میراث‌ ماندگار آیت‌الله محمد واعظ‌‌زاده خراسانی

دفاع عقلانی از مکتب اهل بیت(ع)

کتاب «المعجم» آیت‌الله واعظ‌‌زاده، مبنایی برای گفت‌وگوهای وحدت‌بخش است

حسن حکیم‌باشی

مدرس و پژوهشگر علوم ‌اسلامی

 درباره آشنایی با شخصیت علمی مرحوم آیت‌الله محمد واعظ‌‌زاده خراسانی و تلاش‌ها و دستاوردهای علمی ایشان، نکاتی را عرض می‌کنم. اولاً راجع ‌به شخصیت ایشان سه جمله نمایه‌ای را می‌توانم به‌ عنوان مشخصه‌های اصلی عرض کنم: برخاسته از خاستگاه فقاهت، تلاش در جهت بازگشت دوباره به قرآن، همراه با رویکرد و گرایش تقریبی.
به عقیده من، این سه مؤلفه اصلی در شناخت شخصیت ایشان است. اولاً ایشان علوم لازم و مصطلح را برای اینکه به یک کارشناس سطح بالای دینی، اسلامی و قرآنی تبدیل شود، آموختند. علوم حوزوی را تا بالاترین سطح ممکن فراگرفتند. در محضر برترین استادان مانند مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی در رشته‌های فقه و اصول و تفسیر و علوم قرآن و کلام و تراجم و برخی رشته‌های مرتبط، مهارت کافی کسب کرده بودند. در مسیر پویش علمی‌شان و قاعدتاً با تأثیرپذیری از استادانشان، در مجموع به این اعتقاد رسیدند که راه بازگشت به شکوفایی اسلام و نجات امت اسلامی این است که دوباره به قرآن بازگردیم. ایشان تحت‌تأثیر رهنمودهای مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی گرایش مسیر علمی‌شان را تقریب انتخاب کردند: تسلط بر قرآن با مطالعه و تحقیق و بررسی‌های علمی و تسلط بر حدیث تحت تعالیم آن مرجع بزرگ که همه می‌دانیم در رابطه با حدیث و علوم مرتبط با آن، نگاه‌های ویژه‌ای داشتند و اهمیت فوق‌العاده‌ای برای این علوم قائل بودند.

آشنا با قرآن و علوم قرآنی
ویژگی مرحوم آیت‌الله واعظ‌‌زاده این بود که ایشان، هم با قرآن آشنا شد و هم با علوم قرآن، هم با حدیث آشنا شد و هم با علوم حدیث. اینها دو مقوله جداگانه است که اهمیت آن بر اهل فن پوشیده نیست. امروزه قرآن‌شناسان و قرآن‌پژوهانی سراغ داریم که به کار تفسیر و ورود به عرصه معارف قرآن وارد می‌شوند ولی چون تسلط و مهارت علمی در زمینه آگاهی‌های علوم قرآنی نداشته‌اند، در جاهایی با مشکل مواجه شده‌اند و احیاناً دستاوردهای علمی‌شان ناقص و تک‌جانبه است.
همچنین در علوم حدیث، آشنایی بسیار گسترده‌ای با حدیث پیدا می‌کنند. مثلاً تمام احادیث موجود را می‌خوانند، بررسی و حفظ می‌کنند اما در فقه‌الحدیث و جنبه‌های درایه‌ای و علوم‌الحدیثی مانند علوم قرآنی قوی نبودند. ایشان در فقه و حدیث و رجال و تراجم علوم قرآنی و تاریخ و کلام اهل پژوهش و تحقیق بودند. فراگیری نسبتاً قابل توجهی هم از شخصیت‌های تراز اول این عرصه داشتند و به‌ صورت فعال تدریس هم می‌کردند.

ارتباط با جهان اسلام
 از سال 1339 -‌دو، سه سال بعد از تشکیل رشته قرآن و حدیث در دانشگاه فردوسی- ایشان به‌ عنوان استاد برتر در این عرصه به تدریس پرداخت. از نظر ارتباط با جهان اسلام و مسائل جهانی مرتبط با امت اسلامی، بیش از پنجاه سفر علمی به بیش از 30 کشور جهان داشتند. نگرشی کلان، جامع، جهانی و فراتاریخی از رهگذر این تلاش و فعالیت علمی و پژوهشی به دست آوردند.
ایشان در زمینه نگارش و تألیف بسیار موفق بودند و از همان آغاز فعالیت‌های قابل‌توجهی داشتند. علاوه‌ بر کتاب و تحقیقات، بیش از یکصد مقاله علمی از ایشان به عربی و فارسی در مجلات مربوطه دیده می‌شود.
این راجع ‌به جهات شخصیتی ایشان بود و همان‌گونه که ابتدا عرض شد، از خاستگاه فقاهت برخاسته، معتقد به لزوم بازگشت دوباره به قرآن همراه با رویکرد و گرایش تقریبی بود. در مجموع، شخصیت اندیشه‌ای ایشان را می‌شود در امتداد بزرگانی مانند مرحوم علامه محمدحسین کاشف‌الغطاء، مرحوم آیت‌الله بروجردی، مرحوم امام خمینی(ره)، سید شرف‌الدین، سید عبدالحسین شرف‌الدین، سید جمال اسدآبادی، سید محمدباقر صدر و این‌گونه بزرگان ارزیابی کرد.
 
تأثیر آیت‌الله بروجردی بر شکل‌گیری اندیشه آیت‌الله واعظ‌‌زاده
 مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی که بیشترین تأثیر را در شخصیت علمی ایشان داشتند، صدها شاگرد مبرّز در سطح بالای علمی تربیت کردند ولی آن جامعیتی که در شخصیت مرحوم آقای واعظ‌زاده نمایان بود به نظر می‌رسد در بسیاری از شاگردان ایشان وجود نداشت یا کمتر وجود داشت و بیشترینش در شخصیت علمی آیت‌الله واعظ‌‌زاده خراسانی تجلی کرد.
به عقیده من، آنچه در ارزیابی یک شخصیت مهم است، نحوه و رویکرد پویش علمی آن شخصیت است. آرا و دیدگاه‌ها در مرحله بعدی اهمیت قرار دارد، به دلیل اینکه شخصیت علمی‌ که در حال پویش علمی است، دائماً از رهگذر پیشبرد‌های فکری و اندیشه‌ای و علمی خودش، به آرای متفاوت و جدید دست می‌یابد. به عقیده من، در درجه اول، معیار و ملاک ارزیابی یک شخصیت، دیدگاه‌های او نیست بلکه همان نحوه پویش و مبانی رویکردهای علمی او است.
 
برخوردار از خلاقیت علمی و پژوهشی
محور دومی که درباره ایشان قابل توجه است، خلاقیت و ایده‌پردازی و گشودن مسیرهای جدید علمی، فکری، نگارشی و پژوهشی است. درباره ابعاد مختلف شخصیت ایشان و زمینه‌های مختلف تألیفاتشان، بزرگان سخنانی گفته‌اند. من خیلی صلاحیت هم ندارم، چندان ارتباط و آشنایی نزدیک هم به طور پیوسته نداشتم که بخواهم در همه عرصه‌ها وارد بشوم. من اینجا می‌خواهم یکی از این عرصه‌ها را که به نظرم مهم‌ترینشان است و چه بسا کمتر هم در سخن دیگران به آن پرداخته شده است، مورد تحلیل قرار دهم.
 
رجوع به قرآن
ایشان از سال‌های بعد از بازنشستگی از دانشگاه، یعنی تقریباً حدود 40 سال پیش، عمده فعالیت علمی‌شان را متمرکز کردند بر یک ایده خلاقانه‌ای با عنوان «المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغة»؛ یعنی پیشنهاد و طراحی و مدیریت و اجرا و راهبری یک طرح بزرگ علمی را در بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی برعهده گرفتند که بعداً عنوان همین نام را گرفت: «المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغة.» به عقیده من، خاستگاه توجه به این مهم محوری است که باید مورد دقت و تحلیل ویژه قرار گیرد. من در این‌باره تحلیل و دریافت خودم را عرض می‌کنم.
 ایشان با اشرافی که به جهان خود و به زمان خود و به واقعه‌ها و واقعیت‌های امت اسلامی داشتند، متوجه این شدند که بزرگ‌ترین مشکل امت اسلام همان اختلاف و تفرقه‌ای است که از صدر اسلام شکل ‌گرفته و تا امروز هم ادامه دارد و بیشترین آسیب‌ها را به قوت و عظمت و شوکت و سعادت و امنیت جامعه اسلامی وارد می‌کند و در واقع منظور و مقصود پیامبر اکرم(ص) از بنیانگذاری و تأسیس امت اسلامی را به بیراهه می‌برد و دچار خطر می‌کند.
از سوی دیگر، ایشان به‌ خوبی و به ‌درستی متوجه شدند که منبع اصلی و منشور یگانه و آبشخور اولین اندیشه‌ها و باورهای اسلامی که مورد اتفاق مسلمین است در ادعا، قرآن کریم است. با وجود قرآن و با وجود این کتاب یگانه و مورد اتفاق، چرا باید این همه تباعد و تفارق و افتراق و تفرق در امت اسلامی باشد و چرا ما باید با این آسیب‌ها مواجه باشیم؟
 
عالم دوراندیش
از رهگذر این دوراندیشی و ریزنگری، به این نتیجه رسیدند که درباره قرآن باید یک کار کلان اساسی با رویکرد تقریب انجام داد. این است که ایشان به فکر تألیف این معجم افتادند.
از سوی دیگر، با همان سیر جغرافیایی گسترده‌ای که عرض شد، در ده‌ها کشور اسلامی حضور فیزیکی داشتند و از نزدیک شاهد بودند و متوجه شدند و به صورت مشهود دیدند که در کشورهای سنی‌نشین غالباً کتاب‌های شیعه مهجور و متروک و بلکه ممنوع بود؛ یعنی استفاده از آن کتاب‌ها غالباً در فضاهای علمی حوزوی دانشگاهی اهل سنت کم بوده یا بسیار کمرنگ بوده یا متروک و مهجور بوده است. در بین عالمان و استادان علمی شیعی هم، نه اینکه ممنوع باشد یا وجود نداشته باشد، نه، همیشه در کتابخانه‌های شیعه کتب اهل سنت وجود داشته، حتی در کتابخانه‌های شخصی طلبه‌ها چه بسا نیمی از کتاب‌هایشان کتاب‌های اهل سنت هست؛ ولی آن‌گونه که باید و شاید مورد توجه نبوده و مورد استفاده قرار نمی‌گرفته‌اند. این واقعیت را ایشان دیدند و در نتیجه می‌بینیم که در باب قرآن هر کدام از دو گروه حرف‌های خودشان را می‌زنند، مبانی تفسیری خودشان را دارند، آرای برگرفته از قرآن و استدلال‌های مستند به قرآن‌شان متفاوت است و خود این، زمینه تفرق و افتراق را بیشتر فراهم می‌کند.
این است که ایشان راه چاره را در این دیدند که یک منشور بزرگ موسوعه قرآنی تألیف شود که هم واجد مطالب و آرا و دیدگاه‌ها و نکته‌های قرآنی عالمان شیعی باشد، هم اهل سنت، هم از گذشته هم از اکنون، هم نکته‌های فقهی را دربر بگیرد و هم نکته‌های لغوی و نکته‌های تفسیری را، با توجه به اینکه خاستگاه تفسیر و برداشت و تبیین جملات قرآنی، شناخت واژگان و مفردات الفاظ قرآن است و هم مجموعه‌ای که به جهان اهل سنت جایگاه و توان علمی بزرگان شیعه را بنمایاند و اندیشه‌ها و رهنمودهای آنها را در این عرصه در معرض استفاده آنها قرار بدهد و هم عالمان شیعی را بیشتر با نکات و رهنمودها و آورده‌های قرآنی تفسیری اهل سنت آشنا سازد. لذا ایشان موسوعه‌ای به نام المعجم را طراحی کردند.
 
چطور پروژه عظیم «المعجم» طراحی شد
 ابتدا کسانی که با ایشان از سال‌ 1363 شمسی همراه بودند، مثلاً در یک موضوع با فیش‌برداری از تفسیر تبیان شروع کردند، بعد اینها تبدیل شد به چهار بخشی که امروزه در کتاب المعجم می‌بینیم. در بخش اول، نصوص لغوی از کتاب‌های لغت عام یا لغت قرآنی مطرح می‌شود؛ از خلیل بن احمد فراهیدی تا امروز.
مرحله دوم، نصوص تفسیری است؛ یعنی عبارت‌ها و متون تفسیری که مفسران برای تبیین یک واژه، معنای یک واژه یا معنای همایشی واژه در جمله یا معنای ترکیبی جمله تشکیل‌‌شده از آن واژه و واژه‌های دیگر بیان کردند.
و بخش سوم، الاصول اللغویه که بسیار کوتاه است و بخش چهارم، الاستعمال القرآنی که در واقع تحلیل و جمع‌بندی و نگاهی کلان است به معنای کاربردی آن واژه در هر آیه و در مجموع آیات قرآن.
گاهی بخش‌هایی یا احیاناً مطلب خاصی به‌ عنوان وجوه و نظائر به ندرت دیده می‌شود والا ذیل هر مدخل از مداخل لغت و مفردات قرآن، این چهار بخش دیده می‌شود؛ نصوص لغوی، نصوص تفسیری، اصول لغوی و استعمال قرآنی.
به این شکل المعجم طراحی شد که امروزه تا جلد 53 و آخر حرف ضاء رسیده و حرف عین از جلد 53 تا 60 را تشکیل می‌دهد که این کار ادامه دارد. ایشان تا جلد 33 خودشان بخش استعمال قرآنی را می‌نوشتند و گردآوری نصوص و نصوص لغوی و تفسیری و نگارش اصول لغوی را گروه تحقیقی که زیر نظرشان کار می‌کرد، با اشراف و نظارت علمی ایشان تهیه می‌کردند.
آن سه بخش در واقع گردآوری و کنار هم چیدن بود ولی بخش استعمال قرآنی، نگارش و تولید علمی بود که اختصاصاً خودشان برعهده داشتند. بعد از درگذشت ایشان، کسانی که در آن 30 سال با ایشان همکاری کرده بودند، این کار را ادامه دادند.
 
تقارب فکری و علمی شیعه با اهل سنت
در مجموع این معجم اولاً سهم دانشوران شیعی را در کنار مفسران و لغت‌نگاران قرآن که اهل سنت بودند، نشان می‌دهد. ثانیاً راه را بر تقارب فکری و علمی میان شیعه و اهل سنت بر محور آموزه‌های قرآنی و رهنمودهای قرآنی باز می‌کند و آن هدف بلند و غایةالقصوایی که در اندیشه بزرگانی مثل مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود، در زمینه اندیشه‌های قرآنی محقق می‌سازد.
همه می‌دانیم که آموزه‌ها و رهنمودهای قرآنی زیرساخت همه اندیشه‌های اعتقادی، کلامی، فقهی و زمینه‌های دیگر علوم اسلامی است و تقارب و اتحاد یا وحدت در زمینه مسائل اعتقادی علمی، طبعاً شکل‌گیری‌اش باید از زیرساخت‌ها شروع شود و نتایجش را در برساخت‌ها مشاهده کنیم.
این اهمیت ایده خلاقانه مرحوم استاد واعظ‌‌زاده خراسانی بود که از رهگذر پرورش علمی در مکتب آیت‌الله‌العظمی بروجردی و استادان بزرگ دیگر مانند امام خمینی و حتی استادانی مانند آیت‌الله‌العظمی میلانی، آیت‌الله شیخ هاشم قزوینی و... حاصل شد. ایشان از رهگذر این دریافت‌های علمی و گرایش تقریبی و پویش پژوهشی به این خلاقیت رسیدند و دستاورد یکی از ایده‌های خلاقانه‌شان همین المعجم شد. البته ایشان چندین موسوعه دیگر را طراحی یا رهبری کردند، مثلاً «نصوصٌ فی الاعتقاد‌الاسلامی» یا «نصوص الاقتصاد اسلامی فی‌ الکتاب و السنه» و چندین پروژه دیگر.
 
دفاع عقلانی از مکتب اهل بیت(ع)
ایشان به بازگشت به قرآن و پناه‌ بردن علمی به جایگاه ثقلین معتقد بودند. بنده می‌توانم ایشان را شخصیتی بدانم که در بهترین شکل به دفاع عقلانی از مکتب اهل بیت پرداختند؛ دفاعی عقلانی‌ که به روح تعلیمات اهل بیت توجه داشته و مرجعیت علمی اهل بیت (علیهم‌السلام) را که در واقع ایده بنیادین مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود، تجلی بسیار روشنی بخشیده است.
در فعالیت‌های علمی ایشان، جنبه خاصی وجود داشت که به نظرم با این تحلیل کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ایشان تمام فرصت‌های علمی و تحقیقاتی 30 سال آخر عمرشان را با همه جامعیتی که داشتند و با همه تسلطی که بر زمینه‌های مختلف علمی داشتند، صرف همین پروژه کردند و اهمیت زائدالوصفی برای آن قائل بودند، به گونه‌ای که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی تا آخرین مراحل به تلاش علمی مشغول بودند و همین نگارشِ استعمال قرآنی مدخل‌های مختلف پروژه بزرگ «المعجم فی فقه لغة القرآن» را تا آخرین روزهای عمرشان برعهده داشتند.
 
میراث ماندگار
جنبه‌های مختلف دیگر در شخصیت علمی ایشان طبعاً از سوی بزرگان دیگر مطرح خواهد شد که بنده یا چندان اطلاعی ندارم یا برای اینکه وارد آن عرصه‌ها بشوم، شایستگی ندارم، کما اینکه زمینه‌های مختلف زندگینامه علمی ایشان را از زبان خیلی از بزرگان شنیدیم و خواندیم و استفاده کردیم و در یادمان‌هایی که مطرح می‌شود، بهره برده‌ایم.
اما به گمان من، کتاب المعجم از موسوعه‌های علمی بسیار ارزشمند و ماندگار جهانی امت اسلام خواهد شد که برای کشور اسلامی ما و برای مکتب شیعه مایه افتخار است و دستاوردی برای جهان اسلام محسوب می‌شود.
رهبر معظم انقلاب در توصیف این مجموعه فرمودند که این کتاب«المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغة» را در واقع باید دایرةالمعارف نامید؛ به لحاظ اینکه استفاده‌های مختلفی از این منبع می‌شود. البته در اصل فرهنگ لغت قرآنی است ولی خیلی جامع و بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. با اینکه 53 جلد است، هر جلد در حدود هزار صفحه است. بعضی مجلدات هم به چاپ ششم یا هفتم رسیده است.
در کشورهای اسلامی و نمایشگاه‌های بین‌المللی مورد استقبال و تقاضای بسیار زیاد قرار گرفته و منتظر مجلدات بعدی آن هستند. اشراف و نظارت علمی این اثر با خود استاد بود. بعد از ایشان، در مجلدات اخیر، حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی، بر این کتاب اشراف علمی دارند و جمعی هم که مانند گذشته، در این طرح همکاری دارند. بعضی از مدخل‌های این موسوعه، مثلاً کلمه صِدق که در قرآن بسامد واژگانی زیادی دارد تا پانصد صفحه مثلاً حدود نیم جلد از این کتاب را به خودش اختصاص داده است.
 
تقویت‌کننده اندیشه وحدت
من در یک نگاه تحلیلی، این کتاب را یکی از مؤلفه‌ها و زمینه‌های ایجاد وحدت میان امت اسلامی در عرصه منابع کتابخانه‌ای می‌دانم. این کتاب همان چیزی است که ما به‌ عنوان یکی از رویکردهای اندیشه‌وحدت و رویکرد مقبول و قابل دفاع به آن معتقد هستیم؛ یعنی دفاع از مکتب اهل بیت(ع).
 با توجه به رویکرد دنبال‌ کردن و اثبات و به‌ کرسی ‌نشاندن مرجعیت علمی اهل بیت در جهت تفسیر قرآن و استفاده از قرآن به عنوان ثقل اکبرِ پیامبر اکرم، این کتاب می‌تواند یکی از منابعی باشد که آن وحدت مورد توجه و اشتیاق بزرگانی مثل مرحوم آیت‌الله بروجردی را تحقق بخشد و مبنایی قرار بگیرد برای همه مذاکرات و دادوستدها و گفت‌وگوهای وحدت‌بخش میان عالمان مذاهب اسلامی. بنابراین اهمیت این کتاب بیشتر از این جهت معلوم می‌شود.
 
اثری مشهور در جهان اهل سنت اما مهجور در میان فرهیختگان ایرانی
یکی از مسائل قابل توجه این است که این کتاب آن‌گونه که باید در حوزه‌های علمی، حوزوی و دانشگاهی ما شناخته ‌شده نیست و به تعبیری، دست‌اندرکاران نشر و تهیه این اثر، جهان عرب و جهان اهل سنت، بیشتر از فرهیختگان کشور ما از این کتاب بهره برده‌اند و با آن آشنا هستند.
برای معرفی بیشتر این کتاب و طبعاً معرفی شخصیت علمی مرحوم آیت‌الله واعظ‌‌‌زاده خراسانی و ایده خلاقانه‌ای که در این کتاب داشته‌اند، می‌توان تلاش بیشتری کرد و اگر مثلاً با شخصیت‌های صاحب‌نظر در این عرصه مصاحبه‌هایی شکل بگیرد، گمان می‌کنم خلأیی که تاکنون دیده شده، بیشتر بپوشاند.