80 قصه «فرخنده»
گفتوگو با آقایی به بهانه انتشار تمامی داستانهای کوتاهش در راز کوچک که تصاویری زنده و جاندار هستند از قدرت نامرئی زنان طبقات متوسط و پایین
«راز کوچک» تازهترین کتاب فرخنده آقایی، مجموعهای با بیش از هشتاد داستان کوتاه است که طی چهل سال فعالیت ادبی این نویسنده شکل گرفتهاند. داستانهای این مجموعه، تصویری زنده و باورپذیر را از زندگی زنانی ارائه میدهد که در میان چالشهای روزمره، قهرمان بیهیاهوی زندگی خود هستند. او با قلمی واقعگرایانه از دغدغههای زنان طبقات متوسط و پایین شهری مینویسد؛ زنانی که شاید صدایشان کمتر شنیده شود، اما قصههایشان حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این مجموعه که پنج کتاب پیشین آقایی را در قالب یک مجلد به خوانندگان عرضه میکند، بازتابدهنده دنیایی واقعی است. فرخنده آقایی، داستانهای خود را از دل زندگی زنان انتخاب کرده است؛ از رفتوآمد در واگنهای مترو و خیابانهای شهر تا گپوگفتهایی صمیمی و بیواسطه با آنان. این اثر که به همت انتشارات چشمه منتشر شده، فرصتی است برای مخاطبان تا نهتنها با قهرمانان داستانهای او همراه شوند، بلکه روند تکامل قلم و تغییرات فکری نویسندهاش را نیز دنبال کنند.
مریم شهبازی | روزنامهنگار
خانم آقایی از مجموعه داستان تازهتان بگویید که با عنوان «راز کوچک» به تازگی منتشر شده است و در نمایشگاه کتاب عرضه میشود.
مجموعه داستان «راز کوچک» با عنوان فرعی «همه داستان» تازهترین کتاب من است که به همت انتشارات چشمه روانه کتابفروشیها و همچنین نمایشگاه کتاب تهران شده است. این مجموعه، همه داستانهای کوتاهی را دربر میگیرد که تا به امروز نوشتهام.
در این مجموعه، داستانهای منتشر نشده شما هم جای دارند یا همگی آثاری هستند که پیشتر در اختیار مخاطبان قرار گرفتهاند؟
راستش همه این داستانها قبلاً منتشر شدهاند، داستانهایی که قبلتر در قالب چند کتاب منتشر شده بودند.
با توجه به اینکه تأکید دارید میان این داستانها، اثر جدیدی وجود ندارد چرا دست به انتشار یکبارهشان، آن هم در قالب یک مجلد زدید؟
این گردآوری و انتشار یکباره، پیشنهاد انتشارات چشمه بود. این کتاب شامل پنج مجموعه داستان کوتاه میشود؛ کتابهای «راز کوچک»، «تپههای سبز»، «یک زن، یک عشق»، «گربههای گچی» و «زنی با زنبیل».
حدود چند داستان را شامل میشود؟
بیش از هشتاد داستان را دربرمیگیرد. کتابی به نسبت حجیم که ۳۷۹ صفحه است. البته مجموعه داستان «زنی با زنبیل» شامل بیش از پنجاه داستان کوتاه است که بیشتر طرحواره و خیلی کوتاهتر از داستان کوتاه هستند. برخی از آنها حتی یکی- دو صفحهای هستند. اینکه میگویم هشتاد داستان، با درنظر داشتن چنین موردی است. همه آن داستانها در این کتاب آمدهاند، البته به غیر از دو داستان که مجوز انتشار پیدا نکردند.
این داستانها چه وجه مشترکی دارند که تصمیم به انتشار یکباره آنها گرفتید؟ اینجا بحث توجه خاصی است که به زنان و دغدغههای آنان دارید؟
همانطور که اشاره کردید، ماجرای بیش از نود درصد این داستانها درباره زنان است؛ زنان طبقات متوسط و پایین. دلیل بازنشر دوباره این داستانها از آنجا نشأت گرفته که آن کتابها دیگر بازنشر نشده بودند و هیچ کدام در دسترس نبودند. از آخرین بازنشر برخی از آنها سالها میگذشت. بنابراین متوجه شدیم که هیچ امکانی برای مطالعه آن داستانها از سوی خوانندگان جوانتر که خواهان آشنایی با ادبیات داستانی خودمان هستند، وجود ندارد. این بود که تصمیم به انتشار همه آنها در قالب یک مجلد گرفتیم.
حسن انجام این کار را در چه میدانید؟ اینکه برای مخاطب، امکان آشنایی با روندی که قلم و نگاهتان طی کرده است، فراهم میشود؟
بله و اگر علاقهمند باشند، حتی میتوانند داستانها را مقایسه موضوعی، ساختاری و همچنین نقد کنند. این کتاب در ظاهر مجموعهای از حدود هشتاد داستان کوتاه است اما در واقع محصول بیش از چهل سال فعالیت ادبیام به شمار میآید. مطالعه این قبیل آثار به کار نویسندگان جوانتر نیز میآید؛ به خصوص برای منتقدان و پژوهشگران ادبی. انتشار یکباره این داستانها هم برای منِ نویسنده که بتوانم همه آنها را یکجا داشته باشم و هم برای آنهایی که خواستار مطالعهشان هستند به گمانم خوب است.
شما تأکید دارید که با مطالعه این کتاب، امکان آشنایی خواننده با روندی که در زمینه تألیف داستانکوتاه طی کردهاید فراهم میشود. با این حساب داستانها از نظر زمانی، به ترتیب در این مجلد قرار گرفتهاند؟
بله. البته اینجا باید یک توضیحی هم بدهم. شاید اولین مجموعه داستانی که از من منتشر شده «تپههای سبز» در سال ۱۳۶۶ و بعدتر هم در سال ۱۳۷۲، مجموعه داستان «راز کوچک» روانه کتابفروشی شده باشند. اما واقعیت آن است که ترتیب زمانی این دو به خاطر گرفتوگیرهای آن موقع در بحث ممیزی رعایت نشده است. «راز کوچک» اولین مجموعه داستانی است که نوشتهام اما به خاطر ممیزی ابتدا «تپههای سبز» اجازه انتشار پیدا کرد. این ترتیب زمانی در مجلدی که درباره آن صحبت میکنیم، رعایت شده است. آخرین مجموعه این کتاب «زنی با زنبیل» است که سال ۱۳۹۴ و از سوی انتشارات نشانه منتشر شد.
همانطور که اشاره شد، بیش از 80 درصد این داستانها درباره زنان و رنج آنان است، دغدغهای که به نوعی در آثار دیگر نویسندگان زن ایرانی چون فریبا وفی و شهرنوش پارسیپور هم دیده میشود؛ منتهی با یک تفاوت. اینکه زنان داستانهای شما، همگی برخاسته از دنیای واقعی هستند!
بله. تقریباً هیچ کدام از این داستانها تخیلی نیستند. همگی سابقهای واقعی دارند و برخاسته از زندگی زنانی هستند که خود یا زندگیشان برای من جذاب بوده است. طی چهل سال گذشته، خیلی اوقات به همین نیت سوار اتوبوس یا مترو شدهام. با بیشتر این افراد در حد فاصل مسیر اتوبوسهای خیابان جمهوری تا بهارستان آشنا شدهام؛ مسیر هر روزه محل کار تا خانهام. البته دیگر نمیدانم، هنوز هم زنانی که سوار اتوبوس و مترو میشوند به صحبت درباره زندگی و مشکلاتشان میپردازند یا نه! خیلی وقت است که این کار را نکردهام اما برای من فرصت بسیار خوبی بود.
چه ویژگی مشترکی میان این زنان داستانهای شما وجود دارد؟
اغلب زنانی که در داستانهای این مجموعه نقشآفرینی کردهاند، افرادی هستند که بیان زندگی و حس و حالشان برای من خاص و از آن مهمتر، محترم بوده است.
چرا جایگاه اصلی نوشتههای شما به زنان اختصاص یافته است؟
من فکر میکنم هر زنی، قهرمان اول زندگی خودش است. آنان کارهای مهمی انجام میدهند، کارهایی که بدون آنها، روال زندگی آنطور که باید و شاید طی نمیشود، بسیاری از این تلاشها شاید حتی نمود بیرونی چندانی هم نداشته باشند.
این ویژگی را حتی برای زنانی که در دهههای قبل و تحت سیطره فرهنگ مردسالارانه، حق انتخاب و حتی آزادی چندانی نداشتند هم قائل هستید؟
بله. این ویژگی و این جایگاه را حتی برای آنان هم میتوان برشمرد. وقتی از بیرون به زندگی چنین زنانی نگاه میکنید، با جلوه مردسالارانهاش روبهرو میشوید. اینکه زنان هیچکارهاند و همهکاره مردان هستند اما وقتی به درون آن زندگیها بروید، با نقشآفرینی و جایگاه مهم آنان روبهرو میشوید. این زنان بدون های وهوی و حتی بدون آنکه از نظر اقتصادی تأثیرگذاری مستقیمی داشته باشند، نقشآفرین بودهاند. نمونهاش مادران و مادربزرگهای نسلها قبل. این زنان، حتی آنهایی که ساکن روستاها و شهرهای کوچک بودهاند هرکدام در جایگاه خود یک قهرمان هستند. بگذارید مثالی ملموستر بزنم. تا همین شصت، هفتاد سال قبل، فاصله سنی زنان و مردان در ازدواج آنقدر زیاد بود که شوهر موقعی میمرد که زن هنوز جوان بود یا تازه به میانسالی قدم گذاشته بود. خیلی مواقع هم زن در حالی قدم به میانسالی میگذاشت که شوهر به سبب کهنسالی از آن جلال و جبروت فرهنگ مردسالارانه دور شده بود و زن میماند با مسئولیت نگهداری از چند فرزند قد و نیمقد که هنوز به سرانجام نرسیده بودند. آن زمان، نقشآفرینی زنان بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میداد. زنان باید مدیریت فرزندان، نوهها و حتی عروس و داماد خانواده را به تنهایی برعهده میگرفتند. این نقشآفرینی در سالهای اخیر که بسیاری از زنان از نظر اقتصادی به خودکفایی رسیدهاند ملموستر شده است؛ البته با شکل و شمایلی متناسبتر از دنیای امروز و تحولاتش. هرچند که باز هم تأکید میکنم این اثرگذاری تنها به زنان شاغل یا دوران میانسالیشان در آن شرایطی که اشاره شد، محدود نمیشود. هرچند با تغییر شرایط و جایگاه اجتماعی زنان، شاهد بروز نوع جدیدی از رفتارها و مناسبات اجتماعی هستیم.
چرا اسم کتاب را از مجموعه داستان «راز کوچک» انتخاب کردید؟ علاقه خاصی به این مجموعه دارید یا بحث انتخاب اسمی برای جذب بهتر مخاطب در میان بوده است؟
راستش دلیل خاصی نداشت. این طور نبود که بگویم این مجموعه داستان برای من از مابقی آنها خاصتر بوده است. نظر ناشر بر این بود که این انتخاب تأثیر بهتری بر مخاطب باقی میگذارد و جذابتر است.
چطور شد که خانم گلی امامی مقدمه کتاب را نوشتند؟
این هم پیشنهاد ناشر بود. البته خودم هم علاقه زیادی به ایشان دارم. خانم امامی نویسنده و مترجم بسیار مجربی هستند و بیهیچ تعارفی به وجودشان افتخار میکنم. خانم امامی، آنقدر زن اثرگذاری هستند که میتوانند در جایگاه یک الگو برای نسلهای جوانتر به شمار آیند، مسألهای که آن را به خودشان هم گفتهام. ایشان یک زن روشنفکر، کتابخوان و با تعاملاتی بسیار مؤثر و سازنده برای جوانترها هستند. از هر نظر هم کارشان درخشان است، به خصوص در عرصه ترجمه که کارهای بسیار ارزشمندی انجام دادهاند.
با توجه به اینکه چاپ اول این مجلد در سیوششمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود، خودتان هم سری به نمایشگاه و انتشاراتیهای حاضر در آن میزنید یا ترجیحتان به خرید غیرحضوری از بخش مجازی است؟
اگر شرایط اجازه بدهد و بتوانم، حتماً این کار را انجام میدهم. خرید مجازی مزایای زیادی دارد اما هرگز جای خرید حضوری را نمیگیرد.
گنجینهای از زندگی معمولی
مقدمه گلی امامی بر مجموعه داستانی «راز کوچک»؛ گمان میکنم سال ۶۲ یا ۶۳ بود، کتابفروشی زمینه آهسته آهسته موقعیتی پیدا کرده بود و مشتریهای ثابتی داشت، یکی از روزها خانم جوانی وارد شد و با حجب و حیای بیش از حد خودش را معرفی کرد و کتابی را به دستم داد: «تپههای سبز». گفت این مجموعه داستانی است که نوشته و چاپ شده و خودش آن را توزیع میکند. چند نسخه گرفتم، اطلاعات لازم را ردوبدل کردیم. همان شب کتاب را خواندم و مثل هر کتاب دیگری که دوست داشتم به اهل کتاب معرفی کردم و این آغاز دوستی و احترامی عمیق بود که تا امروز ادامه داشته و امیدوارم که داشته باشد.
داستانهای فرخنده آقایی گنجینهای است از زندگی معمولی آدمهای کوچه و خیابان، دشواریهای درمانناپذیر همچون بیماری و مرگ، سرگشتگی و فرار اشخاص از واقعیت، دلهره و کابوس و وهم. آقایی نثری ساده و روان دارد و خواننده را با داستان خود همراه میکند.
فرخنده برای من الگوی یک زن بااستعداد، هوشمند و مصمم ایرانی است. او که کارمند شاخصی در بانک مرکزی بود، همزمان با پیشرفت داستاننویسیاش در کار موظفش هم بهسرعت رشد کرد. سفارشهای مرا برای یادگیری زبان و کتاب خواندن با بزرگمنشی پذیرفت.آن دختر خجول و کمروی اوایل دهه شصت طی چهار دهه به نویسندهای شناخته شده، موفق و صاحبنظر تبدیل شد. جوایز گوناگونی که برده، گواه این ادعاست. از دستاوردهای با ارزش او سفرهایی است که رفته ـ و میرود ـ که در استحکام شخصیت و اعتماد بهنفسش بسیار مؤثر بوده. برقرار باشد و بماند.