از نگاه عدالت درمان میگویم، باید سطح بندی و جیرهبندی وجود داشته باشد. یعنی به نسبت نیاز، خدمات و امکانات در آن مناطق ایجاد شود؛ چرا که صندوق هزینههای نظام سلامت رقم مشخصی دارد و باید بهترین خدمات از نظر کمیت و کیفیت را در کشور توزیع کند.
از نظر کمیت باید دسترسی وجود داشته باشد، اینکه دسترسی با چه نسبتی باشد مهم است. باید بر اساس بار بیماری امکانات متناسب با آن وجود داشته باشد. اگر جمعیت اندک یک منطقه نیاز به خدمات داشته باشد باید در قالب نظام ارجاع برای درمان اعزام شوند. حالا اگر این سطحبندی رعایت نشود، چه اتفاقی میافتد؟ در ابتدا هزینهها بالا میرود، از طرفی اگر امکانات بیش از نیاز جمعیت باشد، تقاضای القایی ایجاد میکند. به عنوان مثال دستگاه سی تی اسکن با توجه به اشعه بالایی که دارد، اگر بیمار کم باشد به ناچار برای هر مراجعه کننده تجویز میشود و همین امر هزینههای تشخیص و درمان را افزایش میدهد و سبب آسیب بیشتر به مردم میشود. به همین دلیل میگویم، متناسب با نیاز منطقه باید خدمات درمانی و تجهیزات پزشکی توزیع شود. موضوع مهم دیگر، تضمین کیفیت خدمات است که رکن مهمی از عدالت درمانی محسوب میشود. در این بخش حاکمیت به عنوان تنظیم کننده باید وارد بازار سلامت شود. اگر این بازار مورد توجه و نظارت قرار نگیرد، اقتصاد موجود را میبلعد و حتی به بخشهای دیگر اقتصاد هم دستاندازی میکند و سهم و سبد آنها را هم کاهش میدهد. چرا این دستاندازی وجود دارد؟ چون ارائه دهنده خدمت و دریافت کننده آن فاصله اطلاعاتی بسیاری دارند. در حوزه سلامت، فاصله اطلاعات بیمار و پزشک زیاد است. بنابراین بیمار ناچار است هرچه پزشک میگوید، قبول کند. همین امر میتواند تقاضای القایی بدون اینکه حتی بیمار متوجه شود، ایجاد کند. در حوزه سلامت و خدمات تشخیصی _ درمانی امکان فساد بالایی وجود دارد. اگر مسئولان این حوزه، خودشان ارائه دهنده خدمت باشند براساس مبانی علمی حتماً منجر به فساد، سوگیری و ایجاد تعارض منافع خواهد شد که این امر به وفور در حوزه سلامت کشور وجود دارد و با اصل عدالت در درمان منافات پیدا کرده است.
حالا حاکمیت باید بر کیفیت خدمت هم نظارت داشته باشد و این کیفیت را به عدد تبدیل کند. اگر کیفیت را به سه بخش درجه یک، دو و سه تقسیم کنیم، هرچه کیفیت بالاتر باشد، نرخ متفاوتتری هم باید به آن تخصیص داد. حال آنکه اجرای این موضوع به سادگی بیانش نیست ولی به هر حال این موضوع در بیمارستانهای کشور در حال پیادهسازی و اجراست. اکنون بیمارستانها، با ابزار اعتبار بخشی از نظر کیفیت مورد بررسی قرار میگیرند و این کیفیت به عدد تبدیل میشود. در نهایت هم اعداد به درجهبندی منتهی میشوند. البته این رویه در همه کشورها اجرایی میشود و وزارت بهداشت نیز تا حدودی به این سمت وسو حرکت کرده است. ما مؤسساتی که به بیماران خدمات ارائه میکنند را اعتبار بخشی میکنیم و حتی نوع هتلینگ هم مد نظر قرار میگیرد. قاعدتاً هرچه درجه بالاتر باشد، نرخ بیشتری به آن اختصاص پیدا میکند. از طرف دیگر اجازه هم نمیدهیم مراکز درمانی که سطح پایینتری دارند، تعرفه خدمات برابر با درجه یکها را بگیرند و اگر مرکزی کیفیتش خیلی پایین باشد، جلوی فعالیتش گرفته خواهد شد، که این موضوع برای رسیدن بیماران به عدالت درمانی انجام میشود.