نماد عالم روشن‌اندیش

دکتر سیدعباس صالحی

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
و رئیس ستاد بزرگداشت علامه واعظ‌زاده خراسانی

آیت‌الله محمد واعظ‌زاده (م 1395) در افق زیست 90 ساله خویش، توانست در ابعاد گوناگون ملی و جهان اسلام به ایفای رسالت روحانیت بپردازد و خویش را در تمثال یک عالم برجسته معاصر اسلامی ـ ایرانی نشان دهد. نکوداشت ایشان در یکصدمین سالگرد ولادت (اسفند 1404) فرصتی است که ژرفای زندگانی درخشان او واکاوی شود تا چراغی فروزان برای آینده زیست علمی ـ ایمانی قرار گیرد. در این یادداشت کوتاه به شخصیت ایشان از منظر یک «عالم تراز» می‌پردازم و اشاراتی مختصر در هر زمینه خواهم داشت.
 
1.‌ عالم جامعه‌گرا: آیت‌الله واعظ‌زاده، تربیت‌یافته 3 حوزه برجسته بود، مقدمات تحصیلی را در نجف اشرف و دروس سطوح و مدارج عالی را در فقه، تفسیر، حدیث و... در حوزه‌های مشهد و قم گذراند، اما با این سابقه تحصیلی و تبار دیرین روحانیت (ایشان فرزند آیت‌الله شیخ مهدی واعظ خطیب نامی دوره پایانی قاجار و عصر پهلوی بود و اجداد او نیز از بزرگان دین بودند.) در چهارچوب سنت مألوف و متعارف نماند و ارتباط گسترده‌ای با مجامع و شخصیت‌های تحصیلکرده جدید یافت. به‌عنوان نمونه، او پس از استقرار در مشهد در سال 1339 با «کانون نشر حقایق اسلامی» که استاد فقید محمدتقی شریعتی مؤسس و محور آن بود، مرتبط گردید و گاه به جای او به تفسیر و سخنرانی می‌پرداخت. کانون نشر و حقایق اسلامی، مرکز افراد تحصیلکرده جوان بود که با حضور در محافل آن، فرصت نگاهی نو، جامعه‌اندیش و مترقی را در تعالیم اسلام درمی‌یافتند. به گفته استاد محمدرضا حکیمی:
«با تأسیس کانون در 1323 هـ ش در مشهد، استاد محمدتقی شریعتی توانست یکی از مدرسه‌های اندیشه اسلامی را پی‌ریزی کند و بگستراند.»
این نسل، همان بود که در دهه 20 و 30 پرورده شد و در دهه 40 در زمره فعالان انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت و سهم مؤثری در فضای سیاسی ـ اجتماعی خراسان یافت.
2.‌ عالم رسانه‌ای: حوزه‌های علمیه، دو رسانه خطابه و کتاب را می‌شناخت و از آن بهره می‌برد، اما با رسانه «نشریه» کم‌ارتباط یا بیگانه بود، شاید نشریات «مکتب اسلام» و «مکتب تشیع» از اولین تلاش‌های گسترده جمعی بود که روحانیون ایران آغاز کردند و تأثیرات گسترده آن را دریافتند.
آیت‌الله واعظ‌زاده، از مؤسسان «مکتب اسلام» بود که از سال 1337 همراه عده‌ای از حضرات آیات: امام موسی صدر، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری همدانی، سید مرتضی جزائری و... در اندیشه تأسیس این نشریه برآمدند. ایشان در مصاحبه با مجله «حوزه» از آغاز به‌کار نشریه مکتب اسلام چنین یاد کردند:
«در آغاز کار برای افراد کلاس انگلیسی گذاشته شد و پس از مدتی قرار شد این عده برای آشنایی با امر نگارش مقاله بنویسند و این نوشته‌ها در جمع بررسی شود. تا یک‌سال برنامه به این منوال بود، پس از این مدت تصمیم گرفته شد که مجله منتشر شود (نشریه حوزه به شماره 44 ـ 43)»
گرچه به علل گوناگون همکاری ایشان با مکتب اسلام، به‌واسطه مهاجرت به مشهد و علل دیگر دوام نیافت، اما ارتباط ایشان با رسانه‌ها ادامه یافت. از همکاری در انتشار اولیه مجله دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد تا مسئولیت مدیرمسئولی و سردبیری برخی از مجلات که برعهده گرفت و نیز ارتباط مداوم که با رسانه‌ها در قالب گفت‌وگو و مقالات علمی ـ فرهنگی برقرار می‌کردند و تا سالیان آخر حیات مبارک به آن توجه و عنایت داشت.
3.‌ عالم عصری: آیت‌الله واعظ‌زاده، گرچه اصولی، فقیه، ادیب، مفسر، محدث، و... بود، اما در گردونه مسائل فکری زمان هم قرار داشت. بخش مهمی از این دلمشغولی، در دیرینه تحصیلی ایشان دیده می‌شود. به‌هنگام حضور در حوزه علمیه قم، از دو محفل علمی یاد می‌کند که بذر این دغدغه‌مندی را در او کاشت، نخست جلسه فلسفه و کلامی بود که در آن شرکت می‌کرد و ارکان این جلسه عبارت بود از حضرات آیات سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، سید مهدی روحانی، احمد آذری قمی، ناصر مکارم شیرازی و... ایشان از این جلسه چنین یاد می‌کند:
«در این جلسه مباحث فلسفی مطرح می‌شد که گاهی برخی مباحث را از روی «شفا» می‌خواندند، درباره فلسفه مارکسیسم بحث و گفت‌وگو می‌شد، در این جلسه آقای مکارم هم می‌خواند و هم می‌نوشت. کتاب فیلسوف‌نماهای ایشان، نتیجه همین جلسات است، این کتاب در آن زمان کتاب سال شد.» (همان)
محفل دوم جلساتی بود که «علامه طباطبایی» داشتند و به روایت ایشان، ارکان جلسه عبارت بودند از آقایان: مطهری، منتظری، محلاتی، قدوسی، جزائری و... که مجموعاً 10 ـ 15 نفر بودند، شب‌های پنجشنبه در خانه‌های اعضا به نوبت تشکیل می‌شد، مقاله به خط علامه روی کاغذ پیاده و تکثیر می‌شد. سپس علامه آن نوشته را برای جمع می‌خواندند و اگر مطلبی به ذهنشان می‌رسید مطرح می‌کردند. این مباحث کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» شد که مرحوم استاد مطهری با پاورقی‌های سودمند و محققانه خود چاپ و عرضه کردند. (همان)
بدین‌گونه ایشان از اواخر دهه 20 با عرصه‌های پرتلاطم فکری عصر خویش آشنا شد و در این میدان حضور و بروز یافت. به نظر می‌رسد که بخش مهمی از زیست علمی، اجتماعی ایشان را در این‌گونه دغدغه‌ها و مواجهه‌ها باید دید و آن را از همین منظر دریافت.
4. عالم دانشگاهی: آیت‌الله واعظ‌زاده، در زمره روحانیانی بود که حضورش در دانشگاه نه رنگ خودباختگی داشت و نه قالب تزیینی یا تفننی یافت. او از آن زمان که در دانشگاه فردوسی مشهد حضور یافت (1339 ش) تا سالیان پایانی حیات، عالم اسلامی بود که با تمام وجود در خدمت دانشگاه و دانشجویان برآمد. در زمینه‌های گوناگون علوم اسلامی «تفسیر و علوم قرآن، فقه، حدیث و...» در دانشگاه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی، دانشکده الهیات دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه مذاهب اسلامی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی و... به تدریس و تربیت دانشجو پرداخت و ارتباط گسترده و فعال با اساتید و دانشجویان داشت، در مجامع و کنگره‌ها، نشریات و دیگر فعالیت‌های دانشگاهی حضور او فعال و نمایان بود، رتبه استادی داشت و در سال 1381 استاد نمونه دانشگاه‌های کشور شد، شاید یکی از یادگارهای به‌یادماندنی او در عرصه دانشگاهی، برگزاری کنگره فاخر «هزاره شیخ طوسی» در دانشگاه فردوسی مشهد (سال 49 ـ 48) بود که در گستره حضور مفاخر علمی بین‌المللی و ملی و نیز میزان دستاورد و آثار کم‌نظیر بود.
از این‌رو بی‌تردید می‌توان او را از نمادهای موفق وحدت حوزه و دانشگاه دانست. در این زمینه که او چگونه توانست این پل را بیافریند و امتداد دهد، سخن بسیار است و مجال تفصیلی‌تری را برمی‌تابد.
5. عالم بین‌المللی: آیت‌الله واعظ‌زاده، در جغرافیای قم، نجف و مشهد محدود نماند، او علاوه بر مطالعات گسترده که درمورد تاریخ تمدنی داشت، ارتباط وثیقی با جهان اسلام یافت.
در سال‌های 52 ـ 51 سفر مطالعاتی یک‌ساله‌ای به ترکیه، لبنان، سوریه، مصر، الجزایر، مراکش و چند شهر از اسپانیا داشت. گزارش بخشی از این سفر، در نشریه مطالعات اسلامی (از دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، در شماره‌های 8 تا 21 با عنوان بازدید از چند کشور «اسلامی و عربی») منتشر  شد. این مقالات، گزارش مبسوط و بسیار خواندنی از حضور ایشان در کشورهای ترکیه، سوریه، لبنان و بخشی از خاطرات مصر است و متأسفانه باقی یادداشت‌های ایشان، تبدیل به مقاله نشد.
این شروع یک مراوده پیوسته بود و در حدود نیم قرن، این ارتباطات حضوری با جهان بویژه جهان اسلام ادامه یافت. بدین‌گونه او در جبر جغرافیایی، که گروهی از حوزویان در آن گرفتارند، قرار نگرفت و با دیدی جهانی به مسائل فکری ـ فرهنگی دین و دینداری پرداخت.
6.‌ عالم تقریبی: آیت‌الله واعظ‌زاده، شاگرد برجسته مکتب آیت‌الله بروجردی بود و از آن سرچشمه جوشان نوشید و آن را چون آب حیات قدر دانست و تا آخر عمر مبارک به آن وفادار ماند.
در نگرش تقریبی آیت‌الله بروجردی دو نکته مهم وجود داشت. نخست آنکه ایشان معتقد بود که «علوم اسلامی» از تأسیس تا بلوغ و گسترش (قرن اول تا پنجم هجری) در تعامل مذاهب اسلامی و ارتباط پیوسته آنها قرار دارند و از این‌رو فهم میراث و نیز تکامل علوم اسلامی در حال حاضر، جز در «علوم اسلامی مقارنه‌ای» ممکن نیست. ایشان با این دریافت، به «فقه مقارن، حدیث مقارن، رجال مقارن و...» رو آورد؛ دانش‌هایی که تنها از درون یک مذهب اسلامی برنمی‌خیزد بلکه نیاز به تطبیق و سنجش با مذاهب اسلامی گوناگون دارد.
بخش دیگر از نگرش تقریبی مکتب آیت‌الله بروجردی، به زیست اجتماعی تقریبی و نهادسازی تقریبی مسلمین باز می‌گشت. مراودات ایشان با شیخ شلتوت و علمای مذاهب اسلامی، عنایت به دارالتقریب مصر و... برخاسته از این رویکرد بود.
آیت‌الله واعظ‌زاده، این دو مسیر را با قوت و همت ادامه داد و به بسط و عمق مبانی نظری و رویکردهای عملی آن پرداخت و در طول زندگی پربار خویش، لحظه‌ای از این اهتمام فارغ نشد و طعن طاعنان را هیچ انگاشت و از آن فتوری در راه و مسیر نیافت.
بی‌تردید ایشان در میان «عالمان تقریبی» چون مهر عالمتاب فروزان و درخشان بوده و خواهد بود. با انبوهی از تألیفات، مقالات، مصاحبه‌ها، حضور در همایش‌ها، مراودات نخبگانی و نیز نهادسازی‌هایی که داشت از قبیل مجمع‌التقریب دانشگاه مذاهب اسلامی، رسانه‌های تقریبی و...
یاد او گرامی و راه او پر راهرو باد.