آموزش و پرورش متوقف شدنی نیست

علی فرهادی 

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش

 نه جریان آموزش، نه جریان پرورش و نه حتی مدرسه‌سازی را نمی‌توان متوقف کرد، چون آموزش و پرورش متوقف شدنی نیست. نمی‌توان تاریخی را مشخص کرد و گفت در فلان تاریخ ما دیگر نیازی به مدرسه‌سازی نداریم، چون مدارس ما به طور پیوسته به تخریب، نوسازی و بازسازی نیاز دارند. ممکن است امسال یک سری مدارس در دست تخریب و بازسازی باشد، اما در عین حال ممکن است در آینده یک سری مدارس دیگر در چرخه تخریب و بازسازی قرار بگیرند. اگر بخواهیم از منظر تحلیل به آمارها نگاه کنیم، باید نگاهمان در راستای ارتقا باشد. به عنوان مثال سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور باید ارتقا پیدا کند، که الحمدلله در حال حاضر و در این دولت اتفاق‌های خاصی افتاده و سهم ما از حدود ۱۰ درصد به نزدیک ۱۲ درصد و در برخی مواقع بیش از ۱۲ درصد هم رسیده است. این افزایش بودجه جزو عملکرد مثبت دولت دکتر پزشکیان بوده و در سال ۱۴۰۴ نسبت به ۱۴۰۳ سهم آموزش و پرورش از کیک بودجه افزایش پیدا کرده است. یکی دیگر از موضوعات مورد اهمیت برای ما بازگرداندن دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل به مدرسه است. تلاش ما همواره بازگرداندن دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش بوده، اما همه دلایل ترک و بازماندگی از تحصیل را نمی‌توان در مدرسه و آموزش و پرورش جست‌و‌جو کرد. بازماندگی از تحصیل چند دلیل متعدد دارد؛ اول اینکه ممکن است در یک منطقه فضای آموزشی مناسب نداشته باشیم. یا حتی ممکن است در یک منطقه نیروی انسانی نداشته باشیم، یا آسیب‌های اجتماعی و خانواده دانش‌آموز منجر به بازماندگی از تحصیل شوند. اگر به موضوع نبود فضای آموزشی و همچنین کمبود نیروی انسانی برگردیم، تا به امروز اجازه نداده‌ایم این دو موضوع باعث ترک یا بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان شود. یعنی حتی اگر در جایی فضای آموزشی و نیروی انسانی کافی نداشتیم، ما تراکم دانش‌آموزی را بالا بردیم تا همه دانش‌آموزان بتوانند در کلاس حضور داشته باشند. به زبان ساده‌تر باید بگویم که هیچ دانش‌آموزی نبود که به آموزش و پرورش مراجعه کند ولی ثبت‌نام نشود. ما تمام متقاضیان ثبت‌نام را در آغاز سال تحصیلی هر سال ثبت‌نام کردیم. یکی دیگر از مواردی که باید نگاه تحلیلی به آن داشت، بودجه مورد نیاز آموزش و پرورش به عنوان یک وزارتخانه مهم است. ما باید سهم بودجه آموزش و پرورش را از کل بودجه بالا ببریم تا این جریان رو به رشد متوقف نشود. خاطرم هست در پیش‌نویس برنامه هفتم حکمی بود که حداقل ۱۵ درصد بودجه دولت به آموزش و پرورش تعلق بگیرد. درست است که از واژه حداقل در این حکم استفاده شده بود، ولی متأسفانه در احکام برنامه هفتم این حکم حذف شد و به دنبالش مسائل زیادی برای آموزش و پرورش ایجاد کرد. با حذف شدن این حکم، برخی از احکام برنامه هفتم نیز قابل اجرا نبودند چون تناسبی بین بودجه و آن احکام وجود نداشت. نباید اجازه بدهیم سهم بودجه آموزش و پرورش از کل بودجه کشور کم شود، بلکه باید تلاش کنیم این سهم اضافه هم بشود.
نکته بعدی این است که ما در کشور باید جمعیت را مدیریت کنیم. در بسیاری از کشورها مهاجرت با هماهنگی دولت‌ انجام می‌شود. یعنی این گونه نیست که یک نفر به راحتی از یک شهر به شهر دیگری مهاجرت کند، بلکه برای مهاجرت باید دلایل کافی داشته باشد، در غیر این صورت به او اجازه جابه جایی نمی‌دهند، مخصوصاً در مورد اتباع که از کشوری به کشور دیگر می‌روند این سختگیری‌ها بیشتر است، یعنی دلایل مهاجرت و مسائلی که دارند کاملاً کنترل می‌شود. ما در تنش‌های جمعیتی شاهد بودیم در یک منطقه یک سال نسبت به سال قبل تعداد دانش‌آموزان سه هزار نفر افزایش پیدا کرد. در آن منطقه هرچقدر هم مدرسه بسازیم باز هم کم می‌آوریم چون نمی‌توانیم تنش‌های جمعیتی را تحمل کنیم و در نهایت به شکل کمبود نیروی انسانی و افزایش تراکم، تبدیل به چالش می‌شود.
آموزش و پرورش نهادی نیست که به تنهایی بتواند نظام تعلیم و تربیت را مدیریت کند باید دیگر نهادهایی که بر اساس سند تحول بنیادین سهم دارند، سهم خود را ایفا کنند. به عنوان مثال در سال‌های گذشته ما بیشترین ترک فعل را در بخش مسکن و شهرسازی داشته‌ایم. مطابق قانون باید به ازای هر ۲۰۰ واحد مسکونی یک مدرسه ساخته شود، ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاده است. کافی است به اطراف دریاچه چیتگر بروید؛ به ازای ۲۰۰ واحد مسکونی که هیچ، بلکه به ازای ۴۰۰ واحد مسکونی نیز حتی یک مدرسه هم نداریم. این موضوع یعنی کمبود فضای آموزشی، حتی اگر آموزش و پرورش بخواهد زمین بخرد تا مدرسه بسازد، زمینی وجود ندارد که بخرد. به همین دلیل نهادهای دیگر هم باید پای کار بیایند و کمک کنند.