گفت‌وگو با دکتر مسعود کرباسیان درباره آثار جوزف استیگلیتز به بهانه انتشار ترجمه دو کتاب : «علم اقتصاد و جامعه خوب »و «مردم ، قدرت و منافع»

مصلح سرمایه‌داری

جوزف استیگلیتز یکی از برجسته‌ترین اقتصاددانان معاصر است که با دریافت جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ به دلیل پژوهش‌هایش در زمینه «اطلاعات نامتقارن»، به شهرت جهانی دست یافت. اهمیت استیگلیتز صرفاً به دستاوردهای نظری‌اش محدود نمی‌شود، بلکه به دلیل حضور فعال او در نهادهای مهم بین‌المللی مانند بانک جهانی و نقدهای صریح و مستندش به سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی، جایگاهی ممتاز میان منتقدان درون‌ساختار نظام سرمایه‌داری پیدا کرده است. در این گفت‌وگو با دکتر مسعود کرباسیان، رئیس کل گمرک (1396ـ1392)، وزیر اقتصاد (مرداد۱۳۹۶ـ شهریور۱۳۹۷) و مدیرعامل شرکت ملی نفت (آبان ۱۳۹۷ـ شهریور۱۴۰۰) که مترجم دو کتاب «تجارت منصفانه برای همه» و «نگاهی نو به جهانی شدن» جوزف استیگلیتز هم هست، درباره آثار او صحبت کردیم. کرباسیان نقش مهمی در معرفی آثار و اندیشه‌های جوزف استیگلیتز در ایران ایفا کرده و از آنجا که هم در عرصه سیاست‌گذاری و مدیریت اجرایی نقشی فعال داشته و هم دلبسته دانش و کتاب است، شاید بتوان گفت بهترین شارح و مفسر استیگلیتز در ایران است. البته مطالعات او محدود به حوزه اقتصاد و سیاست نیست و پیگیر جدی کتاب‌های دیگر حوزه‌های علوم انسانی و حتی رمان هم هست؛ اصطلاحاً یک کتاب‌باز حرفه‌ای است و از کتاب‌های پیشنهادی‌اش این امر کاملاً مشخص است. این گفت‌وگو به بهانه انتشار ترجمه‌های تازه‌ای از آثار استیگلیتز انجام شده اما فراتر از بررسی این ترجمه‌ها، فرصتی فراهم شد تا به مرور تحولات فکری در حوزه جهانی‌ شدن، نقد نئولیبرالیسم، جایگاه نهادهای بین‌المللی اقتصادی و نیز تبیین اهمیت رویکردهای مبتنی بر برابری که استیگلیتز به آنها نظر داشته است، بپردازیم.

بیژن مومیوند |  دبیر «ایران‌کتاب»

  شما از پیشگامان ترجمه کتاب‌ها و معرفی آرای جوزف استیگلیتز در ایران هستید و دو کتاب «تجارت منصفانه برای همه» و «نگاهی نو به جهانی شدن» او را ترجمه کرده‌اید. بنا به چه ضرورت و نیازی سراغ ترجمه کتاب‌های استیگلیتز رفتید و آثار او در ایران چه روندی طی کرد که مورد اقبال واقع شد، به‌گونه‌ای که در حال حاضر بیشتر کتاب‌هایش ترجمه شده است؟
 من در سال ۱۳۷۱ مسئول کمیته «بررسی اثرات عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت» شدم که به مدت سه سال طول کشید و یک گزارش ۵ هزار صفحه‌ای استخراج و به هیأت دولت و مقامات عالی نظام تحویل شد. در آنجا تحلیلی انجام و قرار شد مذاکرات برای عضویت آغاز شود ولی متأسفانه در دولت اتفاقاتی رخ داد که هنوز هم کار معطل مانده است. چرایی این مسأله در جای خود قابل بررسی است اما همان زمان متوجه شدم «سازمان جهانی تجارت» را نباید به عنوان یکی از موضوعات جهانی ‌شدن (Globalization) در نظر گرفت. مانند همه موضوعات دیگری که افراد به‌ جای آن‌که حوصله و زمان در فهم و درک آن صرف کنند، صرفاً با بیان یک کلمه و ادغام موضوع در آن کلمه، مسأله را از دستور کار خارج یا غیرقابل پرداختن می‌کنند، در این موضوع نیز چنین رویکردهایی به وجود آمد. به تبع همین امر بود که من به موضوع «جهانی ‌شدن» علاقه‌مند شدم و شروع به مطالعه امر جهانی شدن کردم و حدود یازده جلد کتاب در خصوص جهانی ‌شدن ترجمه نمودم. در این جریان به دو کتاب از استیگلیتز برخورد کردم. یکی همین کتاب «تجارت منصفانه برای همه» بود که در آن‌ عمدتاً به بحث‌های سازمان جهانی تجارت و مباحث مربوط به تجارت بین‌الملل پرداخته می‌شود و نقدهای خودش را به سازمان جهانی تجارت و «موافقتنامه دور اروگوئه» که مبنای عبور از موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) به سازمان تجارت جهانی بود، مطرح می‌کند. موضوعاتی نظیر یارانه‌های کشاورزی، اخلاق در تجارت بین‌الملل، چگونگی حمایت از صنایع نوپا، استثناهای موافقتنامه دور اروگوئه و دفاع از حق انعطاف برای کشورهای فقیر و اینکه این کشورها بتوانند یک دوره زمانی بیشتری حمایت داشته باشند. بعد از مدتی، استیگلیتز یک کتاب دیگر در زمینه جهانی ‌شدن چاپ کرد با عنوان «کارآمدسازی جهانی‌ شدن» که مربوط به همان زمانی است که مشاور بانک جهانی بود و نقد خود را به «صندوق بین‌المللی پول» و نهادهای بین‌المللی اقتصادی مطرح می‌کند. کتاب «کارآمدسازی جهانی ‌شدن» را من با عنوان «نگاهی نو به جهانی شدن» ترجمه کردم. ترجمه این کتاب مورد استقبال قرار گرفت و حتی برنده جایزه کتاب سال هم شد که چون دولت تغییر کرد، روز آخر نام من را از فهرست حذف کردند و آن جایزه را دریافت نکردم. البته بعداً در مراسم دیگری در همان سال، کتاب مورد تقدیر قرار گرفت. کتاب‌های استیگلیتز عمدتاً در سراسر جهان مورد اقبال واقع شده است و در ایران نیز این توجه به آثارش وجود داشت.
 
   در ادامه سؤال اول بد نیست به این مسأله اشاره کنید که اصلاً جوزف استیگلیتز به چه کار ما می‌آید که مترجمان و ناشران متعددی سراغ ترجمه و انتشار کتاب‌های او رفتند. به عبارت دیگر چه میزان از این اقبال از سر ضرورت است و چه میزان به ‌خاطر این است که نوبل اقتصاد گرفته است؟
بسیاری از افراد برنده جایزه نوبل می‌شوند ولی دیده شدن به منزله پذیرفته شدن نیست. استیگلیتز اقتصاددانی است که به مسائل روز می‌پردازد و به وقایع نگاه نقادانه دارد. زمانی‌که وی در بانک جهانی بود، به این مجموعه و صندوق بین‌المللی پول نقد جدی وارد می‌کرد. دوره‌ای که استیگلیتز در بانک جهانی کار می‌کرد، همزمان بود با «اجماع واشنگتن» که صندوق بین‌المللی پول، بحث «لیبرالیسم اقتصادی» را که بعداً تبدیل به نئولیبرالیسم شد، مطرح کرده بود و به مرور اثرات مخرب خود را نشان داد. حتی در آمریکای لاتین آن سیاست‌ها را به عنوان «دهه گمشده» می‌شناسند و ادامه آنها منجر به بحران مالی سال 2008 شد که آسیای جنوب شرقی، اروپا و آمریکا را دربرگرفت.
واکنش بموقع و جسورانه استیگلیتز به این وقایع، نشان داد او فردی جدی و مطلع در این زمینه است. عامل دیگری که او را مهم می‌کند و به آثارش بها می‌دهد، اعتبار علمی و دانشگاهی او است. نقدی که درباره بازار آزاد و رها شده دارد، حکایت از نوعی «نهادگرایی جدید» است. البته نه اینکه به او لقب نهادگرا بدهیم، چرا که استیگلیتز نه مدافع بازار آزاد محسوب می‌شود و نه تماماً نهادگرا، بلکه می‌توان او را بلکه نوعی «نئوکینزین» دانست. کتاب‌های او پیچیده نیست و قابل فهم است. چندان موضوعات پیچیده آکادمیک را در کتاب‌هایش طرح نمی‌کند و به همین دلیل برای همه قابل استفاده هستند. البته برای اقتصاددانان نیز به ‌طورخاص قابل توجه است. او بر عدالت اجتماعی و اقتصادی متمرکز است و در ضمن نگاهی که به کشورهای در حال توسعه از منظر یک اقتصاددان است. شاید بتوان از این جهت او را هم‌رده با آمارتیا سن دانست. هرچند که آمارتیا سن بیشتر به جامعه‌شناسی نزدیک است ولی استیگلیتز، هم از عدالت اجتماعی دفاع می‌کند، هم به موضوع «اخلاق تجارت» نظر دارد و هم کشورهای در حال توسعه را مورد بحث قرار می‌دهد. رویکرد او از این منظر که از درون کشورهای توسعه‌یافته با چنین جایگاه علمی، سیاست‌های مطرح شده از سوی این کشورها را نقد می‌کند، اهمیت دارد. او به موضوع نابرابری نیز توجه ویژه دارد. او نابرابری را به نحوی حتی از توماس پیکتی(اقتصاددان چپ فرانسوی) بهتر توضیح می‌دهد. به‌خصوص در «نگاهی نو به جهانی شدن» این موضوع را به خوبی بسط می‌دهد و در کتاب «نابرابری» نیز به‌ طور ویژه به آن می‌پردازد.
 
   از جوزف استیگلیتز به‌عنوان منتقد درون اردوگاهی سرمایه‌داری یاد می‌شود. با توجه به اینکه هر چه می‌گذرد نقدهای استیگلیتز به جریان اصلی اقتصاد بیشتر و تندتر می‌شود، آیا هنوز می‌توان او را در جریان اصلی (سرمایه‌داری) تعریف کرد؟
سال 2008 نشان داد مشکلات، جدی است و اینکه پایان تاریخ باشد و تصورات در مورد پیروزی نهایی لیبرالیسم و نئولیبرالیسم، چندان صحیح نیست. او مدافع سوسیالیسم و طرفدار اقتصاد دولتی فراگیر نیست. به بازار آزاد فراگیر هم اعتقاد ندارد بلکه با عدالت اجتماعی و نظارت نهادهای عمومی یک رویکردی نئوکینزی دارد. به موضوعاتی نظیر مالیات تصاعدی، فساد در سیاست‌گذاری، قانونگذاری نظام تأمین اجتماعی و سیاست‌های پولی و مالی می‌پردازد. استیگلیتز معتقد است سرمایه‌داری باید اصلاح و اشکالات آن برطرف شود. معتقد است بازار کاملاً آزاد نیست و بالاخره محدودیت‌هایی دارد. رقابت در آن شکل نگرفته و اطلاعات در اختیار همه نیست. به همین سبب برخی شرکت‌ها یا یک طبقه خاصی می‌توانند در آن تأثیرگذار باشند. به جهت این کژکارکردی‌ها معتقد است باید این اقتصاد سرمایه‌داری را اصلاح کرد، به نحوی که نظام تأمین اجتماعی داشته باشد، رفاه عمومی حاصل شود و آزادی برای مردم به همراه آورد. تعریف او از آزادی با تعریف متفکرانی چون هایک و فریدمن متفاوت است و به نوعی آزادی را بازتعریف می‌کند. او معتقد است باید توانایی‌های افراد برای زندگی معنادار شود، دسترسی به آموزش، بهداشت و فرصت‌های اقتصادی فراهم آید و اینها را به‌عنوان آزادی طرح و دنبال می‌کند.
 
  به تازگی دو کتاب از استیگلیتز به فارسی ترجمه شده؛ نشر روزنه، جدیدترین کتاب او با عنوان «علم اقتصاد و جامعه خوب» را با ترجمه سیدعلیرضا بهشتی‌شیرازی منتشر کرده و انتشارات دنیای اقتصاد هم «مردم، قدرت و منافع» را با ترجمه ایمان رحمانی منتشر کرده است. این دو کتاب بین آثار استیگلیتز چه جایگاهی دارند و چه ارزیابی‌ای از ترجمه آنها دارید؟
دومین کتابی که نام بردید مربوط به 2019 است و اولی یعنی «علم اقتصاد و جامعه خوب» مربوط به 2024 می‌شود که به سرعت ترجمه و روانه بازار کتاب شده است. ترجمه‌ها هر دو خوب هستند. انتشارات دنیای اقتصاد کار ترجمه را پرحوصله‌تر دنبال می‌کند و ناگزیر زمان طولانی‌تری را صرف انتشار کتاب می‌کند، در صورتی که ترجمه کتاب «علم اقتصاد و جامعه خوب» هم قابل قبول و قابل استفاده است، به‌خصوص آن‌که در زمانی منتشر شده که ترامپ مجدد به قدرت بازگشته و نقد نئولیبرالیسم مبنی بر بازار آزاد، کاهش نقش دولت، نابرابری، بی‌ثباتی اقتصادی و به‌خصوص ظهور پوپولیسم و اقتدارگرایی را در آن مطرح می‌کند، بنابراین به شرایط روز نزدیک‌تر است. کتاب «مردم، قدرت و منافع» بیشتر مدافع نقش فعال دولت در جهت کاهش نابرابری و حفاظت محیط‌زیست است و می‌کوشد جایگزینی برای سرمایه‌داری بی‌مهار نئولیبرالی ارائه کند. همچنین رابطه دموکراسی و اقتصادهای بزرگ را بحث می‌کند. در کتاب «علم اقتصاد و جامعه خوب» استیگلیتز اشکالاتی را که در بازار آزادِ رها شده وجود دارد نیز به طور جدی مورد بحث و نقد قرار می‌دهد.

  یک سؤال فرعی هم اینکه چرا در ترجمه، عنوان برخی از کتاب‌ها یا کامل ترجمه نمی‌شود و یا کلاً تغییر پیدا می‌کند. مثلاً عنوان اصلی کتاب «اقتصاد و جامعه خوب» در نسخه اصلی «راه آزادی / the road to freedom» است که در ترجمه تغییر کرده است.
به هرحال برخی از این موارد تصمیم ناشر است، برخی به فرهنگ کشور مقصد باز‌می‌گردد یا آن‌که در ترجمه، عنوان مطلب به خوبی قابل انتقال نیست. این امر در سایر کشورها نیز رایج است و خاص ایران نیست، با آن‌که ترجمه آزاد نیز در برخی از موارد مورد توجه است. من «کارا نمودن جهانی شدن» را به «نگاهی نو به جهانی شدن» تبدیل کردم و واقعاً محور بحث، نگاهی نو بود که به مباحث وجود داشت. شاید در کتاب «علم اقتصاد و جامعه خوب» بد نبود که «راه آزادی» هم در پرانتز ذکر می‌شد، چون عملاً در این کتاب نویسنده با «راه بردگی» فون هایک، مقابله کرده و آن را مورد نقد قرار داده است.  این اثر تأکید دارد که نظر هایک، آزادی نیست و آزادی را به گونه دیگری تعریف می‌کند. البته به هر حال کتاب باید مخاطب خود را هم پیدا کند. در جامعه‌ای که تیراژ کتاب به ۵۰۰ نسخه رسیده  و خیلی‌ها به مطالعه توجه ندارند، شاید لازم است عناوین را به طور جذاب و با در نظر گرفتن ملاحظات بازاریابی انتخاب کرد.

 

  چون در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب هستیم اگر بین کتاب‌هایی که به‌تازگی مطالعه کرده‌اید پیشنهادی برای خوانندگان دارید خوشحال می‌شویم بفرمایید و درباره دلایل پیشنهاد و اهمیت این کتاب‌ها هم اگر نکاتی دارید، ذکر کنید؟
من تلاش می‌کنم برخی از کتاب‌های مهم اخیر را معرفی کنم و به کتاب‌های قدیمی برنمی‌گردم. در زمینه اقتصادی، کتاب‌هایی که اخیراً چاپ شده و قابل خواندن هست، غیر این دو کتاب از استیگلیتز که شما هم اشاره کردید و مطالعه آن را من هم توصیه می‌کنم، می‌توان به این کتاب‌ها نیز اشاره کرد:«تجربه شیلی، ظهور و سقوط نئولیبرالیسم»، «حکمرانی اقتصاد» نوشته دنی رودریک، «رشد فراگیر توسعه دموکراتیک» کار علی دینی‌ترکمانی، «چین چگونه از تله فقر گریخت» ترجمه آقای نوری نائینی، «بازپس‌گیری توسعه»، «۵۰ اقتصاددان بزرگ»، «تلاش برای نجات اقتصاد اتحاد شوروی»، «دور مانده از توسعه»، «ریاضت اقتصادی» اثر یانیس واروفاکیس که وزیر اقتصاد دولت یونان بوده و آثارش خواندنی است، «دولت‌های فرومانده و زوال نهادی»، «اقتصاد روایی» نوشته رابرت شیلر، مجموعه کتاب‌های پویش فکری توسعه که به روایت‌های مختلف است: پرویز، مسعود، فرهنگ و... که خواندنی هستند و انتشارات روزنامه شرق آنها را چاپ کرده است. کتاب «چگونگی دستیابی به رشد فراگیر»، «اقتصاد ناهنجاری‌های پنهان اجتماعی» نوشته استیون لویت و «چگونه چین از شوک‌درمانی گریخت» هم در حوزه اقتصاد خواندنی هستند.
دو کتاب قدیمی‌تر هم هست که توصیه می‌شود حتماً مخاطبان ما بخوانند؛ یکی «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» اثر دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون و «اقتصاد خوب برای دوران سخت» آبهیجیت بنرجی که این هم اثر بسیار خواندنی‌ای است. در این فرصت تمایل دارم آثار خواندنی دیگری را نیز معرفی کنم. در زمینه ادبیات، کتاب «سال‌ها» اثر آنی ارنو که برنده جایزه نوبل هم شد. کتاب آخر ماریو بارگاس یوسا به نام «سکوتم را به شما تقدیم می‌کنم»، همچنین «دلبستگی کتابی» اثر احمد اخوت، چون اصفهانی هستم کتاب «سینگورینگ» اثر علی خدایی را توصیه می‌کنم. کتاب «آنا کارنینای مشکل‌گشا»، «دروغ‌ها درباره مادرم» با ترجمه خوب خانم مهشید میرمعزی، «شاه کرنش می‌کند» از هرتا مولر، «زندگی روی دور تند» اثر ژیرو، «دعوت به تماشای دوزخ»، «نشخوار رویا‌ها» و «زندگی من» اثر مارک شاگال که خانم مهستی‌بحرینی آن را به خوبی ترجمه کرده‌اند.
در ارتباط با کتاب‌های جامعه‌شناسی، فلسفه و مدیریت هم بد نیست چند اثری را معرفی کنم. کتاب «تصادف» از برایان کلاس اثر خوبی است. کتاب «خاورمیانه معاصر در عصر تحول»، «ماراتن صد ساله»، «چه باید کرد؟» اثر آلن بدیو، «کشف ذهن؛ کشف نشانگان ریختار ذهن ایرانی» از حاتم قادری، «رهبری» نوشته کیسینجر، «انقلاب بدون انقلابیون» نوشته آصف بیات، «عصر انقلاب» از فرید زکریا، «عقل و سکون در حکمرانی» نوشته علی لاریجانی، «چگونه محافظه‌کار باشیم» از راجر اسکروتن، «راه و رسم جهان» نوشته فرامکین و کتاب «صفر به یک» از پیتر تیل که کتاب مورد توجه ایلان ماسک بوده و در زمینه هوش‌مصنوعی و اینترنت کتاب معتبری هست. کتاب «سفر فلسفی در جست‌و‌جوی معنای زندگی»، کتاب «نظریه‌های رفتار سازمانی و اجتماعی» اثر آقای اعرابی و «عدالت؛ چه باید کرد؟» هم اثر دیگری است که توصیه می‌کنم. من از معرفی کتاب‌های قدیمی‌تر صرف‌نظر کردم ولی امیدوارم موارد معرفی شده برای خوانندگان مفید و قابل استفاده باشد.

 

 

 

 

ویژه نامه ویژه نمایشگاه کتاب ۲۵ اردیبهشت
 - شماره  - ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴