گفت‌وگو با دکتر عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، رئیس اسبق دانشگاه مذاهب اسلامی

عالمی جامع و دوراندیش

آیت‌الله واعظ‌زاده بشدت مخالف کینه‌پروری میان مذاهب اسلامی بود

دکتر عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، مقدمات علوم حوزوی را در شیراز گذراند و سطوح عالى و دروس خارج را در قم و نجف اشرف، از محضر علماى بزرگی چون حضرت امام خمینی(ره) بهره برد و تمامى بحث‌هاى مسائل مستحدثه ایشان را به رشته تحریر درآورد. او در سال ۱۳۵۴، رهسپار دانشگاه مک گیل کانادا شد و در انستیتو مطالعات اسلامى در رشته تاریخ و تمدن اسلامى به تحصیل پرداخت. ریاست دانشکده الهیات و ادبیات و ریاست دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی در کارنامه علمی او به چشم می‌خورد. او از آغاز تأسیس مجمع جهانى التقریب، به عضویت شوراى عالى این مجمع درآمد و یک سال معاونت امور بین‌الملل این مجمع را نیز عهده‌دار بود. او در این گفت‌وگو از نحوه آشنایی‌اش با آیت‌الله واعظ‌زاده و کارهای مشترکی که با هم داشتند، روایت می‌کند چنانکه مخاطب او به این نکته پی می‌برد که چرا آیت‌الله واعظ‌زاده را «علامه» و «عالمی جامع و دوراندیش» می‌خوانند.

جناب دکتر بی‌آزار شیرازی، در مقدمه ابتدا از نحوه آشنایی‌تان با آیت‌الله واعظ‌زاده بگویید؟
حدود 40 سال پیش، قرار بود کنگره‌ای از طرف سازمان اکو در مورد اقتصاد برگزار شود. این سمینار بین‌المللی بود و برگزاری آن را برعهده دانشگاه الزهرا گذاشتند. آن موقع، بنده عضو هیأت علمی این دانشگاه و رئیس دانشکده الهیات بودم. از آنجا که گروه اقتصاد در ذیل گروه‌هایی بود که زیر نظر ما قرار داشت، به مدت یک سال برای برگزاری این سمینار برنامه‌ریزی کرده بودیم و حتی به سازمان اکو پیشنهاد دادیم به شرطی برگزاری این سمینار را قبول می‌کنیم که عنوانش «اقتصاد اسلامی» باشد. خوشبختانه سازمان اکو این عنوان را پذیرفت و با کمک استادان اقتصاد و علوم اسلامی برای این سمینار برنامه‌ریزی شد.
وقتی این سمینار برگزار شد، در اولین روز و در آغاز سمینار دیدم که شیخی وارد شد، درحالی‌که من او را نمی‌شناختم و تعجب هم کردم که ایشان چرا در این سمینار شرکت کرده‌اند. البته با احترام ایشان را بالای مجلس نشاندم تا اینکه بعد از مدتی آیت‌الله تسخیری آمدند. از آیت‌الله تسخیری پرسیدم ایشان چه کسی هستند؟ گفت: ایشان آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی است و برای شرکت در این سمینار از خراسان آمده‌ است. قرار است یکی دو هفته دیگر در مشهد، با حضور علمای مهم از کشورها و شهرهای مختلف سمینار اقتصاد اسلامی برپا کنند و ایشان هم برای آشنایی بیشتر با نحوه برگزاری سمینار به اینجا آمده‌اند.
البته بنده از خود آیت‌الله واعظ‌زاده هم پرسیدم که چطور شده ایشان در این سمینار شرکت کرده‌اند؟ گفتند آمده‌ام اینجا تا برای سمینار مشهدمان ایده بگیرم. درضمن از ما (من، آیت‌الله تسخیری و آقای تبرائیان) هم دعوت کرد تا در سمینار مشهد شرکت کنیم. بنده و آیت‌الله تسخیری و آقای دکتر تبرائیان در این سمینار با هم همکاری داشتیم. من مدیریت این سمینار را به آقای دکتر تبرائیان و آیت‌الله تسخیری داده بودم. درهرحال، سمینار اقتصاد اسلامی برگزار شد و ایشان هم در آنجا سخنرانی خیلی جالبی داشتند. بعد از آن ما را به‌عنوان اعضای هیأت علمی به سمینار مشهد دعوت کردند و بالاخره ما هم در آن سمینار شرکت کردیم و خلاصه با آیت‌الله واعظ‌زاده بیشتر آشنا شدیم.
 
چطور با اندیشه تقریب و کارهای ایشان در این حوزه آشنا شدید؟
متأسفانه، من قبلاً ایشان را نمی‌شناختم تا اینکه به مناسبت هفته وحدت برای انجام مصاحبه‌ای راجع‌ به وحدت اسلامی من و آقای واعظ‌زاده به قم دعوت شدیم. تا آن موقع نمی‌دانستم که ایشان یکی از علاقه‌مندان به تقریب هم هست. در آنجا با ما مصاحبه کردند و موقعی که به تهران بازگشتیم، با هم بودیم. در طول سفر ایشان برایم تعریف کرد که جلسه‌ای هم با آقای قمی، دبیرکل دارالتقریب داشته‌ و یک مرتبه ایشان را دیده‌ است. برایشان خیلی جالب بود زمانی که گفتم من چند سال هر روز با ایشان، با دبیرکل دارالتقریب مصر، بوده‌ام و حتی رفت‌و‌آمد خانوادگی داشته‌ام و نتیجه و محصول آن هم کتاب «همبستگی مذاهب اسلامی» است که  در دانشگاه مذاهب اسلامی منتشر شد. خلاصه ایشان علاقه‌شان به بنده خیلی بیشتر شد. تا اینکه در همان اوان، مقام معظم رهبری مسأله تأسیس مجمع جهانی تقریب را مطرح کردند و مقدماتش را آیت‌الله تسخیری فراهم کرد. بعد هم مقام معظم رهبری آقای واعظ‌زاده را به‌عنوان دبیرکل مجمع جهانی تقریب منسوب کردند.
ایشان وقتی از مشهد به تهران آمدند، اولین کسی را که به مقام معظم رهبری به‌عنوان عضو مجمع جهانی تقریب معرفی کردند، بنده بودم؛ آن هم به‌خاطر سوابقی که با دارالتقریب مصر داشتم. حدود 10 نفر اعضای مجمع جهانی تقریب بودند و بنده هم جزو آنها بودم. از آنجا با هم آشنا شدیم و مرتب با هم رفت‌وآمد داشتیم و در تمام جلسات بحث‌های دارالتقریب را مطرح می‌کردیم. خلاصه ما درباره ایده‌هایی که مقام معظم رهبری داشتند در جلسات‌مان بحث می‌کردیم.
بعد از مدتی قرار شد برای مذاهب مختلف، دانشگاهی تأسیس شود. مقام معظم رهبری پیشنهاد دادند که این دانشگاه زیر نظر مجمع جهانی تقریب انجام بگیرد و برنامه‌ریزی‌اش را برعهده مجمع گذاشتند. آیت‌الله واعظ‌زاده با من مشورت کردند که چه کسی را برای کارهای اولیه و تأسیس این دانشگاه ــ که قبلاً به نام مجمع بود یا مجتمع ــ انتخاب کنیم. من با توجه به آشنایی که با آقای دکتر تبرائیان پیدا کرده بودم، ایشان را پیشنهاد کردم و گفتم آقای دکتر تبرائیان فارغ‌التحصیل دانشگاه الأزهر مصرند و من ایشان را برای این کار مناسب می‌دانم. لذا این مأموریت را به ایشان دادند.
حدود یک سال با استادان شیعه و سنی، مخصوصاً از دانشگاه تهران، آقای دکتر أسعد شیخ‌الاسلامی جلساتی داشتیم. آنها بالاخره برای تهیه سرفصل دروس این دانشگاه در این جلسات جمع شدند. خوشبختانه هر کدام از استادان به فراخور حال خودشان سرفصل‌هایی را تهیه کردند. آیت‌الله واعظ‌زاده خودشان سرفصل‌های علم کلام، رجال، تراجم و علم‌الحدیث را برای دانشکده‌های رجال و حدیث و دانشکده علم کلام تنظیم کردند، چون اطلاعات وسیعی در این زمینه داشتند؛ یعنی ایشان در آن زمان در میان استادان این علوم، واقعاً حرف اول را می‌زدند. به همین دلیل، وقتی ما سرفصل‌ها را به وزارت علوم بردیم برخی‌ها خواستند از آنها ایراداتی بگیرند اما وقتی فهمیدند که آنها را آیت‌الله واعظ‌زاده تهیه کرده‌ است، دیگر اشکال نگرفتند. سرفصل‌ها بلافاصله تصویب شد و الحمدلله این دانشگاه با کمک استادانی از دانشگاه‌های مختلف شروع به کار کرد و خود آیت‌الله واعظ‌زاده هم قبول کردند که برخی از دروس مانند درس آیات‌الأحکام را در آنجا تدریس کنند.
 
ایده تقریبی آیت‌الله واعظ‌زاده چطور قوام یافت؟
بنده در خلال مجالست‌های فراوانی که با ایشان داشتم، متوجه شدم از شاگردان آیت‌الله‌ بروجردی هستند و آیت‌الله بروجردی همکاری فراوانی با دارالتقریب مصر داشتند و به آنجا عشق می‌ورزیدند.
آیت‌الله بروجردی احاطه علمی فراوانی به فقه و مخصوصاً فقه مقارن داشتند، به‌طوری‌که تمام درس‌هایی که ایشان در فقه می‌دادند، با مطالعه فقه مذاهب اربعه بود. آیت‌الله واعظ‌زاده به من گفتند، هر وقت منزل آیت‌الله بروجردی می‌رفتم، می‌دیدم کتاب بدایة‌المجتهد ابن‌رشد اندلسی برای مطالعه روی میزشان است. از وقتی هم که دارالتقریب تأسیس شد، ایشان به دارالتقریب پیوستند و با آنها همکاری کردند و حمایت فراوانی هم از دارالتقریب داشتند که خیلی مؤثر بود. از سوی دیگر، آیت‌الله بروجردی تصمیم گرفتند جامع الأحادیثی نوشته شود که احادیث همه مذاهب در آن باشد. آیت‌الله واعظ‌زاده هم جزو همکاران این برنامه بودند و کتاب جامع‌الأحادیث را نوشتند. البته بعدها این طرح منحصر شد به احادیثی که در میان شیعیان بود و فقط احادیث اهل‌بیت طرح شد.
همچنین آیت‌الله بروجردی دو جلد کتاب الخلاف شیخ طوسی را بعد از ویرایش مجدد تجدیدچاپ کردند که نقش بسیار مهمی برای ایجاد تقریب بین شیعه و سنی داشت. در این کتاب، شیخ طوسی محترمانه نظریات همه پیشوایان مذاهب اسلامی و نه شاگردانشان را بیان کرده است.
آیت‌الله واعظ‌زاده با توجه به این موضوع، کنگره بسیار معظمی در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار و از علمای بزرگ جهان اسلام و کشورهای اروپایی مثل دانشگاه مک‌گیل کانادا و سایر استادان کشورهای مختلف برای شرکت در آن دعوت کردند. کنگره بسیار عظیمی شد و نقش بسیار مهمی در معرفی شیخ طوسی داشت، زیرا شیخ طوسی جایگاه شیخ‌الطائفه داشت. این کنگره هم غیرمستقیم در جهت فقه مقارن و تقریب مذاهب اثرات مثبت فراوانی داشت.
 
از تعامل آیت‌الله واعظ‌زاده با علمای اسلام در دیگر کشورها بگویید.
ایشان 8 ماه با خانواده به مصر رفت و با علما و استادان مصر حشر و نشر داشت و ایده‌های فراوانی از آنها گرفت و راجع به اهل‌بیت مقاله‌ای نوشت. ایشان وقتی علاقه فراوان مصریان به اهل‌بیت را مشاهده کردند، به ایده‌های جالبی دست یافتند و بیان کردند که اهل‌بیت منحصر به شیعه نیست، بلکه جهان اسلام به اهل‌بیت علاقه‌مند هستند و اگر در گذشته افرادی به‌عنوان خوارج و ناصبی به وجود آمدند، اکنون دیگر از بین رفته‌اند و در حال حاضر اغلب مسلمانان جهان، مخصوصاً مصری‌ها، عاشق اهل‌بیت‌اند. خلاصه ایشان این موضوعات را خیلی جالب مطرح می‌کردند.
 
زیست فرهنگی ایشان را توضیح دهید.
وقتی در تهران تشکیل مجمع جهانی تقریب مطرح شد، ایشان فعالیت‌های خود را آغاز و ابتدا تمام مجلات پراکنده رسالة‌الاسلام مصر را جمع‌آوری کرد. تمام شماره‌های این مجله پراکنده بود و هیچ‌جا دوره کامل آن را نداشت. حتی در مصر هم این دوره‌ها کامل نبود. ایشان با زحمت فراوان همه شماره‌ها را از جاهای مختلف جمع‌آوری و یکجا چاپ کرد. جمع‌آوری این دوره‌ها کار بسیار مهمی بود، زیرا این مقالات را 20 نفر از بزرگ‌ترین شخصیت‌های جهان اسلام نوشته و همه مقالات کاملاً علمی بودند و هنوز هم کاملاً نو و تازه هستند. چاپ این مقالات یکی از کارهای بسیار مهم آیت‌الله واعظ‌زاده بود.
از طرف دیگر، آیت‌الله بروجردی تفسیر مجمع‌البیان طبرسی را برای علمای الأزهر مصر، مخصوصاً شیخ عبدالمجید سلیم، که آن موقع شیخ الأزهر بود، فرستاد. شیخ الأزهر وقتی تفسیر مجمع‌البیان را خواند، متوجه شد که به‌طرز عجیبی در این کتاب تمام آرا و نظریات همه مذاهب در تفسیر آیات قرآن آمده است. ایشان برای آیت‌الله بروجردی نوشتند که من پیشنهاد می‌کنم تفسیر مجمع‌البیان به عنوان بهترین تفسیر جهان اسلام در مصر چاپ شود. 3 نفر از علمای بزرگ الأزهر یکی شیخ عبدالمجید سلیم، یکی فرزند شیخ عبدالمجید سلیم و دیگری شیخ محمد مدنی، پاورقی‌های بسیار جالبی بر این تفسیر نوشتند و مقدمه بسیار عالی و تاریخی شیخ محمود شلتوت و شیخ محمدتقی قمی را بر این تفسیر افزودند به انضمام آنچه که شیخ عبدالمجید سلیم پیشنهاد داده بود و این تفسیر به بهترین وجه چاپ شد. آقای قمی به من گفتند هر قسمت این تفسیر که حروفچینی می‌شد، 6 ‌بار غلط‌گیری می‌شد و شاید کم‌غلط‌ترین چاپ‌های مجمع‌البیان همین کتابی باشد که در مصر چاپ شده است.
خلاصه این تفسیر چاپ شد و دیدم که آرا و نظریات مذاهب مختلف چقدر به هم نزدیک است و همه آرا در آن جمع است. درهرحال، یکی از کارهای مهم ایشان این بود که این تفسیر را در 10 جلد به بهترین وجه در اینجا تجدیدچاپ کردند. کار فوق‌العاده‌ای بود. همچنین کتاب دیگری که آیت‌الله بروجردی به آیت‌الله اشنوه‌ای دستور داده بود روی آن کار کند، کتاب حدیث ثقلین بود. بعد از به ‌‌دست‌آوردن اسناد این حدیث آن را برای چاپ در دارالتقریب به قاهره فرستادند که در آنجا منتشر شد و ایشان هم نسخه‌ای از آن را چاپ کردند و این به نوبه خود خیلی جالب بود.
 
شما برای کارهای تقریب چندین سفر همراه ایشان بودید. درباره این سفرها کمی برایمان می‌گویید.
 گذشته از اینکه بنده عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب بودم،  من را به‌عنوان معاون بین‌الملل مجمع هم انتخاب کردند. در این ایام، ما با آیت‌الله واعظ‌زاده برای شرکت در سمیناری درباره حقوق در اسلام به اردن رفتیم. شخصیت‌های مهمی مثل آقای دکتر رمضان بوطی و مفتی عمان آقای خلیلی و همچنین آقای دکتر درینی، آقای سیدفاضل میلانی، آقای دکتر حجتی و آقای دکتر آذرشب هم در آن سمینار شرکت داشتند.
در سفر دیگری به اردن برای افتتاح بارگاه و آرامگاهی که برای جعفربن أبی‌طالب ساخته بودند، از ما و آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی دعوت کردند و ما هم شرکت کردیم. بعد از آنجا به دیدار مفتی اعظم سوریه آقای شیخ کفتارو رفتیم. روز جمعه بود و ایشان خطبه نماز جمعه می‌خواندند. وقتی که وارد شدیم، روی همان منبر از ما بسیار تجلیل کرد. بعد هم که موقع نماز شد، با علاقه فراوانی ما را به قسمتی بردند که یک فرش حصیری آنجا پهن کرده بودند. آن فرش حصیری عمداً برای شیعه بود. خود مفتی اعظم و ماها که شیعه بودیم و عده‌ای دیگری که جا می‌شد، روی آن فرش حصیری نماز جمعه را خواندیم، چون ما معمولاً روی فرش، قالی و اینها سجده نمی‌کنیم. درهرحال، در همان سفر سوریه به دیدار آقای دکتر رمضان بوتی و آقای دکتر وهبه زحیلی در دانشگاه دمشق رفتیم. خلاصه ما این برنامه‌ها را با آیت‌الله واعظ‌زاده داشتیم و ایشان به‌طور کلی بیش از همه به دانشگاه مذاهب اسلامی علاقه‌مند بود.
 
 آیا آیت‌الله واعظ‌زاده در ریاست شما بر دانشگاه مذاهب اسلامی نقشی داشتند؟
یک روز با آقای دکتر تبرائیان و استادان دیگر به منزل من در لواسان آمدند و از من خواستند ریاست این دانشگاه را بپذیرم. البته آن موقع به نام دانشگاه نبود، به نام مجتمع بود و من و آقای واعظ‌زاده تلاش‌های فراوانی کردیم تا این مجتمع را به دانشگاه تبدیل کنیم. تلاش کردیم مسمای دانشگاه را برایش تهیه کنیم و بسازیم. مسمایش این بود که باید حداقل سه تا دانشکده باشد و هر دانشکده‌ای هم حداقل سه تا گروه داشته باشد و ما سعی کردیم مسمی را به عمل آوریم و برایش ساختمان‌هایی تهیه کردیم. هزینه این ساختمان‌ها را خود آیت‌الله واعظ‌زاده و آیت‌الله تسخیری از رؤسای‌جمهوری آن زمان گرفتند و آنها را تهیه کردند. من هم به‌سبب آشنایی‌ که با آقای دکتر ایروانی داشتم، زمینی را در کرج برای این دانشگاه به صورت اقساط 400 میلیون تومان خریداری کردیم و اکنون الحمدلله ارزش بسیار بالایی پیدا کرده و قرار است آن را بفروشند و با آن دانشگاه بزرگی خریداری شود یا اینکه دانشگاه بزرگی بسازند.
 
نقش آیت‌الله واعظ‌زاده در نهادینه‌سازی تقریب مذاهب اسلامی، چه در دانشگاه مذاهب اسلامی و چه در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی چه بود؟
ایشان ذاتاً به تقریب و وحدت اسلامی علاقه فراوانی داشتند و از سوی دیگر، از طریق آیت‌الله بروجردی، سفرشان به مصر و مطالعات فراوان و تدریس‌هایی که در دانشگاه فردوسی مشهد داشتند، معلومات فراوانی کسب کرده بودند. خیلی‌ها هستند که دم از وحدت می‌زنند اما خیلی عقیده ندارند یا دم از وحدت می‌زنند و عقیده هم دارند اما حرفی برای گفتن ندارند، فقط می‌گویند وحدت خوب است؛ اما ایشان کسی بود که در این زمینه حرف زیادی برای گفتن داشت.
 مسأله دیگر این بود که ایشان می‌گفتند، من نماینده مقام معظم رهبری هستم. باید ببینم ایشان چه می‌خواهند و افکار و عقایدشان را منتشر کنم. تا وقتی که ایشان از طرف مقام معظم رهبری دبیر‌کل دارالتقریب بودند، سعی می‌کردند حرف‌های خودشان را نزنند. سعی می‌کردند درباره چیزی صحبت کنند که با ایده و افکار مقام معظم رهبری مطابقت داشته باشد. درصورتی‌که هستند کسانی که نماینده مقام معظم رهبری‌اند ولی حرف خودشان را می‌زنند. ایشان حتی به ما توصیه می‌کردند که در این دانشگاه و حتی در جاهای دیگر، سعی کنیم ببینیم مقام معظم رهبری چه می‌خواهند، ایشان چه نظری دارند و ما هم سعی می‌کردیم این کار را بکنیم. این یکی از ویژگی‌ها و امتیازهای بسیار خوب ایشان بود.
 
آیت‌الله واعظ‌زاده اختلافات تاریخی در مذاهب اسلامی را با همراهی مرحوم آیت‌الله بروجردی چگونه مدیریت می‌کرد؟
درمورد مسائل تاریخی خیلی‌ها اطلاعاتشان ناپخته است؛ یعنی آنچه را در کتاب‌ها نوشته شده، عیناً تقلید می‌کنند و می‌گویند. در تاریخ خیلی‌ها هستند که حرف‌هایشان عیناً همان چیزهایی است که در کتاب‌ها آمده و درباره چیزهایی است که به گوش‌شان رسیده، دیگر مطالعه نمی‌کنند که آیا این موضوع واقعیت دارد یا خیر. اما ایشان مطالعه می‌کردند. البته این حرف به آن معنا نیست که بگوییم هرچه ایشان دریافت و تجزیه و تحلیل کرده‌اند، حتماً درست و مطابق با واقع بوده‌ است، ما چنین چیزی را ادعا نمی‌کنیم. ایشان معصوم نبوده‌ و ادعای عصمت هم نداشته‌اند؛ اما تمام کارهای تاریخی‌شان با تجزیه و تحلیلی بود که خودشان کرده بودند. ایشان به مسافرت‌های زیادی رفته و تحقیقات فراوانی انجام داده بودند. بسیاری هستند که درمورد مسائل تاریخی حرف می‌زنند اما نه سفری کرده و نه جایی دیده‌اند، فقط همان چیزهایی را که از این و آن شنیده‌اند تکرار می‌کنند.
مقام معظم رهبری ‌فرمودند: صحیح نیست که برای عموم مردم این مسائل تاریخی تحقیق نشده را مطرح بکنیم و بعد مردم کوچه و بازار را به قضاوت بکشانیم. خیلی‌ها متأسفانه کارشان این است و فوراً بر سر این مسائل تاریخی هیاهویی را هم به راه می‌اندازند؛ ولی آیت‌الله واعظ‌زاده سعی می‌کردند که در مسائل تاریخی این تجزیه و تحلیل را انجام بدهد؛ همچنان که شخصیت‌های دیگری هم بودند که تجزیه و تحلیل می‌کردند. حالا ممکن است این تجزیه و تحلیل‌ها با واقعیت هم کاملاً مطابق نباشد؛ ولی دیگران می‌آیند و آن را تکمیل می‌کنند، این کار باعث رشد می‌شود. اما اگر ما غوغاسالاری کردیم و گفتیم نه همان حرفی که عوام‌الناس می‌گویند، درست است و هر کسی به حرفی غیر از آن برسد فوراً او را می‌کوبیم، این واقعاً درست نیست، این یعنی ما درب تحقیق را روی مسائل تاریخی بسته‌ایم. به قول شهید مطهری «تاریخ تاریک است»؛ یعنی چیزهایی است که دستگاه‌های سیاست ساخته‌اند تا مبنای کارشان شود. درحالی‌که ما می‌خواهیم چیزهایی بسازیم براساس آن حرف‌های شایعه و بعد هم تقاصش را از این مردمی بگیریم که بعد از 1400 سال آمده‌اند و هیچ دخالتی در آن مصایب و مشکلات نداشته‌اند. اسلام آمده که کینه‌ها را از بین ببرد، نه اینکه کینه‌ها را تقویت کند. برخی با این مسائل تاریخی می‌خواهند کینه‌پروری کنند. ایشان به‌شدت مخالف این کینه‌پروری‌ها بودند.