عالم جامع علوم الهیه
آیتالله مصطفی محققداماد
استاد حقوق بینالملل دانشگاه شهید بهشتی
و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران
استاد واعظزاده یکی از تربیتیافتگان مکتب قم و از نظر علمی بحق عالمی نمونه از عالمان جامع علوم الهیه بود و از نظر اخلاقی تندیس تواضع، فروتنی و کرامت نفس بود. بهیقین سخنسنجان فرداها با مطالعه آثار او به عظمت صاحب آثار بیشازپیش پی خواهند برد.
مرحوم واعظزاده عمده درس فقه را در دورههای اولیه درس، نزد پدرم آیتالله حاج سیدمحمد محققداماد یزدی خوانده بودند، البته در زندگینامهشان نیاوردهاند؛ بنابراین بنده گمان میکردم تنها راه ارتباطی با خانواده ما از طریق شاگردیشان نزد پدرم بوده است. خدا را شاهد میگیرم که گزاف نگفتهام اگر بگویم، بنده در زندگیام کمتر شخصیت کاملی در اخلاق، علم و جامعیت در الهیات، همچون مرحوم مطهری و مرحوم واعظزاده دیدهام.
حتی یکی از مقاصدم برای آمدن به مشهد و تدریس در دانشگاه رضوی، نشستن در حضور وی بود. در آنجا بیشتر هم سؤال میکردم و بهره میبردم. آیتالله واعظزاده داستانهای تاریخ معاصر مانند زندگینامه سیاسی آیتالله بروجردی را آنقدر زیبا و دقیق بیان میکردند که بنده آنها را ضبط میکردم و اکنون در لپتاپ شخصی خود دارم.
آیتالله واعظزاده جامع علوم بود؛ فقیه، اصولی، مورخ، مفسر و ادیب به تمام معنا (مسلط کامل به ادبیات عرب) بودند. در واقع تسلط آیتالله واعظزاده در سه جهت بود: رجال، تاریخ تمدن اسلامی و ادبیات. در رجال متأثر از آیتالله بروجردی بود؛ اما در دو مورد دیگر، حتی از ایشان هم مسلطتر بودند.
مرحوم واعظزاده میتوانست الگوی خوبی برای طلبهها باشد. همانطور که گفتم جامعیت، عدم تعصب، فکر و دید بسیار وسیع، اطلاعات گسترده و حافظه بسیار قوی از شاخصههای بارز ایشان بود. هم دانشگاه و هم حوزه را خوب درک کرده بودند. با توجه به سنشان، خیلی از مسائل تاریخ معاصر در دوران پهلوی اول و دوم را از نزدیک دیده بود؛ بنابراین تاریخ معاصر را هم بسیار دقیق نقل میکرد.
به نظرم لفظ «علامه» را به هرکسی نباید اطلاق کرد. بنده علاقه داشتم بجز علامه طباطبایی، تنها به شهید مطهری، علامه بگویم. اکنون با خیال راحت میتوانم این لفظ را برای آیتالله واعظزاده نیز به کار ببرم؛ چون علامه به کسی میگویند که جامع چندرشته از علوم اسلامی باشد. همیشه به ایشان میگفتم شما بلاتشبیه مثل خداوند، صفت فیاض را دارید. اصرار داشتند که هرچه را یاد میگرفتند، بهراحتی در اختیار بقیه قرار دهند. برای مثال وقتی با ایشان روبهرو میشدید، خلاصهای از کتابی را که خوانده بودند منتقل میکردند. بنده نکتههای فراوانی از ایشان شنیدهام که هنوز نتوانستهام منبع آنها را پیدا کنم و تنها منبع من
ایشان است.
آیتالله واعظزاده در مشهد استوانه بسیار مهمی بود. کاری که ایشان همین اواخر در مورد قرآن انجام داد و آن تحقیقی که در سالهای آخر خودشان ارائه داد، نشانه تسلط کافی به ادبیات و قرآن است. به هرحال من معتقدم که جای ایشان بهسختی پُر خواهد شد.