در حافظه موقت ذخیره شد...
گفت وگو با دکتر محمدعلی رضاییکرمانی نسبپور، استاد دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد
چهره شاخص وحدت حوزه و دانشگاه
آیتالله واعظ زاده خراسانی نماینده اندیشه حوزوی در دانشگاه بودند و خدمات ارزشمندی به دانشگاه ارائه کردند
دکتر محمدعلی رضاییکرمانی، دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد که حدود 30 سال افتخار شاگردی آیتالله محمد واعظ زاده خراسانی را در کارنامه علمی خود دارد، در این گفتوگو در کنار ذکر خاطراتی از استاد، به نکتههای قابلتأملی درباره این عالم تقریباندیش اشاره میکند که چگونه آیتالله واعظ زاده نماینده اندیشه حوزه در دانشگاه شد و برای پیوند حوزه و دانشگاه گامهای بلندی برداشت.
بنده از شاگردان دوره میانی حضرت استاد بودم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی توفیق آشنایی با آقازادههای ایشان را داشتم و همین موضوع مقدمهای برای نزدیکی بیشتر بنده با استاد شد. از سال 1365 و 1366 که تحصیل در دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی را آغاز کردم تا سال 1395 که حضرت استاد را از دست دادیم؛ تقریباً به مدت 30 سال از شاگردان ایشان بودم.
در طول 30 سالی که شاگرد استاد بودید، سلوک اجتماعی و فرهنگی ایشان را چطور دیدید؟
درباره حضرت استاد واعظ زاده، هم در یادنامههایی که منتشر شده و هم در مصاحبههای بعضی از بزرگان، مطالب زیادی آمده اما بنده هم به فراخور استعداد و توفیق شاگردی حضور استاد برخی از نکات را عرض میکنم. استاد در سال 1304 به دنیا آمد و سال آینده یکصدمین سال تولد ایشان است. بنده و برخی دوستان در دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی از سال 1380 توفیق حضور در 30 جلسه با استاد را داشتیم. این جلسات که همگی ثبت و ضبط شدهاند، آن زمان در اتاق رئیس دانشکده وقت، جناب آقای دکتر حائری و چند تن دیگر از اساتید برگزار میشد. ایشان حافظه بسیار قوی داشتند و مطالب جالبی از 4 سالگی خودشان گرفته تا همان سال (یعنی 1380) برایمان نقل میکردند.
آیا این خاطرات مکتوب هم شدهاند؟
بله. حدود 30 جلسه از این کلاسها در قالب کتابی حدوداً 400 صفحهای پیادهسازی شده است. مقرر شده از این کتاب سال آینده در کنگره نکوداشت حضرت استاد واعظ زاده که به مناسبت یکصدمین سال تولد ایشان برگزار میشود، رونمایی شود. در حال حاضر این کتاب در دست ویراستاری و بازنگری است.
استاد واعظ زاده در این جلسات بیشتر چه نکاتی را طرح و در موردش بحث میکردند؟
صدها نکته شنیدنی، علمی، خاطراتی با بزرگان و علمای شیعه و سنی برایمان نقل میکردند. ایشان از 14 سالگی با پدر گرامیشان، مرحوم شیخ مهدی واعظ زاده، به حوزه علمیه نجف میرفتند، 3 سال آنجا بودند و درسهای مقدماتی را فرا گرفتند. در آن دوره که همزمان با جنگ جهانی دوم بود، پدر ایشان با بزرگان و علمای حوزه نجف و مرجع تقلید علیالاطلاق آن زمان حضرت آیتالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی جلساتی داشتند. ایشان هم که در این جلسات حضور داشتهاند، خاطراتی را برای ما ذکر میکردند.
ایشان چه زمانی به مشهد برمیگردند؟
سال 1321 به مشهد میآیند و تا 1328 یعنی حدود 8 سال در این شهر میمانند. ایشان نقل میکردند در آن دوره در مشهد از شاگردان بزرگان حوزه علمیه آن زمان بودند و از محضرشان تلمذ میکردند. به گفته خودشان در اوایل جوانی و آغاز کار، از دروس معارف مرحوم آیتالله میرزا مهدی اصفهانی، مؤسس مکتب معارفی خراسان یا همان مکتب تفکیک، جلساتی را ولو محدود استفاده کردند. البته در همین دوره، از دانش مرحوم شیخ هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی و بزرگان دیگر در مشهد نیز استفادههای زیادی بردند.
حضور ایشان در قم و حوزه علمیه قم چطور رقم خورد؟
استاد واعظ زاده در سال 1328 به قم میروند و در کلاسهای درس مراجع ثلاث حضرت آیتاللهالعظمی خوانساری، حضرت آیتاللهالعظمی صدر و حضرت آیتاللهالعظمی حجت کوهکمرهای و دیگر بزرگان، که آن موقع در قم حضور داشتند، شرکت میکنند. البته همان موقع خودشان هم تقریراتی از درس این بزرگان نوشتهاند. تمام این تقریرات، درسهای فقه و اصول، هم بزودی منتشر میشود.
بعد از این دوره در کلاسهای درس حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی که مرجع تقلید علیالاطلاق بودند نیز شرکت کرده و از حضور ایشان بهرهمند میشوند. همین موضوع سبب میشود استاد در آن جمعی که مربوط به تدوین جامعالأحادیث شیعه است، جایگاهی نقشآفرین پیدا کنند.
حضور ایشان در دانشگاه فردوسی مشهد چطور رقم خورد؟
در سال 1339 استاد به توصیه برخی بزرگان، که خودشان میگفتند مرحوم آیتالله بهشتی یکی از آنها بودند، به دانشکده معقول و منقول دانشگاه فردوسی مشهد میآیند که بعدها دانشکده الهیات و معارف اسلامی میشود و تا سال 1395، یعنی به مدت 56 سال در آنجا به تدریس مشغول میشوند. البته ایشان سال 1375 بازنشسته شده بودند اما همچنان با دانشکده ارتباط داشتهاند.
در همین دوره استاد واعظ زاده کنگره هزاره تولد شیخ طوسی را در دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار میکنند، در این خصوص اطلاعی دارید؟
10 سال بعد از اینکه ایشان وارد دانشکده الهیات میشوند یعنی در سال 1349 که 7 الی 8 سال قبل از پیروزی انقلاب بود با همکاری برخی از بزرگان دیگر کنگره هزاره تولد شیخ طوسی را در دانشکده الهیات برگزار میکنند. در این کنگره بینالمللی شخصیتهای والایی از جهان اسلام حضور داشتهاند. طبق گفتههای حضرت استاد و اسناد مکتوب، ریاست این کنگره بر عهده «علّال فاسی»، رهبر حزب مشهور مراکش بود.
کنگره هزاره شیخ طوسی در حقیقت هزاره تولد شیخ طوسی بوده و حضرت استاد ایشان را به خاطر سیطره علمی و دیدگاههای خاصشان و همچنین سهمی که در رجال و حدیث داشت از میان همه علما انتخاب کردند تا برای معرفی ابعاد مختلف شخصیت فکری و علمی او این کنگره را برگزار کنند.
از آنجایی که شیخ طوسی در کتب اربعه حدیثی 2 سهم از 4 سهم و در کتب رجالی قدیمی امامیه هم 2 سهم داشت و مشهور است که یک قرن بعد از مرگ ایشان مجتهدان هم در فقه، اصول و حدیث به نوعی تحت سیطره آرای شیخ طوسی بودهاند، این کنگره بسیار عظیم برگزار شد. حتی سه جلد غیر از نسخی که احیا و تصحیح شده بود نیز به نام این کنگره منتشر شده است. این 3 جلد بیش از هزار صفحه است که هنوز مجلدات آن در کتابخانهها و حتی در برخی از کتابفروشیها موجود است. جالب است بدانید این اتفاق مربوط به آخر سال 1349 است که ظاهراً به سال 1350 هم کشیده میشود.
به غیر از مواردی که فرمودید از دیگر اقدامها و کارهای استاد نیز اطلاعی دارید؟
در طول این سالها استاد فعالیتهای مختلفی را با نگاه تقریبی انجام دادند. البته نگاه تقریبی حضرت استاد بهنوعی الهامگرفته از آیتاللهالعظمی بروجردی بود و جزء رویکردهای همیشگی ایشان از زمان جوانی تا هنگام رحلت بوده است.
ایشان وقتی در دانشگاه فردوسی مشهد و مشخصاً در دانشکده الهیات بودند، مسئولیتهای مختلفی را پذیرفتند. با اینکه استاد هم فقیه بودند و هم اصولی، ولی در گروه آموزشی علوم قرآن و حدیث عضویت داشتند. البته 2 یا 3 دوره هم مدیریت این گروه را برعهده گرفتند.
ورود ایشان به مجمع تقریب مذاهب اسلامی چگونه رقم خورد؟
بعد از رحلت حضرت امام(ره)، در سال 1369 مقام معظم رهبری برای ایجاد مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامی حکمی بهاستاد واعظ زاده میدهند. آن موقع تقریباً 10 سالی از انحلال دارالتقریب در مصر گذشته بود. دارالتقریب تقریباً 80 سال قبل از این موضوع توسط شیخ محمود شلتوت، از بزرگان اهل سنت و رئیس دانشگاه الازهر وقت، تأسیس شده بود و تقریباً بالغ بر 20 سال فعالیت کرده بود. در آن زمان علامه شیخ محمدتقی قمی نماینده حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی بودند که در مصر حضور داشتند.
نتیجه و خروجی دارالتقریب چه بود؟
دارالتقریب حدود 25 سال فعالیت داشت که برکات زیادی برای نزدیکی بین مذاهب مختلف اسلامی، خصوصاً امامیه و اهل سنت به ارمغان آورد. یکی از برکات و خروجیهای دارالتقریب، انتشار مجله رسالةالاسلام طی 23 سال در 60 شماره بوده است. نکته جالب این است که هنوز اولین شماره این مجله، مربوط به 75 سال قبل، موجود است. البته برای اینکه این مجله به ایران برسد، مشکلاتی وجود داشت به همین دلیل حتی در کتابخانهها هم نسخههای آن محدود بود.
استاد چند سال این مسئولیت را برعهده داشتند؟
با حکم رهبری، ایشان مسئولیت مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیه را 11 سال برعهده داشت. در حقیقت، حضرت استاد واعظ زاده مدیر تأسیسی این سازمان بزرگ بودند و اگر عملکرد مجمع را در این سالها بررسی کنیم، نتایجش بسیار زیاد است.
به برخی از کارهای ایشان در مجمع تقریب مذاهب اسلامی اشاره میکنید؟
از کارهایی که استاد انجام دادند، جمعآوری تمام 60 شماره مجله رسالةالاسلام بود که در قاهره مصر طی 23 سال چاپ شده بود. حتی بسیاری از شمارههای آن گم شده بودند که همه آنها با تلاش استاد در یک کتاب پانزده جلدی با تیراژ بالا منتشر شدند. این کتاب اکنون موجود است و مقالات بسیار سودمندی نیز از آن استخراج شده است. به نظر من، خود آن مقالات نوعی دایرةالمعارف از شخصیتهای بزرگ تقریبی آن دوره است. بعداً هم که استاد در جایگاه ریاست مجمعالتقریب بودند، مجلهای با عنوان «رسالهالتقریب» راهاندازی کردند.
طی این 11 سال مسؤلیتشان، چه فعالیتهای علمی دیگری انجام میدادند؟
در مدت یازده سالی که حضرت استاد در تهران بودند، سفرهای بسیار زیادی به کشورهای اسلامی داشتند که حاصل آن سفرها، دیدار با رؤسای جمهور، پادشاهان، بزرگان و علمای جهان اهل سنت بود. این سفرها داستانهای خیلی ویژهای داشت که بخش زیادی از آن در همان کلاسهای 30 جلسهای که عرض کردم توسط استاد برای ما نقل میشد.
زمانی که استاد در تهران بودند، باز با دانشگاه فردوسی مشهد ارتباط داشتند؟
در یازده سالی که استاد واعظ زاده در تهران بودند، ارتباطشان با بنیاد پژوهشها و دانشگاه رضوی و حتی با دانشکده الهیات کمرنگ شده بود. البته ایشان پس از استعفا از مجمعالتقریب در سال 1380 دوباره به مشهد آمدند و در دانشکده الهیات در دوره کارشناسی ارشد در رشته قرآن و علوم و حدیث که در همان سال افتتاح شده بود، به تدریس پرداختند. بعد از آن، در سال 1385 هم در مقطع دکتری به تدریس ادامه دادند و شاگردان زیادی از محضر استاد استفاده کردند.
یکی از مقاطع زندگی استاد واعظ زاده، حضورشان در بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس بود. در این خصوص اطلاعی دارید؟
این بنیاد در سال 1363 تأسیس شد و خود استاد یکی از اعضای هیأت امنا و مؤسس گروه قرآن بود. این طرح در واقع یک ابرپروژه چند ده ساله بود که بعد از گذشت بیش از 40 سال از افتتاح آن، همچنان ادامه دارد. به عبارت دیگر، استاد در همان ابتدا این طرح را در گروه قرآن بنیاد پژوهشهای اسلامی با تدوین کتابی راجع به لغتشناسی قرآن با عنوان «المعجم فی فقه لغة القرآن» شروع کرد. بنده نیز توفیق داشتم سال 1369 تا اواسط 1370 در کنار شاگردی، در این طرح هم در خدمت استاد باشم.
آیا تدوین این اثر به پایان رسیده است؟
کتاب المعجم به عنوان بزرگترین کتاب لغتشناسی قرآن جهان اسلام، هنوز بعد از 40 سال تمام نشده است. در این کتاب دیدگاههای مفسران و لغویون از صدر اسلام تاکنون درباره هر واژه قرآن بر اساس ریشه آن واژه، به تفکیک نوشته میشود. در پایان آن یک جمعبندی تحت 2 عنوان الاصول اللغویة (که یکی از متخصصان ادبیات عربی و لغتشناس به نام جناب آقای ابوعلی سالهاست مشغول به فعالیت در این زمینه هستند) و الاستعمال القرآنی (که حضرت استاد واعظ زاده خودشان پس از مطالعه تمام آن دیدگاههای لغویون و مفسران و الاصول اللغویه، به جمعبندی درباره کاربرد این واژه و ریشه آن در قرآن پرداختهاند) آمده است.
نکته جالب اینکه استاد درباره هر ریشه واژه قرآن که در نیم یا یک صفحه نوشته شده، حداقل یک یا 2 هفته مطالعه انجام دادهاند. من شاهد بودم که سالها ایشان 7 صبح در بنیاد پژوهشهای اسلامی حاضر میشدند و تا ظهر یکسره کار میکردند. گاهی من مشاهده میکردم که مدتها استاد از سر جایشان بلند نمیشدند و به مطالعه میپرداختند.
این کتاب یک بار کتاب سال جهانی شده و اگر به حرف(ی) انتها برسد، احتمالاً 100 جلد میشود. البته تا سال آینده ممکن است 60 جلد از این کتاب برای کنگره نکوداشت حضرت استاد منتشر شود. در حال حاضر، حدود 15 نفر برای تدوین این ابرپروژه قرآنی، که یکی از شاهکارهای قرآنی پس از انقلاب اسلامی است، همکاری میکنند.
از دیگر ویژگیهای شاخص آیتالله محمد واعظ زاده خراسانی بفرمایید؟
صحبت در مورد استاد واعظ زاده بهعنوان یک شخصیت چندوجهی و به تعبیر مقام معظم رهبری «علامه»، بسیار طولانی خواهد شد. ایشان سزاوار لقب حضرت استاد است؛ چرا که فقیه، اصولی، محدث و قرآنپژوه بودند. در حال حاضر که ایشان را در ذهنم تداعی میکنم؛ عالمی از عالمان شیعه در دوران معاصر با این ویژگیها که معتقد به تقریب بین مذاهب باشد و از همه مهمتر، توانسته جهان اسلام را از نزدیک ببیند و بتواند با نگاهی روشن و جامع به قضاوت بپردازد، خیلی کم سراغ دارم.
ایشان کشورهای زیادی سفر کردهاند، البته در بعضی جاها گفته شده 30 کشور، که به نظرم بیشتر است. در این سفرها با رؤسای جمهور، پادشاهان و بزرگان از فرق مختلف مذاهب اسلامی گفتوگو و مناظره کردهاند و نشست و برخاست داشتهاند. چنین کسی فرق میکند با عالمی که به علتهای مختلف نتوانسته نقاط مختلف دنیا را ببیند و با دیدگاههای مختلف آشنا شود. در واقع گستره اطلاعات و نگاه جامع ایشان درباره مذاهب مختلف، بهدلیل برخورد و گفتوگو با علمای مختلف اسلامی بوده است.
رویکرد تمدنی ایشان چگونه در آثارشان بازتاب پیدا کرده است؟
میتوانیم شخصیت استاد را در رویکرد حدیثپژوهی، قرآنپژوهی و دیدگاههای ایشان را در حوزه فقهپژوهی و اصولپژوهی جستوجو کنیم. هر چند به علت نگاه تمدنی ایشان که تبلور زیادی در رویکردهایشان داشته، مطالعه درباره شخصیت ایشان باید از زوایا و منظرهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
البته استاد واعظ زاده در بعضی از مباحث، خصوصاً در تاریخ صدر اسلام، دیدگاههای متفاوتی نسبت به دیدگاههای مشهور داشتند و گاهی در مجالس عمومی یا خصوصی آنها را مطرح میکردند که همین امر باعث شده بود بعضی از آقایان، رجال و علما برخی از این دیدگاهها را نپسندند.
میتوان این طور گفت که نقد دیدگاه حضرت استاد هم نوعی عدالت است، اما نباید خدمات و جامعیت ایشان را، که کمتر در شخصیتهای دیگر سراغ داریم، نادیده بگیریم. همچنین باید در نظر بگیریم فردی مانند ایشان که برخاسته از حوزه علمیه بودند، به عنوان نماینده حوزه 60 سال با دانشگاه ارتباط داشتهاند و اقدامات ارزشمندی نیز انجام دادهاند.
اگر به تعبیرهایی که بسیاری از بزرگان در مقام علمی ایشان به کار بردند، رجوع کنیم، متوجه جایگاه و عظمت استاد واعظ زاده میشویم. ممکن است دیدگاههایی که استاد در مورد برخی از خلفا و صحابه داشتهاند، با دیدگاههای مشهور تفاوت داشته باشد که البته قابل نقد است اما اگر به علم رجال نگاه جامعی داشته باشیم، میبینیم که زندگی راویان در علم رجال به دو بخش سنوات زندگی و دیدگاههای ایشان تقسیم میشود. شخصیتهای زیادی هم در کتب رجال معرفی شدهاند که زندگیشان با دیدگاههایشان متفاوت بوده است. انصاف این است که در مورد اطلاعات 90 سال زندگی ایشان، از 4 سالگی که حافظهاش یاری میکرد تا نشست و برخاست با علما و بزرگان مذاهب اسلامی، تحقیق و پژوهش شود و فهرستی از علمای امامیه و شیعه در 70 یا 80 سال اخیر که ایشان با آنها بحث و گفتوگو داشته، تهیه شود.
ایشان در کلاسهایشان از چه کسانی نام میبردند و دربارهشان صحبت میکردند؟
ایشان در گفتوگوهایشان اسامی همه آن بزرگان و شخصیتها که پیش از انقلاب و در دهههای 20، 30، 40 یا 50 با آنها مصاحبت داشتهاند یا ایشان را درک کرده بودند، خوب به یاد میآوردند. باید از استادان و علمایی که جایگاه و سعه و گستره اطلاعاتی و تواضع ایشان را تأیید کردهاند، فهرستی تهیه کنیم. ما هر موقع استاد را میدیدیم و در محضر ایشان بودیم، از هر کلامشان استفاده میکردیم. ایشان یک عالم جامع بینظیر بودند.
ایشان بسیار متواضع بوده و هیچگاه حریم خیلی خاص و ویژهای قائل نبودند، چنانکه نتوانیم با استاد بحث کنیم.
اغلب گفته میشود که دیدگاههای ایشان با رویکردهای مشهور متفاوت بوده است. آیا از نظر شما هم چنین است و دلیلش چیست؟
بله، من این را قبول دارم که در حوزههای مختلف برخی دیدگاههای استاد با دیدگاههای مشهور متفاوت است که این هم برخاسته از نگاه جامعی است که ایشان داشته، خصوصاً در مسأله تقریب.